سکوت بی پایان خاوری
مثل همین روزها که حادثه آرام و بیرحم میخزد، میآید و با خود میبرد، مرگ آمد، لباس سفیدی بر تن «تقی خاوری» دوخت، راه نفسش را بند آورد و سکوت او را ابدی کرد. او یکی از بازماندگان صاحب نام دورهای بود که سبکی جدید به نام شعر سپیدنیمانیمی در ادبیات ایران را آغاز کردو تا پایان حیات بر همین راه و روش استوار ماند. مرحوم خاوری با تخلص «راوی» متولد آبان 1317 و درگذشت اردیبهشت 1398، اگرچه مانند ژولیده نیشابوری از سواد آکادمیک برخوردار نبود اما بواسطه مطالعه وسیع، دانش بالایی داشت و نقل شده است که مرحوم اخوان ثالث او را مانند «نیکلاس نکراسوف» شاعر روسی، چهرهای برآمده از عمق اجتماع میدانست که جزو بزرگان زمان خود شده بود.
کتابهای «فرزند کارگاه»، «شکلهای صدا»، «در دایره صبح» و «واژگان بازنده» آثار به جا مانده از این شاعر کفاش است.
خاوری به استناد نام خانوادگیاش ریشه هزارگی داشت و پژوهشی در قالب کتاب «مردم هزاره و خراسان بزرگ» از او به یادگار مانده است. او سالهای آخر زندگی را با بیماری ریوی دست و پنجه نرم میکرد و دست آخر، در سوم اردیبهشت ماه سال جاری نقطه پایانی بر آخرین سطر زندگیاش نشست.
گردش کفشها و جغرافیای ارگ در ماندگاری حافظهها
رضا افضلی، عضو هیات علمی دانشگاه و از دوستان مرحوم خاوری در ارتباط با وی گفت: تقی خاوری کفاش بود و کتابخوان و به گفته خودش از شاگردان اخوان ثالث بود. همیشه میگفت: “در بالکن بالای مغازهام برای درخت روبرو شعر میخوانم”. خاوری به واسطه مطالعات شخصی و آزادش در زمینههای ادبی و شرکت در بعضی انجمنها مثل انجمن ادبی استاد قهرمان، که تا همین اواخر هم حضور داشت، جایگاه خوبی را در شعر برای خودش ایجاد کردهبود.
افضلی ادامه داد: شاعرمدرنی بود و شعر را با قالب نیمایی شروع کرد و با نگاه پسامدرن، تلفیقی از سپید و نیمایی را در ادبیات خراسان ایجاد کرد. دو شعر برجسته ایشان یکی “گردش کفش ها” و دیگری “جغرافیای ارگ” از آثار ماندگارشان است و چه بسا که ضعف رسانهها باعث شد شاعرانی چون خاوری کمتر شناخته شوند.
افضلی افزود: پس از دو روز پیگیری مداوم بنده و داماد ایشان، از طریق رایزنیهایی موفق شدیم در گورستان شعرای توس آرامگاه فردوسی و مدفن شاعران بزرگی چون مرحوم اخوانثالث مراسم خاکسپاری ایشان را انجام دهیم. امیدوارم زمانی برسد که جوانترها با جایگاه شعری پیشکسوتها، آشناتر باشند و جامعه و هنر هیچکس را به انزوای درونی سوق ندهد.
شعرهایی محصول تجربه مستقیم از زندگی
محمدباقر کلاهی اهری از شاعران مطرح و پیشکسوتان شعر سپید نیز در رابطه با مرحوم تقی خاوری گفت: ایشان از همدورههای مرحوم اخوان و مرحوم قهرمان و دکتر شفیعی کدکنی و در ارتباط نزدیک با عمران صلاحی، منوچهر آتشی و مسعود احمدی بودند.
مرحوم خاوری در انواع ژانرهای ادبی از رمان تا شعر و از کلیت ادبیات درون مرزی تا ادبیات ترجمه مطالعات داشتند و بسیار اهل گفتگو و بحثهای ادبی و تعامل هنر بودند. به طور مثال بنده با مرحوم خاوری از طریق محمد محراب آشنا شدم. محراب نقاش بود و این موضوع بیانگر این بود که هنر خاوری در شعر خلاصه نشده و در تعامل با هنرهای مختلف بود.
او به نسلی تعلق داشت که تحولات ادبی را تجربه کردند و خودش یکی از فعالان این تحولات بود. کارهای او طیف وسیعی داشت. در زمینه شعر کلاسیک و نیمایی فعالیت میکرد. اما نگاه مدرنتری به نوعی از شعر داشت که به گفته خودش شعر نیمانیمی بود و تلفیقی از شعر نیمایی و سپید محسوب میشد. در عرصه پژوهش و نقد ادبی فعال بود و با مطبوعات بخصوص دهه هفتاد که تجدید حیات مطبوعاتی بود تعامل مناسبی را برقرار کرده بود.
کلاهی اهری افزود: بهنظر بنده یکی از علل حضور کمتر ایشان در محافل ادبی این بود که ممکن است بار ادبی جلسات شعر کاهش پیدا کرده وتمایلی به حضور نداشتند. به عبارتی تحولات شتابزده جدید ادبی و همینطور رواج شبکه های مجازی باعث شده بود تا شاعران جوان دنبال مرجع شخصی نگردند و این به نفع جریان جوان تمام نشد.
کلاهی اهری گفت: به عنوان کلام آخر مطرح میکنم که مرحوم خاوری انسانی بود که زندگی را کاملا تجربه کرده بود و شعرش هم محصول تجربه مستقیم او از زندگی بود.
شاعر منزوی هزاره
محمدکاظم کاظمی از شاعران و پیشکسوتان ادبی خراسان گفت: مرحوم خاوری را میتوانیم از پیشگامان شعر نو در قالب شعر سپید خراسان بدانیم. چرا که در ابتدا شعر نو در قالب نیمایی در خراسان مطرح شد و شاعران مطرح خراسانی مثل دکتر کدکنی و مرحوم اخوان و… که در زمینه شعر نو فعالیت داشتند غالبا در قالب نیمایی میسرودند و سپید کمتر مورد توجه بود. در زمینه شعر سپید بجز چند نفر از جمله تقی خاوری و محمدباقر کلاهیاهری و چند شاعر دیگر، کسی فعالیت مستمرنداشت. اوتا آخر عمر به شعر سپید وفادار ماند. عقیده داشت در شعر سپید نوعی وزن طبیعی در کلام رخ میدهد که این نظریه خودش را به صورت مقالهای در ابتدای کتاب مجموعه شعر واژگان بازنده با عنوان وزن طبیعی در شعر سپید مطرح کرد. وی شاعر، منتقد ادبی و پژوهشگر ادبیات و تاریخ بود که حاصل پژوهش او، کتاب مردم هزاره و خراسان بزرگ بود.
کاظمی ادامه داد: خاوری خوشبرخورد بود و خلقوخویی آرام و محجوب داشت و کمتر در محافل ادبی حضور پیدا میکرد. او بهواسطه مطالعات شخصی در شعر و ادبیات موفق بود اما به نوعی در انزوا و خلوت خود فرو رفته بود و حتی در عرصه مطبوعات نیز حضور نداشت. شاید بتوان گفت او جز کسانی بود که از لحاظ شعری بازنشسته شده بود. البته در توضیح حضور کمرنگ او در محافل ادبی باید بگویم شعر سپید در خراسان در نسل ایشان کمتر مورد توجه بود و درواقع بعد از ایشان و نسل شاعرانی چون مرحوم بروسان شکل جدیتری به خود گرفت. البته متانت و گوشهگیری ایشان نیز دلیل دیگر انزوای سالهای اخیر اوست.
گلایه از کملطفی شاعران مشهد
رضا دبیریجوان نیز از دوستان مرحوم خاوری ضمن تایید و تکرار دیگر صحبتها در رابطه با وی گفت: مختصر عرض میکنم که شاعران مشهد نسبت به مراسم خاکسپاری مرحوم خاوری کملطفی داشتند و انتظار حضور پررنگتری از شاعران و جامعه هنری در مراسم تدفین این بزرگوار میرفت.
دبیری افزود: مرحوم خاوری این اواخر بهعلت بیماری و به گفته خودش کار مستمر، کمتر در مجامع ادبی حضور داشت و همین موضوع باعث شد کمی به کناره میدان ادبیات هدایت شود. نه تنها جایگاه ادبی، که شخصیت متین مرحوم خاوری به قدری مورد توجه بود که استاد قهرمان غزلی را به ایشان تقدیم کردهبودند.
مکتبی که خاوری در آن رشد کرده بود، درواقع ادامه همان محمدتقی بهارها و ایرج میرزاها و محمد قهرمانها است.