مردم یا مسئولین کدام یک بیشتر مقصرند؟
خبرگزاری مهر روز پنجشنبه 12 اردیبهشت به نقل از وزیر کشور نوشت: «اخبار مهم کشور همچون تغییر قیمت بنزین از سوی وزارت نفت اعلام میشود؛ متاسفانه خبری که روز گذشته از سوی خبرگزاریها منتشر شد کار بسیار خطرناکی بود.»
خبری که تسنیم برای نخستینبار مطرح کرد و زمان رخ دادن آن را ساعت 24 روز 12 اردیبهشت اعلام کرد. اما زیبا اسماعیلی، سخنگوی شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی با تکذیب اخبار منتشره بیان کرد که آنچه درباره نرخ بنزین و جزئیات سهمیهبندی گفته شده است صحت ندارد و صرفا گمانهزنیهای رسانهها است. اما این تکذیبها برای مردم قابل باور نبود و اینبار، وزیر نیز مجبور شد به این موضوع واکنش نشان دهد. زنگنه در پاسخ به سوالی درباره سهمیهبندی بنزین و احتمال آغاز فرآیند سهمیهبندی بنزین از پنجشنبه بیان کرد که آنچه درباره سهمیهبندی بنزین اعلام شده دروغ است و بعدا توضیح بیشتری در این باره اعلام خواهد شد.
از ابتدای سال گذشته قیمت ها رشد نجومی خود را آغاز کرده و هنوز آرام نگرفته اند. در این یک سال و اندی، مردم ایران تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی و روانی قرار گرفته اند. به همان اندازه که در دولت اول روحانی، وضعیت اقتصادی با ثبات بود و مردم به آینده امیدوار بودند، اکنون با بی ثباتی افسارگسیخته اقتصادی و ترس از آینده مواجه هستیم. قیمت ها طوری شده اند که واقعا در باور نمی گنجند، گو این که همه چیز یک کابوس وحشتناک است و با بیدار شدن از خواب، به پایان خواهد رسید ولی همه می دانیم که این کابوس تعبیر شده است و همه چیز واقعیت دارد! این در حالی است که درآمد مردم افزایش نیافته است و کوچکترین نسبتی بین دخل و خرج وجود ندارد. وضعیت حاضر باعث فقیر تر شدن مردم شده است اما فاجعه زمانی رخ می دهد که کارخانه ها و کارگاه های بیشتری تعطیل شوند یا به ناچار به کاهش نیروی کار خود بپردازند کما اینکه با افزایش حداقل دستمزد و حق بیمه سهم کارفرما، از هم اکنون خبرهایی از حذف بیمه ها یا اخراج نیروها به گوش می رسد.
این وضعیت به نوبه خود بر تعداد بیکاران خواهد افزود و فقر و شکاف طبقاتی را تشدید خواهد کرد. در چنین حال و روزی، وجهه همت حکومتگران باید کاستن از رنج و فشار مردم باشد نه این که هر روز با تصمیمات نابهنگام خود بر نگرانی ها و ناامیدی ها بیفزایند و زمینه بحران را فراهم کنند.
مثلا همین تصمیم به افزایش قیمت بنزین را در نظر بگیرید. درست است که از منظر اقتصادی، بنزین هزار تومانی به صرفه نیست و باز درست است که یارانه بنزین را دارندگان خودرو و نه همه مردم دریافت می کنند اما آیا در شرایطی که کارد گرانی ها از گوشت گذشته و به استخوان رسیده، وقت و شرایط مناسبی برای افزودن بر بهای بنزین است؟ آیا باید بعد از درز خبر گران شدن بنزین و هجوم مردم به پمپ بنزین ها، مسئولان یادشان بیفتد که دارند بحران سازی می کنند و همه چیز را تکذیب کنند؟!
مگر مسئولان ما نمی دانند هدف اصلی تحریم ها این است که مردم به ستوه آیند و از داخل همه چیز را به هم بریزند؟!
مگر نمی دانند که در این طرح، به اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) -که اکنون در آلبانی مستقرند- ماموریت داده شده است بر بستر نارضایتی ها سوار شوند و جرقه شورش را بزنند و حتی به کشته سازی روی بیاورند؟!
مگر نمی دانند که طرح براندازی از داخل به حدی جدی است که حتی مراکزی در کشورهای همسایه برای هدایت ناآرامی های داخلی ایجاد شده و مترصد فرصت اند؟
و باز مگر نمی دانند که طبق نظرسنجی ها، میزان نارضایتی در جامعه به بالاترین میزان خود در سال های اخیر رسیده است؟!
مردم با اطلاع از احتمال گرانی بنزین شهر مشهد و سایر شهرهای کشور را به پارکینگ خودروهایی که در صفهای طولانی بنزین ایستاده بودند، تا شاید یک باک بنزین هزار تومانی بیشتر از بقیه نصیبشان بشود، تبدیل کردند.
خبر این بود: «طرح سهمیهبندی بنزین احتمالا از ساعت 24 روز پنجشنبه آغاز میشود و قیمت بنزین سهمیهای احتمالا 1000 تومان در هر لیتر خواهد ماند. این خبر حاکی از این بود که سهمیه هر خودرو به همان 60 لیتر در ماه خواهد رسید و این مقدار سهمیه بنزین در محدوده قیمتی هزار تومان باقی خواهد ماند و مابقی نیاز باید آزاد تامین شود.»
همچنین گفته شد که «طرح سهمیهبندی بنزین به تصویب شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا رسیده است و هیات دولت قصد دارد احتمالا از روز پنجشنبه آن را اجرایی کند.» این موضوع البته نه در قانون بودجه سال 98 آمده و نه اینکه مجلس شورای اسلامی به واسطه تعطیلات یک هفته نمایندگان برای سرکشی به حوزههای انتخابیه، در جریان آن قرار داشت.»
آن طور که در خبرها آمده بود، بنزین آزاد قرار بود لیتری 2500 تومان عرضه شود و مردم پس از مصرف 60 لیتر بنزین سهمیهای به قیمت هر لیتر هزار تومان، مصرف آزاد خود را باید با نرخ 2500 تومان تامین کنند. همین مسئله باعث شد که بسیاری از مردم در مقابل پمپهای بنزین، صفهای طولانی تشکیل داده و شهر را برای یک باک بنزین بیش از هر زمان دیگری شلوغ کنند.
البته وزارت نفت بلافاصله و با مشاهده این شرایط موضوع را تکذیب و تاکید کرد که فعلا این طرح یعنی سهمیه بندی بنزین اجرا نخواهد شد و همین مسئله تاحدودی باعث فروکش کردن ازدحام خودروها در پمپهای بنزین مشهد و سایر شهرستانها شد؛ هرچند برخی در این مورد به این باور نرسیدند و همچنان در صفها منتظر دریافت بنزین هزار تومانی ماندند.
طبیعتا در شرایط اقتصادی فعلی کشور که هر روز گرانی بیداد میکند و مردم دچار مشکلات فراوانی در ارتباط با تامین معیشت و نیازمندیهای خود هستند، اجرای طرح سهمیه بندی بنزین نادرست است، چون میتواند موج دیگری از تورم و گرانی را بر دوش مردم به ویژه قشرهای متوسط و ضعیف جامعه تحمیل کند. اما نکته بعدی در ارتباط با رفتاری است که مردم کشور ما در مقابل گرانیها از خود نشان میدهند. در همه جای دنیا وقتی کالایی گران میشود، مردم از آن استقبال نمیکنند تا قیمت تعدیل شده و مردم آنچه را درست تشخیص میدهند، بتوانند با قیمت مورد انتظار و در حد توان خود تامین کنند؛ اما رفتار مردم کشور ما در مقابل گرانیها دقیقا خلاف آن چیزی است که در سایر نقاط دنیا میتوان دید. همین رفتار باعث میشود سودجویان و دلالان کشور ما را بهشتی برای خود تصور کنند و هر از گاهی به ویژه در شرایط نامساعد اقتصادی، کیسه خود را از رفتار نادرست مردم در مقابل گرانیها پر کنند. به این صورت که کالایی را یا عرضه نمیکنند یا شائبه گرانی آن را مطرح میکنند و از آنجایی که مردم تصور این را دارند که زودتر خرید بکنند تا در آینده گران نشود، بسته به یک اصل خیلی طبیعی یعنی عرضه و تقاضا، کالاهای سودجویان و دلالان هر روز گرانتر میشود و مردم باید پول بیشتری بابت آن پرداخت کنند. اگر رفتار مردم ما طبیعی و بر اساس اعتماد به یکدیگر و تلاش برای جلوگیری از افسارگسیختگی قیمتها و همچنین جلوگیری از رواج دلالیسم و سودجویی باشد، طبیعتا شاید گرانی اندکی را شاهد باشیم؛ اما هیچ وقت قیمتها مشابه آنچه در یک سال اخیر شاهد آن بوده ایم، هر روز از روز قبل سبقت نمیگیرند و این دقیقا مرتبط است با نوع رفتاری که ما از خودمان در مقابل گرانیها نشان میدهیم. در همین مسئله بنزین که آن را میتوان اوج نمایش رفتار نادرست در مقابل گرانی دانست، مردم زمینه را کاملا مهیا کرده اند برای آنچه دولتمردان یا سایر ارکان به دنبال اجرای آن هستند. اگر مردم از آنچه میخواهد اجرا بشود، ناراضی هستند باید نارضایتی خود را با نخریدن نشان بدهند، نه با صف کشیدن برای خرید! این رویه اشتباهی است که طی یک سال گذشته در مورد سایر کالاهایی که بعضا برای آن ستاد تنظیم بازار تشکیل شده، کمیاب شده و یا افزایش قیمت داشته است، در پیش گرفته ایم. مگر یک باک بنزین چقدر باعث صرفهجویی ما در هزینهها میشود که مردم برای آن حاضر شدند در صفهای عریض و طویل پمپ بنزینها بایستند، وقت خود را هدر بدهند، استهلاک ماشین و مصرف سوختشان را به جان بخرند و شهر را آلوده کنند؟
این رفتار آسیب زننده و غلطی است که مردم ما دچار آن شده اند، سهم دولت و حاکمیت هر اندازه در این امر دخیل بوده قبول؛ اما ما خودمان چقدر در تسری و فراگیر شدن این رفتار اشتباه و آسیب زننده مشارکت داشته، اسم و سهم داریم؟ به نظر میرسد جامعه و مردم ما در برخی زمینهها دچار مشکلات و آموزشهای نادرستی شده اند که باید این رفتار را اصلاح کرد؛ شاید دیگر مردم برای گران خریدن صف نبندند.
علی روغنگران