هنر زاده محدودیت
حجت باغانی، از هنرمندان بیحاشیه و گوشهگیر مشهدی که به گفته خودش نگران بود که همه فراموشش کرده باشند. او متولد آبان 64 در مشهد و فارغالتحصیل بازیگری از دانشگاه فرهنگ و هنر است. باغانی مدرّس آزاد تئاتر و موسیقی، شاعر و ترانه سرا، نقاش و تصویرساز است و سابقه آهنگسازی و بازیگری در بیش از سی نمایش، فیلم سینمایی و مستند را دارد. او برگزارکننده چند نمایشگاه نقاشی وتصویرسازی بوده که برنده و برگزیده مسابقات مختلف هنرهای تجسمیدر بخش کاریکاتور و تصویرسازی شده است. باغانی در زمینه دوبلاژ نیز دستی بر آتش دارد و سرپرستی گویندگان و تدریس فنّبیان و دورههایصداپیشگی در آموزشگاههای مختلف را انجام میدهد. همچنین از او کتابهای باغ سپیدار، کلانتر، آدم فضایی منتشر شدهاست و چند کتابی هم در دست نشر دارد.
باغانی در خانوادهای مذهبی و در حاشیه شهر مشهد متولد شد. از کودکی به هنر علاقمند اما با مخالفت و شماتت اطرافیان مواجه بود. امکان خرید ساز یا لوازم اوّلیه نقاشی و حتّی شرکت در دورههای آموزشی هنر را نداشت و به گفته خودش تنبک را از ضرب آهنگ ریتمی روی زانویش با آهنگهای رادیو شروع کرد. از ابتدا به شعر گفتن علاقه داشت و در سن کودکی چند شعر طنز او در یک نشریه کوچک مرتبط به آموزش و پرورشچاپ شد. اوّلین سازش را در دبیرستان خرید و این آغاز راه ورودش به دنیای شعر و موسیقی بود. در حال حاضر در نواختن بالغ بر 13 نوع ساز تبحّر دارد و در این زمینه تدریس نیز میکند.
*در کارهای شما ردّی از اقتباس یا الگوبرداری هم وجود دارد؟
اقتباس به طور ناخودآگاه در ضمیر انسان مینشیند، امّا من ترجیح میدهم اگر قرار است دریافتی از محیط اطرافم داشته باشم، با دیدن و شنیدن شخصی خودم باشد. به همین علّت کتاب نمیخوانم، فیلم نمیبینم،موسیقی گوش نمیدهم و نمیخواهم ذهنم آلوده افکار دیگران شود. غالباً از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرم که ایده متعلّق به خودم و زاده افکارشخصیام نبوده است، رنجیده خاطر میشوم.
*مافیای هنر را در مشهد چگونه میبینید؟
حتی در نانوایی هم اگر شاطر آشنای ما باشد از راه که برسیم، بدونصف کارمان را راه میاندازد. با این مثال اگر تعریف ما از مافیا افرادی باشد که با توجه به رفاقت و پیشینهای که با هم دارند برای هم درآمدزا هستند و از طریق روابط به پیشرفت کار هم کمک میکنند، قطعا مافیا وجود دارد و اصلا مگر میشود که نباشد؟
*پس اگر روابط چنین جایگاهی دارد، ضوابط در هنر چه کاری انجام میدهد؟
در واقع اگر رابطه نداشته باشیم عملاً کاری از دستمان بر نمیآید، مثلاً مامیخواستیم یک سالن برای تئاتر بگیریم، طبق ضوابط دور دنیا را دورزدیم و طبق اصول و قوانین هر کاری که کردیم به هیچ نتیجهای نرسیدیمو در نهایت مجبور شدیم از طریق روابط آن ها را دور بزنیم و بتوانیم یکسالن را که برای اجرا حق مسلم ما است بگیریم.
*در نقشهای متفاوتی که در سینما یا تئاتر بازی کردید،شخصیتی هم بوده که به خود حجت باغانی نزدیکتر باشد؟
در فیلمی به نام اعتراف که ساخته آقای محمود محمدیاننامقی است شخصیّت مردی را بازی کردم که به شدّت به خود من شبیه است. حتی همین کت و شلواری که الآن پوشیدهام را میپوشد. البته دو سال است کهاز تصویربرداری و تدوین آن میگذرد و هنوز منتشر نشده است.
*هنر چه تاثیری در زندگی شخصی شما گذاشته است؟
در واقع صددرصد تاثیر منفی روی زندگی من گذاشته است. هنر تمام دغدغه من بوده، در حالیکه بازه اقتصادی کافی برایم نداشت و تامینم نمیکرد و خلق وخوی من را به واسطه اینکه نمیتوانم آنچه میخواهم را ارائه بدهم، کمی تلخ و تند و البته منزوی کرده بود و مجموع این مسائلمشکلاتی را در زندگی شخصی و روابطم ایجاد کرده است. به نوعی من دنیایم را وقف هنر کردم و حتّی سه زندگی مشترک قبلیام بهواسطه هنر به بنبست رسید.
*قضاوت مردم تا چه اندازه برای شما اهمیت دارد؟
در واقع کارکردن در شاخههای مختلف هنری باعث افتخار من نبوده ونیست. چرا که قضاوت مردم گاهاً با جمله “همه کاره و هیچ کاره“ همراه بوده است. من در این رابطه یک نوع دلخوری و احساس طلبکاری دارم.چراکه افرادی مثل من که به صورت رایگان همه تواناییهایمان را در اختیارمردم گذاشتیم تا ببینند، بشنوند، لذت ببرند و به آگاهی برسند، نتیجه وبازخوردی را که باید نمیگیریم.
*موافق با جریان اکتسابی بودن هنر هستید؟
روحیه هنرمند روحیه تابوشکن و ساختار شکنی است و در واقع هنرمندواقعی قصد دارد پایش را فراتر از شرایط بگذارد و شرایط را آنگونه کهمیخواهد تغییر بدهد. هنر اصولاً دور از انتظار است. من خواستم هنرکار کنم، پس خیلی راحت ممکن بود که به طور تخصصی مجسمهساز شومو هیچ کار دیگری انجام ندهم یا فقط بازیگری و یا فقط موسیقی! امّا اینخواسته خودم بودهاست و به دنبال کسب تجربه بودم. آدمهای بزرگ مثلحکیم عمر خیام یا لئوناردو داوینچی که پیشینیان ما در الگوهای مختلفبودهاند، در هنرهای مختلف گاهاً نامربوط فعالیت داشتند و شاید آنها همآن روزها مثل من و امثال من در دنیای خودشان جدّی گرفته نشده و درکنشدهاند.
*فکر میکنید اگر از ابتدای مسیرتان از حمایت خانواده برخوردار بودید امروز در جایگاه موفقتری قرار داشتید؟
مطلقا خیر. چرا که به نظر من هنر زاده محدودیت است و تنها در محدودیتها است که اهداف ارزشمند میشوند و جایگاه بهتری در ذهن پیدا میکنند. من استاد نداشتم، از حمایت خانواده برخوردار نبودم وبرای رسیدن به جایی که هستم خودم تلاش کردم و به این مساله افتخار میکنم.
پسرتان را ترغیب به فعالیت در یکی از زمینههای هنری خودتانمیکنید؟
به هیچ عنوان در سرنوشت او تصمیمگیری و دخالت نمیکنم و ترجیحمیدهم او هم راهی که خودم رفتهام را تجربه کند و در صورت تمایل و انتخاب، ادامه دهد. اما با توجه به اینکه بردیا هم علاقهمند و هم مستعداست قطعاً اگر به کمک من نیاز داشته باشد دریغ نمیکنم.
*وظیفه مردم و جامعه در قبال هنرمند چیست؟
به نظر من هنرمند موظف نیست که سطح کار خودش را بهخاطر سطحفهم مردم پایین بیاورد و این مردم هستند که باید بیشتر بدانند و بیشتر درک کنند. هنر باید مردم را وادار به مطالعه کند و اگر ما را به دیدگاهخاصی نرساند به رسالت خودش عمل نکرده است.
*و حرف آخر؟
متاسفانه بعضیها هنرمند نیستند و تنها از ابزار هنر برای بیزینساستفاده میکنند. از مردم جامعه تقاضا دارم از زاویه مناسب به هنر بنگرند و هنرمند و هنرمند نما را تمیز دهند و در نهایت اینکه کارهایی کهتصمیم دارم در سالهای آتی ارائه بدهم باید در سطح بالایی قرار بگیرند. تا امروز ۳۴ سال صبر کردم و هنوز هم عجله ای ندارم چرا که از هنر بهدنبال کسب درآمد نیستم. من برای حفظ کاراکتر هنری خودم ارزش قائلم و ثابت قدم پای هنر ایستادهام و به خاطرش میجنگم. تمام عمرم را برایرسیدن به هدفم گذاشتم و فکر میکنم در حال حاضر که بنا به شرایط، دنیا رو به افول شعور و آگاهی میرود باید هدف به آگاهی رساندن و بالا بردن سطح درک مردم از هنر باشد.
مریم اصغری