من اگر جای عادل بودم…
اگر من جای عادل فردوسیپور بودم، حداقل در دل خودم حسابی خوشحالی میکردم که مانند یک قهرمان خداحافظی کردهام. به یاد میآوردم زمانی را که بابت خداحافظی نکردن به موقع بازیکنان فوتبال، از آن ها گلایه میکردم و میگفتم ای کاش زودتر خداحافظی کرده بودید.
به این فکر میکردم که هر آغازی را پایانی است و چه بهتر که برنامهام در بهترین موقعیت ممکن تعطیل شده است. چه بهتر که در بالاترین سطح از رضایت مردمی و با خاطرهای خوش برنامهام تعطیل شده است.
من اگر جای عادل فردوسیپور بودم، الان به یک مسافرت یکی دو هفتهای میرفتم تا پس از چند سال کار فشرده، مدتی استراحت کنم و با آرام کردن ذهنم، به آرامشی برسم تا تصمیمی نگیرم که بعدا پشیمان شوم.
واقعیت را که همان تعطیلی برنامه نود است، قبول میکردم و مدتی خودم را از همه اتفاقات مربوط به تعطیلی نود دور نگه میداشتم تا از هیجانی که این روزها ایجاد شده، فاصله بگیرم و با خودم فکر کنم چه شد که به اینجا رسیدم.
من اگر جای عادل بودم، فعلا اجرای هیچ برنامهای را قبول نمیکردم. چه ایرادی دارد یکی دو سال بیرون گود نشستن و فقط نگاه کردن؟ هیچ اتفاقی نمیافتد اگر یکی دو سال هم هیچ اجرایی نداشته باشد و بعدا دوباره برگردد.
خیلی خوشحال میشدم اگر جای عادل بودم و چنین اتفاقی برایم میافتاد. آن وقت به «جادوی زمان» اعتماد میکردم و اجازه میدادم گذشت زمان، به همه ثابت کند هیچ مجری ورزشی تبحر من را ندارد. اجازه میدادم به مرور زمان، مردم من را با سایر گزارشگران، مخصوصا گزارشگری که این روزها همه فکر میکنند قرار است جایم را بگیرد، مقایسه کنند و خودشان متوجه شوند که چقدر از بقیه بهتر هستم.
میثم بهرامی