نقش موساد در بالا گرفتن تنش میان ایران و آمریکا
- در هفته های اخیر تنشها میان تهران و واشنگتن به سطحی رسیده است که آمریکا با ادعای اینکه ایران برای حمله به نیروها و منافع آمریکایی تحرکاتی انجام داده، برای ارسال پیام به ایران تجهیزات نظامی قابل توجهی، نظیر ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و بمبافکنهای ب52، به خلیج فارس اعزام کرده است. اگر خروج آمریکا از برجام را سرآغاز تنشزایی میان آمریکا و ایران بدانیم، در آن حالت، رژیم صهیونیستی در شکلگیری این تنشها نقش عمدهای داشته است. خود صهیونیستها مدام تاکید میکنند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به درخواست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از برجام خارج شده است. در سایر اقدامات آمریکا علیه ایران، مانند گنجاندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا، هم میتوان رد پای اسرائیل را ملاحظه کرد. طبق تصریح محافل اسرائیلی، در زمینه ایران، ترامپ هر کاری که نتانیاهو میخواست را برای او انجام داد. حتی در تحرکات نظامی اخیر آمریکا در منطقه نیز اسرائیل نقش داشت. آمریکا ادعا میکند که ایران برای حمله به نیروهای آمریکایی در منطقه تحرکاتی انجام میدهد، اما طولی نکشید که معلوم شد موساد اطلاعات این حمله ادعایی را به کاخ سفید داده است. وبگاه خبری اکسیوس در گزارشی به نقل از یک مقام بلندپایه اسرائیلی اعلام کرد چند هفته پیش، مئیر بن شابات، مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی، در کاخ سفید با همتای آمریکایی خود، جان بولتون دیدار کرد و یافتههای موساد درباره طرحهای ایران را به بولتون داد. علاوه بر این، اسرائیل اطلاعاتی ارائه کرده است که در آن ادعا میشود ایران ممکن است در پاسخ به لغو معافیتهای نفتی به تاسیسات نفتی عربستان حمله کند.اکنون فشارهای آمریکا، در خصوص لغو معافیتهای فروش نفت ایران به هشت کشور، به حدی رسیده است که تهران ناگزیر شده در برابر اقدامات آمریکا واکنشی نشان دهد. شواری عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی اخیرا با صدور بیانیهای ضمن اعلام کاهش تعهدات هستهای، به سایر اعضای باقیمانده در برجام شصت روز مهلت داد تا منافع اقتصادی ایران از این توافق را تضمین کنند. در غیر این صورت، ایران غنیسازی فراتر از محدوده مجاز در برجام را شروع خواهد کرد. چنین اقدامی، عملا ایران را در مسیر خروج از توافق هستهای قرار میدهد. مجموع این تحولات، مقامات اسرائیلی را نگران کرده و موجب مطرح شدن پرسشهای بزرگی در اسرائیل شده است؛ اگر ایران ظرف دو ماه غنیسازی را مجددا آغاز کند، ترامپ چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا او مانند ماجرای کره شمالی نسبت به چالش هستهای ایران هم بیعلاقه خواهد شد؟ آیا ترامپ، که علاقهای به ورود به یک جنگ جدید در خاورمیانه ندارد، دنبال بازگرداندن ایران به میز مذاکره و امضای یک «توافق بهتر» با آن است؟ یا اینکه تندروهای دولت او، از جمله جان بولتون، دنبال جنگ و به تبع آن تغییر رژیم در ایران هستند؟
اینها پرسشهایی هستند که این روزها ذهن سیاستمداران اسرائیلی را به خود مشغول کردهاند. تحلیلگران صهیونیست پاسخهایی به این پرسشها ارائه کردهاند که تقریبا در یک چیز مشترک هستند و آن «نزدیک شدن لحظه حساس تصمیمگیری» در تنش تهران و واشنگتن است. از نوع پاسخهایی که تحلیلگران اسرائیلی دادهاند میتوان دو نگرانی عمده رژیم صهیونیستی را در زمینه تنش فعلی میان ایران و آمریکا استنتاج کرد.
نخست آنکه اسرائیلیها نگران هستند که ایران، تحت فشار سنگین تحریمها، بار دیگر غنیسازی را از سر بگیرد، ولی ترامپ اقدام قاطعی برای جلوگیری از غنیسازی بالای ایران انجام ندهد. آنها در این خصوص به سابقه ترامپ با کره شمالی اشاره میکنند. به عقیده سیاستمداران اسرائیلی، ترامپ ابتدا با اشتیاق فراوان به مذاکرات با کره شمالی روی آورد، اما پس از اینکه مذاکرات به بن بست رسید، نسبت به کره شمالی بیعلاقه شد. آنها نگرانند که همین سناریو در برابر ایران هم تکرار شود. به عبارت دیگر، آنها نگران هستند که غنیسازی در ایران دوباره شروع شود و ترامپ، که به جنگ علاقهای ندارد، اقدام قاطعی در برابر ایران انجام ندهد. محافل اطلاعاتی اسرائیل، درباره احتمال خروج ایران از برجام در واکنش به فشار آمریکا، یا حداقل از سرگیری محدود غنیسازی، ابراز نگرانی کردهاند. بن کاسپیت، روزنامهنگار اسرائیلی، با اشاره به این مسئله، مدعی شد که اکنون همه نگاهها به «دوئل» ایران و آمریکا دوخته شده است. این روزنامهنگار طی یادداشتی در وبگاه المانیتور مدعی شد: «طرح اسرائیل تاکنون تماما اجرا شده است؛ ترامپ، از برجام خارج شد، سطح فشارها بر ایران تا سطوح غیرقابلتحمل افزایش یافت، اقتصاد ایران علائم انحلال سریع را نشان میدهد، صادرات نفت ایران در حال فروپاشی است و با گنجاندن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی احساس محاصره ایران تشدید شد. اما هیچ نشانهای از فروپاشی تهران دیده نمیشود.در مقابل، ایران حتی به بستن تنگه هرمز و از سر گیری غنیسازی تهدید میکند.»
در این شرایط، اسرائیلیها معتقدند که توپ دوباره به زمین ترامپ برگشته است. یک مقام بلندپایه اسرائیلی به کاسپیت گفت: «الان همه چیز به ترامپ بستگی دارد.» کاسپیت معتقد است که تاکنون همه نشانهها حاکی از آن است که ترامپ مشکل را میفهمد و میداند که او نمیتواند اجازه دهد ایران به کره شمالی دومی تبدیل شود. با این حال، منش بیثبات ترامپ و تمایل او به فقدان سریع علاقه به امور، اسرائیل را نگران کرده و به همین دلیل است که کاسپیت تصریح میکند که «همه نگاهها به رئیسجمهور ایالات متحده دوخته شده است.» به گفته کاسپیت، تاکنون ترامپ همه خواستههای نتانیاهو را برآورده کرده است، اما اگر قاطعیت آمریکا در چند ماه آینده ادامه نیابد، همه چیز تباه خواهد شد.
دومین نگرانی اسرائیل این است که در صورت وقوع نزاع میان ایران و آمریکا، ممکن است پای اسرائیل هم به ماجرا کشیده شود. آموس هارئل، خبرنگار روزنامه هاآرتص، طی یادداشتی در این روزنامه، این نگرانی را منعکس کرد و نوشت: «فعلا اسرائیل در وسط جبهه ایران و آمریکا نیست.»
اما هارئل در یادداشت خود به احتمال دستکاری گزارشهای اطلاعاتی در دولت آمریکا برای شعلهور کردن تقابل نظامی با ایران -نظیر آنچه دولت جورج بوش پسر در سال 2002 علیه عراق انجام داد – اشاره میکند. این خبرنگار افزود: «اگر چنین تقابل نظامی، که الان بعید به نظر میرسد، اتفاق بیافتد، تبعات غیرمستقیمی برای اسرائیل خواهد داشت. ظاهرا به همین دلیل است که تقریبا همه گفتگوهای مقامات بنلدپایه نظامی (اسرائیل) در هفتههای اخیر با وضعیت غزه شروع میشد، اما به سرعت به حوادث خلیج (فارس) ختم میشد. ایران ممکن است از زرادخانههای دیگر نزدیک به اسرائیل – غزه، لبنان و سوریه- به عنوان انحراف یا برای ضربه زدن به منافع واشنگتن و متحدانش در منطقه استفاده کند. شاید تصمیم هفته گذشته (اسرائیل) برای پایان دادن سریع به دور نبرد با حماس و جهاد اسلامی، به رغم مرگ چهار اسرائیلی و شلیک 700 راکت به جنوب اراضی اشغالی، متاثر از همین محاسبه باشد.»
در نتیجه باید گفت که اسرائیل به این دلیل درگیری اخیر با غزه را پایان داد تا مسئله تنشها میان ایران و آمریکا را زیرنظر بگیرد. به نظر میرسد که محافل اطلاعاتی و سیاسی اسرائیل در برهه حساس کنونی کاملا روی تنش میان تهران و واشنگتن و سناریوهای احتمالی آن متمرکز شدهاند. برخی گزارشها در رسانههای صهیونیست حاکی از آن است که موساد، پس از مشاهده عناصری از حزب الله لبنان در جزیره کیش، آمریکا را متقاعد کرد که ایران برای نوعی ناامنی در خلیج فارس برنامهریزی میکند. اگر این ادعا درست باشد، میتواند نشاندهنده میزان تمرکز اسرائیل بر تنشهای فعلی میان ایران و آمریکا باشد.
علی روغنگران