دست هنرمند از هنر پر و از حمایت خالیست
هنرمندان فعال قلب تپنده هنر هر شهر هستند. کسانی که از طرف ارگانهای دولتی کمتر مورد حمایت مالی و روحی قرار میگیرند. آنها خودشان باید دلسوز خودشان باشند.
بازارچه «دست فروشی گدایی نیست!» از بهترین حرکتهای خودجوش به شمار میرود که در سال قبل شاهد آن بودهایم.این بازارچه برای بار چهارم با هدف حمایت مردمی از هنر و هنرمند به خود رنگ اجرا گرفت و هماکنون در نگارخانه سمرقند در حال برگزاری است و تا 29تیر ماه هم ادامه خواهد داشت.
*بدون مرز، بدون دیوار
به محض ورود با فضایی سرشار از انرژی مواجه شدم، پر از رفت و آمد و پر از حس ناب.چیدمان غرفهها بسیار جالب بود. بدون هیچ دیوار یا حفاظی که نشان از صمیمت داشت.
«المیرا غلامی مقدم» به همراه «امید یزدی» گالریگردانان دوره چهارم «دست فروشی گدایی نیست» هستند، غلامی مقدم درباره هدف و سختیهای برگزاری این بازارچه گفت: در درجه اول علاقه شخصی به هنر باعث ورود من به این عرصه شد. معتقدم هنرمند نیاز به دیده شدن و حمایت دارد. تنها کاری که میتوانستم انجام دهم برگزاری این بازارچه برای بار چهارم بود. با توجه به استعدادهای درخشانی که میشناختم تلاش کردم دوباره آنها را در یک محیط کاملا امن در عین حال صمیمانه کنار هم جمع کنم. خوشحالم که زحمات من در کنار همکاران و همیاران به نتیجه نشست. طوری که در این بازارچه هنرمندانی از سن چهارده تا پنجاه سال حضور پیدا کردند که در کنار دیده شدن هنرشان،کسب درآمد هم میکنند. در بازارچه، ما کسانی را داریم که هنرشان بسیار بالاتر از دستفروشی است، اما بخاطر عدم حمایت کافی،آثارشان را در غرفههای بازارچه به معرض دید و فروش گذاشتهاند.
*در جهت درستی قرار داریم
از او مورد بازخورد و نظرات مردم پرسیدم که توضیح داد: صادقانه بخواهم بگویم کاملا سلیقهای است!کسانی را داشتیم که برایشان مهم نبود، فقط بازدید کردند و رفتند، یا حرفهای نیشدار زدند. اما در مقابل کسانی بودند که تبریک میگفتند و برایمان آرزوی بهروزی میکردند، حتی بازدید کنندهای داشتیم اول تنها آمده بود، بعد از دو ساعت همراه خانواده برگشت، وقتی خانوادهاش تلاش و دستسازههای این عزیزان را دیدند با جان و دل خرید کردند که در نوع خودش انرژی مثبت بینظیری بود.
غلامی مقدم ادامه داد: این انرژی مثبت، جای خالی تمام اذیت شدنها و سنگاندازیهای قبل از برگزاری را پر کرد. البته من هیچوقت تحت تاثیر این سنگاندازیها قرار نگرفتم، چراکه اینگونه رفتارها نشان دهنده این است که حرکت ما در جهت درستی قرار دارد.
*دست یاری به سوی هیچ نهادی دراز نکردیم
از او پرسیدم چه کسانی باید کمک میکردند یا انتظار کمک از طرف چه نهادی را دارد که پاسخ داد: هر نهادی که دستی در هنر دارد میتواند کمک کننده باشد،از سازمان ارشاد بگیر تا شهرداری! اما ما دست یاری به سوی هیچ نهادی دراز نکردیم.
مثلا امسال برگزاری بازارچه همراه بود با گرم شدن شدید هوا. اگر کمک داشتیم میتوانستیم از همان روز آغازین این مشکل را حل کنیم، اما بعد از مدتی خودمان دست به کار شدیم و با تهیه کولر و پنکه تا حد امکان این مشکل برطرف شد. اما اینها مشکلات حاشیهای هستند، ما دنبال آن هستیم که این هنرمندان کارشان در جاهای بزرگتر و بهتر ارائه شود. جایی که صدا و هنرشان به افراد بیشتری برسد.
به هر حال ما مسیرمان را ادامه میدهیم و امیدواریم این مسیر به جای خوبی برسد. از قدیم گفتهاند«رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود/رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.»
دست فروشی گدایی است؟
یاسمن موسوی، هنرمند خوش ذوق و خوشفکر که به رغم تحصیل در رشتهای نسبتا متفاوت، به خاطر علاقه و محیط خانوادگی با هنر آشنا است و دستسازههای چوبی خلق میکند، هدفش از شرکت در این رویداد را دیده شدن و شناخته شدن خود و آثارش عنوان کرد. او به نکته ظریفی اشاره کرد که ریشه در اجتماع دارد، او پرسید: مگر دست فروشی اصلا گدایی است؟!ما در حال داد و ستد هستیم و دست فروشی حتی چیزی شبیه به گدایی هم نیست.
در همین رابطه غلامی مقدم اشاره کرد: متاسفانه هنوز باور مردم در این مورد تغییر نکرده است. اکثر آنها دست فروشی را گدایی طلقی میکنند،امیدواریم این عنوان بتواند تغییری در نگرش آنها ایجاد کند.
ما خودمان هم از همدیگر حمایت میکنیم!
مهگل غفاریان، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته معماری است. او که در نقاشی و هنرهای تجسمیاش به وضوح خلاقیت، زیبایی و نوآوریای همراه با فکر به چشم میخورد و برای بار سوم است که در این بازارچه شرکت میکند، در پاسخ به این سوال که حمایت مردم چگونه بوده چنین گفت: در چند دوره قبل استقبال مردم و خرید آنها ورای تصور من بود. در این دوره هم مانند گذشته هنردوستان مارا حمایت کردند و خوشحالم که میبینم بین مردم و هنرمندان رابطه خوبی شکل گرفته و ما را بیشتر درک میکنند. حتی چهرههایی را میبینم که درتمامی دورهها حضور داشته و خرید کردهاند.
او درمورد جَو بازارچه بین غرفهداران اضافه کرد: محیط امن و صمیمیای که ایجاد شده باعث میشود تا من بیشتر راغب به شرکت در این بازارچه شوم.
پرسیدم آیا حس رقابت بین شما و دیگر غرفهداران وجود دارد؟ که جواب: ما حتی خودمان هم از یکدیگر حمایت میکنیم، اگر من از کالای هنرمند دیگری خوشم بیاید، آن را با یک کالای هم قیمت خودش از غرفه خودم تعویض میکنم. فکر میکنم این کار باعث ایجاد همدلی بین ما میشود.
*چهارده سالهای که نقاشی دیواری میکشد
کوچکترین عضو این رویداد کیانا کیوانی است که به جرات میتوان گفت آینده روشنی در انتظارش است. خلاق،با فکر و آینده بین. یک گوشه گیرش انداختم، سرش پایین بود و داشت طراحی میکرد. میخواستم بدانم آیندهاش را چه میبیند؟
گفت: میخواستم گرافیک بخوانم،اما ترجیح میدهم نقاشی را ادامه دهم، در حال حاضر هم کلاسهای نقاشی دیواری میروم. اینجا از چند نفر سفارش گرفتم، اجرای این سفارشها را از همین امروز همزمان با برگزاری بازارچه شروع کردم.
خودش را در آینده نقاشی بزرگ میدید. میدانم میتواند موفق شود.امیدوارم زندگی هم به او روی خوش نشان دهد.
*شهرام آسانی، پیر هنر و صنایع دستی.
پای صحبت او نشستن تلخ است و سابقه هنری او کم نظیر. در تهران مجسمهسازی قهار و در مشهد چهرهای شناخته شده. از او پرسیدم وضعیت هنر مشهد را چگونه میبینید؟
ناراحت است از اینکه هر جا وقتی قرار است پروژهای افتتاح شود او را دعوت میکنند،اول غرفه با اجاره کم یا حتی رایگان در اختیارش قرار میدهند اما بعد از مدتی که پروژه به موفقیت رسید، اجارهها را بالا میبرند که پرداختش از توان هر هنرمندی خارج است. میگوید به ما گفتهاند بیائید و وام خوداشتغالی بگیرید!اما این چه دردی از ما دوا میکند؟ ما نیازمند مکانی برای هم فروش هم هستیم. با صدایی آرام گفت گلهمندیاش به جایی نمیرسد.
*سخنی با مخاطب
باید از پویشها و رویدادهای اینچنینی که خودجوش است و به رشد هنر و هنرمند کمک میکند حمایت کرد. دست هنرمند از هنر پر و از حمایت خالیست. مردم بهترین پتشیبان آنها هستند. با هرخرید از بازارچه به رونق این رویداد کمک میشود. دریغ نکنیم.
رائین امان الهی