قشر ۵ درصدی ممتاز در دست امضا کنندگان طلایی است
در این روزهای سخت و دشوار که بر بخش بزرگی از مردمجامعه بسیار سخت می گذرد و گذران زندگی با دشواری هایفراوانی مواجه شده است، از یک سو دولت گویی هیچ دغدغهای ندارد و به اصطلاح معروف بی خیال شده است و از سویدیگر جامعه هم روز به روز بی تفاوت تر می شود. البته بهقولی باید گفت دولت سنگدل شده است و جامعه هم بیرحم!!! چرا که وجود این همه مشکلات ریز و درشت و گسترشروز افزون فقر و محرومیت و آسیب های اجتماعی گوناگونبرای دولتیان و سایر مسئولین و دست اندرکاران اهمیتیندارد و در عین حال جامعه هم هر چه بیشتر بی رحم و بیتفاوات می شود.
از سوی دیگر، در این شراط دشوار بسیاری از افراد جامعهبه ویژه گروه های آسیب پذیر مانند: بیماران، بیکاران،کارگران، و مشاغلِ با حقوق ناچیز کاملاً درمانده و مستأصلشده اند و حقیقتاً نمی دانند و نمی توانند که چگونه انبوهی ازمشکلات خود را حل و فصل کنند و گویی به هر کس و هر جاپناه می برند راه درمانی نمی یابند و به درماندگی وافسردگی شدید دچار شده اند!!!
این که گفته می شود دولتِ بی دغدغه برای این است که اگرواقعا درد و رنج مردمان جامعه برایش اهمیت داشت واقعیتهای پیدا و پنهان موجود را به درستی به تصویر می کشیدو مردم را محرم می دانست و آن ها را بازگو می کرد تا اندکیاز درد و رنج های آنان کاهش یابد. اما افسوس که دولت گوییمهر سکوت بر لبان خویش نهاده است و به مصلحت نمی بیندکه حقایق را بازگو کند!!! برای مثال این گرانی ها و تورملجام گسیخته در خصوص بسیاری از کالاها از خانه گرفتهتا خودرو و مواد خوراکی و غذایی چه توجیهی می تواند داشتهباشد؟ اگر واقعا تحریم ها چنین وضعی را موجب شده اندگفته شود و اگر سوء مدیریت ها و بی کفایتی های داخلیموجب بروز چنین وضع بغرنجی شده است که باز هم بایدگفته شود. اما با تأسف هیچ یک از این موارد به درستیبرای مردم تشریح نمی شود و صداهای متفاوت و بعضامتناقض از سوی مسئولین شنیده می شود که بیشترموجب افزایش درد و رنج مردم می شود.
بی مناسبت نیست که ابیات زیر را از بوستان جناب سعدی شیرازی زمزمه کرد:
شبی دودِ خلق آتشی برفروخت شنیدم که بغداد نیمیبسوخت
یکی شُکر گفت اندر آن خاک و دود که دکّانِ ما را گزندینبود
جهان دیدهای گفتش ای بوالهوس تو را خودْ غمِ خویشتنبود و بَس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار اگر چه سرایت بُوَد بر کنار؟
به جز سنگدل ناکند معده تنگ چو بیند کسان بر شکمبسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد چو بیند که درویش خونمیخورد؟
آسیبشناس و رفتار شناس اجتماعی گفت: عقبافتادگی یک یا چند لایه از اقشار اجتماعی از لحاظ اقتصادی موجب پسافتادگی فرهنگی و وادادگی اجتماعی میشود.
به گزارش روزنامه “صبح امروز” دکتر مجید ابهری در مصاحبه با خبرنگار این رسانه پیرامون ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه و تبعات آن افزود”: در ۴۰ سال اخیر با توجه به اقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی طبقات جدیدی در کشور به وجود آمد که سبب تعصب و تاثر عمیق کارشناسان شد.
وی تصریح کرد: در مقابل طبقات پایین جامعه نظیر حاشیهنشینان و بیکاران و بازنشستگان در شرایط اقتصادی بدی اجبار به زندگی پیدا کردند و متاسفانه اختلاف طبقاتی که جامعه که در گذشته به سه طبقه تقسیم شده امروزه به دو طبقه ممتاز و فقیر مبدل شده است.
*طبقه ممتاز در دست صاحبان امضای طلایی
ابهری اظهار داشت: طبقه ممتاز تنها ۵ درصد از جامعه را تشکیل داده که از طریق رانتخواری و قبیلهسالاری و دارابودن امضاهای طلاهایی به ثروتهای سرسام آور دست یافتند.
وی عنوان کرد: و گاها اختلاسهای پیاپی این قشر ۵ ددصدی موجب شد تا املاک و سرمایههای تعجبانگیزی را به دست آورده تا جایی که دیگر اقامت در کشور جوابگوی زیادهخواهی آنها نبوده بنابراین دست به سمت دیگر کشورها دراز کرده و امروزه با نام دو تابعیتی معروف شدند.
*دوتابعیتیها
ابهری ادامه داد: یک پای این افراد در ایران و پای دیگر آنها در کانادا و ترکیه و دیگرکشورها بوده و در آنجا نیز صاحبان املاک و ثروتهایی بوده که افراد بومی آن کشورها از دیدن این املاک متعجب میشوند.
وی توضیح داد: قشر ۵ درصدی ممتاز بهترین لذات موجود در کشور را در اختیار داشته و ایت در مقابل قشد ۹۵ درصدی جامعه بوده که گذران زندگی خود را به سختی انجام داده و گاها مجبور به فروش اعضای بدن برای ادامه حیات هستند.
ابهری عنوان کرد: این قشر ۹۵ درصدی همان افرادی بوده که مجبور به فروش کلیه و یا حتی قرنیه چشم خود شده و یا فرزندان خود را برای گذران زندگی به اجاره داده و با توجه به نظام دینی ما که مژده دهنده جامعه بی طبقه و سلامت اقتصادی بود این مهم و طرحهای اولیه رهبر انقلاب عملیاتی نشدند.
*بحران قشر فقیر نشین
وی تشریح کرد: متاسفانه مسئولین کشور موفق به تحقق بخشیدن به آرمانهای انقلاب نشده و شعارهای هرساله آرماهایی بوده که رهبر انقلاب پیش پای کارشناسان گذاشته و متاسفانه تمام این شعارهای خلاق در حد حرف و جزوه باقیمانده است.
ابهری ابراز کرد: اگر کارشناسان اقتصادی و مسئولان کشوری بتوانند به این شعارها جامه عمل بپوشانند دیگر شاهد فقیرانی نبوده که در سطلهای زباله به دنبال غذا بوده و یا نوجوانان کیسه به دست در میان پسماندها به دنبال ضایعات برای گذران زندگی دیده نمیشوند.
وی بیان کرد: فاصله گرفتن طبقات اجتماعی و عمیقتر شدن شکاف اجتماعی سبب بروز آسیبهای اجتماعی شده و من پس از ۴۰ سال پژوهش به این نتیجه رسیده که فاصله گرفتن از رهنمونهای رهبر انقلاب منجر به عمیق شدن شکاف میان دارا و فقیر میشود.
ابهری محصول تبعیض و شکاف طبقاتی در جامعه امروزی را اینگونه ترسیم کرد: کودکان کاری که در مکانهای مخفی و به دور از دیدگان مسئولان به کار پرداخته و از کودکی به سن پیری رسیده و دوران نوجوانی خود را در میان این کارگاههای مخفی از دست داده و این در مقابل جوان ۲۰ و چند سالهای بوده که اتومبیل چند میلیاردی سوار شده و در خیابانهای شهر بی توجه به قانون تردد میکند.
وی اشاره کرد: با دیدن چنین تصاویری بیشتر افسوس خورده چرا که صاحبان امضاهای طلایی تا توانسته از منصبهای خود سواستفاده کرده و به آرمانهای رهبر پشت کرده این افراد همانهایی هستند که موجب تعطیلی کارگاهها و فرار مغزها از کشور شدند.
ابهری عنوان کرد: اینک هنوز فرصت باقیست و نباید دولت و دولتمردان و پیشگامان انقلاب اجازه دهند که عدهای با خون شهدا بازی کرده و سبب درد بیشتر خانواده شهدا شوند و هنوز اندکی فرصت برای حبران این شکافهای طبقاتی موجود است.
وی متذکر شد: ممکن است یک یا دوسال دیگر قیام پابرهنگان و گرسنگان دیگر فرصت جبران به مسئولان ندهد پس تا وقت باقیست باید این شکاف طبقاتی حل شود.
عاطفه خوافیان