تاکید بغداد بر عدم همنوایی با محور ضد ایرانی
عراق مثال روشنی از ناکامی سیاست ترامپ در ایجاد جبههعربی علیه ایراناست. دولت این کشور به رغم برخی مواضع دوگانهای که در اینباره از خودبروز داده، اما همچنان میکوشد در چارچوب رویکردی استراتژیک، روابطصمیمانه خود را با تهران حفظ کند. سرد شدن روابط بغداد ـ واشنگتن درماههای اخیر و حتی لغو سفر «عادل عبدالمهدی» نخست وزیر عراق بهواشنگتن نشان از نارضایتی دولت ترامپ از همراه نشدن بغداد در سیاستضد ایرانی دارد. دستور 10 مادهای نخست وزیر عبدالمهدی درباره ادغام«حشد الشعبی» در ارتش عراق، ممکن است به ظاهر، اقدامی در خدمت بهکاهش نقش این نیروی نظامی تفسیر شود، اما آمریکایی ها خوب میدانندکه این تصمیم بیش از آنکه بخواهد از گستردگی نفوذ ایرانیان در میاننیروهای مردمی عراق بکاهد، تدبیری برای برونرفت دولت عراق از فشارهایآمریکا در محدودسازی این نیرو و ایمن کردن موقعیت آنان در کنار نیروهایمسلح این کشور بوده است. نجاح الشمری که هنوز چند روزی از تکیه زدنشبر کرسی وزارت دفاع عراق نمی گذرد، در جریان دیدار فرستاده ویژه رئیسجمهوری آمریکا به عراق و سوریه تاکید کرد، دولت عراق اجازه نخواهد دادخاک کشورش به پایگاهی برای حمله و تجاوز به کشورهای دیگر تبدیل شود. با وجود آنکه گفته می شود این نشست مدت زمان قابل توجهی به طولانجامیده اما بخش رسانه ای وزارت دفاع عراق ترجیح داد صرفا این جمله ازگفت وگو را منتشر کند. جمله ای که تقریبا از زبان تمامی شخصیت هایسیاسی اجرایی و قانونگذاری این کشور شنیده شده و بارها و بارها همتکرار شده است. عراق امروز در تناقض بسیار بزرگی قرار گرفته است،تناقضی که می تواند هر لحظه به گردابی که تمامی دست آوردهای این کشوررا در خود ببلعد، تبدیل شود. بر کسی پوشیده نیست فشارهایی که بر دولتعراق از سوی ایالات متحده وارد می شود برای ساختاری که اصولا بر اساسوابستگی به آمریکا بنا نهاده شده، بسیار سخت وطاقت فرساست. اگربخواهیم در یک جمله خواسته واشنگتن را از بغداد توصیف کنیم باید بگوییمکه آمریکا به دنبال این است که عراق به محوری در جنگ اقتصادیش علیهجمهوری اسلامی ایران تبدیل شود و در این راه از هیچ فشاری فروگذارینمی کند. به اعتقاد کارشناسان در حالیکه عراق در نقطه تحول دراماتیکی بعداز خروج از چند جنگ پیاپی و ویران شدن نیمی از کشور قرار دارد، از سویکاخ سفید به شکل غیر مستقیم و حتی مستقیم در معرض فشار قرار گرفتهاست تا خط خود را علنا به سوی جانبداری از طرح های منطقه ای ترامپ تغییر دهد. در این چارچوب هر چه ناکامی برنامه های آمریکا در مقابلسیاست های ایران بیشتر و پررنگ تر می شود این فشارها نیز ظاهراشدیدتر می شوند. با نگاهی به سیر تعامل صورت گرفته با بغداد دست کمطی یک سال گذشته و دقیقا از زمان اعلام خروج آمریکا از برجام شاهدیم کهآمریکا برنامه شبه مدونی را برای فشار بیشتر بر عراق برای هم آوازی با گروهکُر منطقه ای اش تدوین کرده است. بی تردید شنیدن همان جملات تکراریمسئولین عراقی در رابطه با عزم عراق برای جلوگیری از به کار گیری خاککشورشان برای هر نوع تهاجم یا اقدام خصمانه علیه کشورهای همسایه کهدر صدر اخبار نشست آنها با مسئولین آمریکایی و حتی غربی منتشر میشود نشانگر مطرح شدن این موضوع در جلسات مذکور است. در واقع بایدگفت تمامی مسئولین آمریکایی از رده های پایین دیپلماتیک گرفته تاارشدترین آنها حامل پیام و شاید هشداری از سوی کاخ سفید برای مسئولینعراقی در رابطه با این همنوایی هستند، پیامی که ظاهرا برخی از مسئولینغربی نیز عهده دار انتقال آن به بغداد شده اند. طرح دوم در حال اجرا درعراق، سناریوی اقتصادی است که با حضور پررنگ عابربانک های ترامپ درمنطقه یعنی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس آغاز و وارد مرحله اجراییهم شده است. اینکه کشوری همچون عربستان سعودی دست به نقد آمادهتامین هزینه پروژه های بازسازی عراق است به طور حتم باید در قالب نظریه“تامین منافع” متقابل تفسیر شود. صرف نظر از پروژه نفوذ، عربستان باهمکاری کاخ سفید سرگرم اجرای طرح بازگرداندن عراق از بستر اسلامیمنطقه ای اش به ساختار عربی اش است. قرار گرفتن عراق به عنوان تنهاکشور مستنثنی از تحریم های ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نیزموید این ادعاست. به تعبیری کاخ سفید به دنبال کپی برداری مجدد نقشآفرینی عراق در چهار دهه گذشته خویش است که در آن زمان نیز با میدانداری مالی کشورهای نفت خیز حوزه جنوبی خلیج فارس به اجرا در آمد،گرچه شرایط در حال حاضر تفاوت بسیار زیادی با آن دوران دارد وهمین امرباعث شده است تا به نوعی شاهد گروکشی بازسازی عراق در مقابل موضعهمسوی بغداد با خواست کاخ سفید در مسائل منطقه ای باشیم. سیاستگذاران آمریکا در عین حال ابزار دیگری را هم برای فشار بر بغداد دراختیار دارند که به اعتقاد کارشناسان امور عراق می تواند در کوتاه مدتدولت عبد المهدی و کل ساختار امنیتی عراق را دچار مشکل کند. اینکه گفتهمی شود امکان بازگشت گروه داعش وجود دارد صرفا یک بلوف نیست بلکهکشورهای محور فشار توانایی و نفوذ کافی در گروه های تروریستی و هستههای خاموش موجود در عراق را برای خلق مجدد چنین مشکل و بحرانی دراین کشور دارند. شاید همین امر هم دولت عراق را بر آن داشته است تاعملیات جدیدی را در طول مرزهای خود با سوریه با هدف قلع و قمع بقایایگروه های تروریستی که در این منطقه در حال استقرار هستند، آغاز و اینخطر را حداقل در کوتاه مدت از خود دور کند. به ویژه که ملت عراق با توجه بهآنکه بیشترین زخم ها را از تروریسم به خود دیده کابوس تکرار آن را هموارهبر سر خود احساس می کند. در این حال در بعد رسانه ای و تبلیغاتی به ویژهدر فضای مجازی نیز مردم عراق در معرض شدیدترین حملات تبلیغاتی قرارگرفته اند، موج نفرت آفرینی برای ایجاد تنش بین دو ملتی که بیشترینبسترهای مشترک دینی و مذهبی را با یکدیگر دارند به شکل خاصی نسلجوان عراق را مورد هدف قرار داده و گاهی اوقات موفق به امتیاز گرفتن ازآنها هم شده است. تا به امروز عراق با توجه به تجارب گذشته خود، از تحریمهای دوره صدام حسین گرفته تا جنگ علیه تروریسم در مقابل این فشارهامقاومت کرده است. شاید روابط حسن همجواری، دینی، مذهبی و حتی خونیبین مردم دو کشور اجازه این تقابل و تکرار فجایع دهه هشتاد از قرن گذشتهرا به بغداد نداده است. اما از آن مهمتر امروز رهبران عراق هم خوب میدانند که بحران و جنگ در یکی از کشورهای منطقه هرگز به آن کشور و آننقطه محدود نخواهد شد، ساختار امنیتی منطقه خاورمیانه در آخرین سالهای دهه دوم از قرن بیست و یکم ساختاری یکپارچه است که هر اختلالی درهر نقطه از آن تاثیرات مستقیم و آنی خود را بر دیگر مناطق خواهد داشتامری که سیاستمداران بغداد نشین تلاش می کنند تا به تمامی مخاطبان خودچه میهمان و چه میزبان بفهمانند.
روغنگران