از کتابخوانی تا کتابهای ترجمه
مهدی فیروزان مردی مسن با چهرهای مهربان و موقر که شخصیت شناخته شدهای دارد. فیروزان مدیر عامل شهر کتاب و فردی چند بعدی است که در کنار کتابهایی با تالیف خودش، دستی بر حوزه ویرایش نیز دارد. او از ایدههای جدید در رابطه با نرمافزارها بسیار استقبال و در این رابطه از جوانترها حمایت میکند و این گستردگی و توانمندی از مدیریت صحیح مهدی فیروزان نشات گرفتهاست. در همایشی در مشهد و در شلوغی جمعیّت به سختی توانستیم دقایقی را با او به گفتگو بپردازیم.
در رابطه با شهر کتاب توضیح مختصری بفرمائید؟
شهر کتاب یک موسسهی عامالمنفعه غیرانتفاعی مستقل است که مبنای فکریاش همیشه این بودهاست که تمام گرایشها و طرز فکرها و همه مشربهای فکری، ادبی و سیاسی را پوشش دهد.
ایده و مبنای افتتاح شهرکتاب از کجا نشات میگیرد؟
سه استراتژی مهم در این رابطه وجود دارد. اول اینکه یک خانواده بزرگ ایرانی مرکب از تمام اعضا در ردههای سنی مختلف باید بتوانند در یک آن کلیه نیازهای فرهنگی خود را از یک محل تهیّه کنند. استراتژی دوم این است که باید خرید همراه با لذّت باشد. کارهای فرهنگی نان و دارو نیست که مردم مجبور باشند به سراغش بروند، خرید محصولات فرهنگی یک علاقه و نوعی سرگرمی است و ما موظّفیم کاری کنیم که مردم علاقهشان بیشتر شود. از نظر مدیریت اقتصادی، شهرکتاب محلّی است که شما خرید را همراه با لذت انجام میدهید. استراتژی سوم این است که هر کسی در شهر کتاب باید خودش را ببیند. فکرش، نیازش و امکاناتش را پیدا کند. از نظر مدیریتی، شهرکتاب دارای سیستمی باز است. یعنی خریداران، چه در شعبه زاهدان که به تازگی افتتاح شده است، چه در ارومیه یا در گنبد و یا هر شهرستان کوچک دیگری عضو هیئتمدیره شهرکتاب هستند و با پیشنهادات خود در آینده و سرنوشت این مجموعه تاثیرگذارند و این مورد در راس مبانی این موسسه است.
در رابطه با تعدد شعب شهرکتاب در شهرهای مختلف توضیحی بفرمائید؟
تا امروز ۸۰ فروشگاه شهر کتاب تاسیس شدهاست که نزدیک به ۶0 فروشگاه آن با همکاریهای مردمی شکل گرفتهاست. به این صورت که مردم خودشان مکان مورد نیاز برای شهر کتاب و سرمایه اولیه را فراهم کردند و ما استانداردها را در اختیار آنها گذاشتیم. در این رابطه ما چندین جزوه راهنما داریم که در اختیار هر کسی که مدیریت فرهنگی را دوست دارد، قرار میدهیم و آنها مجوز شهرکتاب را از ما میگیرند و در شهر خودشان شعبهای از این مجموعه را افتتاح می کند. من در اینجا از همه کسانی که مدیریت فرهنگی را دوست دارند دعوت می کنم که از طریق سایت شهر کتاب برای شهرهای خودشان مجوز شهرکتاب را بگیرند و ما آماده واگذاری شعب جدید و همکاری در این زمینه هستیم.
و در آخر در رابطه با کتابهای الکترونیکی که به سرپرستی شما و یا زیرمجموعه فعالیتهای شهرکتاب است توضیحی بفرمائید؟
“فیدیبو” که مخفف فیروزان دیجیتال بوک است، ایده و پروژه شخصی خود من محسوب میشود. این نرمافزار با همکاری مجید قاسمی مستعد و جوان نوشته شد و اوّلین کتاب الکترونیکی بود که در دنیای خطهای راست به چپ نوشته شد. زمانی که ما اینکار را آغاز کردیم در دنیای عرب و اردو که به این نوع نوشتاری احتیاج داشتند هنوز چنین نرمافزاری نوشته نشدهبود و اگر ما از عهده اینکار برنمیآمدیم، امروز آمازون متولّی کتاب الکترونیک فارسی بود.
امروز من نه اپلیکیشن موفق را حمایت میکنم. اپلیکیشنی که برنده جایزه بهترین اپلیکیشن خلاق در حوزه آموزش شده است، اپلیکیشنی که تفکیک زباله از خانه را آغاز کرده و در این زمینه فرهنگسازی میکند و از این قبیل نرمافزارهای کاربردی که نیاز جامعه مدرن امروزی است.
**موفقیّت قابل پیشبینی نیست!
در ادامه به سراغ پیمان خاکسار رفتیم. او از مترجمین شناخته شدهای است که کسانی که رمانهای خارجی را دنبال میکنند با او آشنایی کاملی دارند. پیمان متولد 1354 در تهران است و به گفته خودش در این جایگاه با برنامهریزی دقیق قرار نگرفتهاست و این راه تنها میتواند حاصل اتفاق باشد.
خاکسار گفت: شیفتگی به خواندن من را به این سمت کشانده است. با دستیاری کارگردانی و تدوین شروع کردهام که هیچکدام با شخصیت عزلتجوی من سازگار نبود و در نهایت به ترجمه رسیدم. ترجمه دنیایی است که با آن زندگی میکنم و جزیی از کل من را ساخته است.
در ادامه دقایقی را با او به گفتگو پرداختیم و بخشی از این مکالمه را میخوانید.
برای انتخاب کتابهایی که ترجمه میکنید چه اولویّتی را درنظر میگیرید؟
درواقع اولویت اول سلیقه خودم است و اثر باید به نوعی باشد که احساس کنم من را تکان میدهد. درثانی من کارهایی را که ترجمه کردم اکثرا از مولفینی است که کتابی از آنها به فارسی ترجمه نشدهاست. درواقع اولویتم این نیست که ببینم کدام نویسنده در ایران طرفدار دارد، اولویتم این است که ببینم کدام نویسنده بزرگ و ارزشمندی در زمینه ادبیات فعالیّت میکند و در ایران به او توجّه نشدهاست.
انتخاب کتابها تنها به سلیقه خودتان ریسک محسوب نمیشود و ممکن نیست در بازار فروش با شکست مواجه شود؟
موفقیّت یک کتاب خیلی قابل پیشبینی نیست. من 20 کتاب ترجمه کردم که 5 تا از آنها واقعا موفق بوده، امّا کتابهایی دارم که با اینکه از لحاظ ادبی ارزشمند است بازخورد خوبی نداشته و احتمالاً اسمش را هم نشنیدهاید.
از تکنیک خاصّی در ترجمه استفاده میکنید؟
من زبان زنده امروزی را ترجمههایم استفاده میکنم و درگیر قواعد زبان معیار نیستم. دیالوگها را به شکل یک جریان میبینم و حتّی جای کلمات را دستکاری و گاهی شکسته ترجمه میکنم. درواقع قسمت متفاوت کار من که بخشی از موفقیّتم در راه ترجمه را به دوش میکشد استفاده از زبان روز جامعه است.
طراحی جلد چقدر میتواند در فروش یک کتاب موثر باشد و این موضوع چقدر برای شما اهمیّت دارد؟
قاعدتاً طراحی و رنگ جلد یک کتاب نظر خواننده را جلب میکند و قسمتی هم در فروش موفّق یک کتاب دخیل است و طبیعتاً برای من هم مهم است. امّا اینکار به عهده ناشران است. گاهی طراح از من درمورد محتوای کتاب سوال میپرسد و راهنمایی میکنم اما طرح نهایی به عهده و سلیقه ناشر است.
ارتباطات در کار شما چقدر موثر است؟
من نه موقع شروع کار ارتباطات خاصّی داشتم و نه الآن. اولین کتاب ترجمهام هم که کتاب اشعار بوکوفسکی بود از طریق یکی از دوستانم به دست نشر چشمه رسید. بهخاطر شخصیت خودم است که خیلی اجتماعی نیستم.
چه پیشنهادی برای کسانی که ابتدای راه ترجمه هستند دارید؟
در درجه اول باید تسلط به زبان مبدا و مقصد داشتهباشند. اما در درجه دوم یک مترجم باید اطلاعات عمومی بالایی داشته باشد. خواندن تعداد زیادی کتاب در هر رشتهای به این موضوع کمک میکند. با اینکار هم دایره واژگان گسترده میشود وهم نثر یاد میگیرند. به عبارتی ساختار درست جمله را میشناسند و میتوانند جملههای پیچیده را به درستی ترجمه کنند.
پرداختن به ادبیات دغدغه شماست و آیا جایگاه شغلی مناسبی هم در ایران دارد؟
ادبیات تنها یکی از دغدغههای من است و ترجمه هم کاملاً شغل من است و جایگاه تعریف شدهای دارد.
و در پایان کدامیک از کتابهایتان را بیشتر دوست دارید؟
“اتحادیه ابلهان” از جان کندی تول و کتاب آخری که ترجمه کردم “مجوس” از جان فاولز را نسبتاً بیشتر دوست دارم و با استقبال خوبی هم مواجه شدهاست.
مهناز اصغری