مترسکها، تنهایی و انسان در چند قاب عکس
- مریم اصغری
نوشین وفادار متولد 1349 مبدع و مجری طرح آموزشی عکاسی آکادمیک در رده سنی کودکان و نوجوانان و همچنین موسس و مدیر “کانون عکس مشهد” در انجمن سینمای جوانان ایران و مدیر عامل سازمان مردم نهاد کانون گسترش عکاسی خراسان است. او تا کنون نمایشگاههای گروهی بسیاری را درشهرهای مختلف کشور و همچنین کشورهای اتریش، ترکمنستان و ترکیه برگزار کردهاست. فوتوواک و یا به عبارتی گشت عکاسی شهری در مشهد مدیون پیگیریهای مداوم او در سال 95 است. به بهانه برگزاری اولین نمایشگاه انفرادیاش دقایقی را با او گفتگو پرداختیم که در ادامه چکیدهای از آن را میخوانید.
از برگزاری نمایشگاه سکوت قصه و ایده خاص عکسها توضیحی بفرمائید؟
موضوع انسان همیشه برای من مورد توجه بودهاست و هنوز هم نمیدانم که با برگزاری این گالری، پرونده این ایده در ذهن من بسته خواهد شد یا نه! مترسکها بهانهای شد تا تنهایی را در این قالب ارائه دهم و همانطور که میدانید در تمام دنیا مترسک نماد تنهایی است و تنهایی “سکوت قصه” زندگی ما است.
در این نمایشگاه، بیست اثردر قابهایی با قطر پنجاه سانت ارائه شد. بیانیه عکسهای من درباره زندگی پستمدرن و شهری و در خلال آن، درگیری با مسئله تنهایی است که اگر آگاهانه با این موضوع برخورد نکنیم به افسردگی و انزوا سوق پیدا خواهیمکرد. مقوله پژوهش در تنهایی بسیار وسیعتر از سادهانگاریهای روزمره است که میتواند به اندازه فقر، دنیا را دربرگیرد و در حال حاضر یکی از چالشهای جدی سازمان بهداشت جهانی محسوب میشود .
معمولاً اغلب مترسکها درفضای بازِ مزرعه و در عین تنهایی وجود دارند، اما من آنها را در طبیعت ارائه ندادم و از زاویه پائین و با بکگراند آسمان تصویربرداری کردم. سایز عکسها در تمام قابها یکسان است که برای نشاندادن زندگی مدرن و یکسانسازی و جامعه تودهای یکدست به آن پرداخته شدهاست. من، این تکرار را تعمّدی و با دیدگاه شخصیّتهایی از مردم جامعه به تصویر کشیدهام.
مخاطبها چقدر با عکسهای شما ارتباط برقرار کردند؟
من معتقدم هنر باید مخاطب عام داشتهباشد و به همین منظور به جذب آن فکر میکنم. بهنظرم، در حال حاضر تنها راهکار موجود، ورود خانوادهها به عرصه هنر و ایجاد جاذبه و اشتیاق لازم در نوجوانان است. من گاهاً دیدهام که فضای هنری برای بچههایی که پدر و مادر آنها از فضای هنر دور هستند، نامانوس وغریبه است و شاید بتوان به این مهم، با برگزاری نمایشگاههای خیابانی دستیافت. من شخصاً سه نمایشگاه محیطی در دوره آقای پژمان برگزار کردم که به واسطه برگزاری در سطح شهر و قرار گرفتن در معرض دید عموم، با استقبال خوبی مواجه شد و این موضوع باعث آشنایی مردم با فضای هنر و پرکردن خلا ناشی از شکاف هنر و بطن جامعه میشود.
تاویلپذیری چه جایگاهی در آثار شما دارد؟
وقتی یک عکس را در سایت و یا هرجایی به اشتراک میگذاریم، مخاطب دریچهای جدید را به دنیای ما باز میکند. این موضوع دو وجهه دارد. وجهه اول دریافت پیام اولیه اثر و وجهه دوم تاویل مخاطب از آن است که ممکن است متفاوت و در لایههای پنهان نهفته باشد.
طبیعتاً اغلب اوقات ما نمیتوانیم همه حس را منتقل کنیم و وسعت تاثیرگذاری هنر فراتر از یک دایره بسته است. در واقع ارائه، بخش مهمی از روال تکمیل شدن ایده است. گاهی دریافت مخاطب به قدری خاص و جذاب است که اصلا در مقوله فکری من به هنگام پرداختن به ان سوژه گنجانده نشدهاست.
با توجه به اینکه دید عموم جامعه نسبت به هنر به شکل واجبات زندگی نیست، برگزاری نمایشگاهها چقدر در تغییردید مردم به هنر تاثیرگذار است؟
به نظر من یک هدف هنرمند تاثیرگذاری است. هرچند که جامعه به سمت پذیرش هنر گام برمیدارد و دید مردم نسبت به نجات دهنده بودن هنر بسیار ارتقا پیدا کردهاست. با برگزاری گالریها، عموم مردم هم، وارد پروسه استقبال از هنر میشوند که البته رسالت رسانهها در این مسئله بسیار حائز اهمیت و پررنگ است و رسانه است که این رابطه را به عموم مردم معرفی میکند تا جامعه آرامتری داشتهباشیم.
آیا عکاسی پادزهری بر معضلات اجتماعی است و یا نقشی در این زمینه ایفا کرده و راهکاری ارائه میدهد؟
اول باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا اصلا هنر پادزهر است؟ که غالباً جواب مثبت است و رسالت هنر را در کمک به بشریت میدانیم. سالها است که بخش فن و هنر عکاسی ثابت شدهاست و تاثیر بخش هنر با توجه به ازدیاد روابط در شبکههای مجازی و دوربینهای دردسترس مردم که غالباً دوربین موبایل است دوچندان شدهاست.
با توجه به سابقه کاری شما در دبیری جشنوارههای عکاسی، فضای جشنوارهها و معیار داوری آثار را چگونه ارزیابی میکنید؟
جشنواره تعریف و چهارچوب خاص خودش را دارد و فضای اغلب آنها سفارشی و فرمایشی شدهاست. بخشی از معیارهای داوری به سیاستهای هر جشنواره برمیگردد و بخش دیگر آن به مقوله انتخابهای تخصصی بسط پیدا میکند. بهنظرم جشنواره مستقل و جدی کم داریم و جا دارد به این موضوع بیشتر پرداختهشود.
با توجه به اینکه شما مبدع آموزش عکاسی به کودکان هستید، فکر میکنید از چه سنی میشود به صورت جدیتر به عکاسی پرداخت؟
هرچند سن آموزش هنر خیلی پایینتر از هفت سال است، اما من در مقوله عکاسی سیستمی برای آموزش به کودکان هفت سال به بالا تعریف کردم. چرا که عکاسی نمیتواند به اندازه کلاس سفالگری یا نقاشی جذابیتهای فیزیکی و سرگرمکننده ایجاد کند. به همین منظور بچهها را در دو رده هفت تا دوازده سال و دوازده تا هجده سال دستهبندی کردم که در کلاس زیر دوازده سال، فقط سواد بصری را کار میکنم و اصلا تکنیک مدنظرم نیست. اما در رده هجده سال به بالا، همان کلاسهای بزرگسال را در فضای شادابتر و با زبانی سادهتر برگزار میکنم. یکی از دغدغههای جامعه و خانواده در رده سنی نوجوان، انتخاب رشته برای ادامه تحصیل است و من در این کارگاهها سعی میکنم که در این انتخاب سرنوشتساز به آنها کمک کنم تا با استعدادهای هنری و علائق خود بیشتر مواجه شوند و تصمیم مصرانهتری را اتخاذ کنند.
در کارهای شما نگاه خاصی به انسان امروزی هست. ازاین نگاه برای ما بگویید؟
درواقع ما در زندگی مدرن امروز، نسبت به پیشینیان کارهای کمتری انجام میدهیم اما همین کارهای اندک انرژی زیادی از ما میگیرد. انسان امروزی، به دلیل حجم اطلاعات، دسترسیها و سرعت تغییر زندگی انسانی خسته است و باید مدام در حال بهروز کردن خود، انعطافپذیری و دریافت آگاهی باشد و این، به نوعی باعث ملال و خستگی او میشود و تنها با کمک خودش و به واسطه مطالعه، مدیتیشن، هنر و یا هر چیزدیگری میتواند از نابودی نجات پیدا کند.
شما لیدر فوتوواک در مشهد هستید، از برگزاری آن بگویید؟
در رزومه کاری من، فتوواک یکی از بخشهایی است که با وجود تمام فشار کاری که متحمّل شدم، هر وقت به آن فکر میکنم با تمام وجود از کاری که انجام دادهام خوشحال و راضی هستم. سال اول، به لحاظ امکان برگزاری و شرکت حدود هفتصد نفر دراین برنامه، خیلی پروسه سختی بود. ولی نکته قابل توجه روندی است که از سال 95 تا 98 در عرض سه سال طی شد. فتوواک را من به این شهر آوردم و در آغاز با موضعگیری شدید و مشکلات زیادی مواجه بودیم، اما در سال 97 دو نهاد دولتی همزمان آن را برگزار میکردند و شکستن فاصله بین عکاسان و مردم، و همچنین عکاسان و مسئولین و معرفی بیشتر هنر عکاسی به جامعه اتفّاق خوشایندی برای جامعه عکاسی و این شهر بود و که موضوع بسیار من را خوشحال و راضی میکرد.
دامنه ماندگاری و تاثیرگذاری عکسها را در اذهان و تفاوت عکس خوب و عکس ماندگار را چطورمیبینید؟
تعریفی برای عکس خوب نداریم و به نظرم معیار خاصی برای تشخیص آن نیست. قطعا عکسی خوب است که تاثیر گذار باشد و قاعدتا عکس تاثیرگذار، عکس ماندگار در اذهان است .
تا کنون تصویر خاصی شما را تحت تاثیر قرار دادهاست؟
یکی از ایدههایی که خیلی به آن فکر میکنم جنگ است و عکسهای مرتبط با جنگ و بهخصوص عکسهایی که غیرمستقیم به این مقوله میپردازند، به شدت مرا درگیر کرده و در ذهنم میمانند. شخصا تابهحال به آن نپرداختهام و امیدوارم در نمایشگاه انفرادی بعدیام بتوانم به این موضوع بپردازم.
دنیای سیاه و سفید را ترجیح میدهید یا دنیای رنگی؟
صددرصد رنگی! من آدم امیدواری هستم و زندگی برایم همیشه روشن و رنگی است.
و حرف آخر؟
آرزو دارم علاقمندان به عکاسی در شهر من هم مثل تمام شهرهای ایران بتوانند بدون گذراندن پروسه اداری سخت و به گونهای سهلتر به عکاسی شهری بپردازند. به بیان سادهتر، هروقت که دوربین در دست داشتند امکان عکاسی آزادانه برای آنها فراهم باشد.