1

برای مدیر شدن یک سال تمام لابی کردم

«مسعود صفری» کارگردان جوان و بااستعداد تئاتر خراسان است که توانست با نمایش «رمئو و ژولیت» در جشنواره امسال تئاتر فجر خوش بدرخشد. او که روزنامه‌نگار نیز هست مصاحبه‌ای با رئیس انجمن نمایش استان ترتیب داده است که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید

آرش خیرآبادی رئیس انجمن نمایش استان خراسان رضوی و مشهد کمتر از یک سال است که میز مدیریت را در اختیار دارد. در همین مدت کوتاه نکات پرحاشیه و منفی کارنامۀ او آنقدر به چشم می‌آید که به زعم منتقدانش با اقتدار در میان سایرین، منفورترین چهرۀ حال حاضر تئاتر استان است. به زعم من اما از جهات بسیاری مهمترین چهرۀ تئاتر سال استان نیز خود اوست. رد پای کارهایی که انجام داده است یا بهتر بگویم باید انجام می‌داده و نداده است شاید تا سال‌ها در خاطرۀ تئاتر این شهر باقی بماند. از این حیث در پایان این سال پر ماجرا برای تئاتر، در یک روز سرد زمستانی پای صحبت‌های او نشستیم تا در مورد همۀ ناگفته‌هایش بیشتر بدانیم.

صفری: آقای خیرآبادی ممکن است قدری برای ما بگویید اساسا انجمن نمایش چه نهادی هست؟ و ساز و کارش به چه ترتیبی‌ست؟

خیرآبادی: اول اینکه من یک مقدمه کوچک را عرض بکنم، گفتی ممکن است مغضوب‌ترین چهرۀ سال ۹۷ تئاتر مشهد باشم، من از نیمۀ سال ۹۷، در واقع از مرداد ماه رئیس انجمن هستم و تا قبل از آن فرد دیگری رئیس انجمن بود، طبیعتا من شش ماه از سال رامسئولیت داشتم و قبل از این شش ماه جزو کارنامۀ من محسوب نمی‌شود و در واقع شما با رئیس انجمنی صحبت می‌کنید که شش ماه است بر سر کار آمده…

صفری: خب ظاهرا همین شش ماه هم برای شما تونسته کافی باشه…(هر دو می‌خندیم)

خیرآبادی: اما در مورد سوالی که پرسیدی، ما در ساختار اداره کل ارشاد قبل‌تر نهادی داشتیم به اسم انجمن هنرهای نمایشی که این انجمن هنرهای نمایشی رئیسش انتصابی بود. یعنی از طریق حکم و به انتصاب مدیر کل یک مسئولی را برایش انتخاب می‌کردند، تا دورۀ آقای کیوان صباغ روال بر همین منوال بود. بعد از آقای صباغ این پروسه انتخاباتی شد که اولین دوره انتخاباتی را آقای اشکذری در انتخابات رای آورد و در دورۀ دوم من. یعنی من دومین رئیس انجمنی هستم که با انتخابات بر سر کارآمده. در استانها یک شیوه‌نامۀ انتخاباتی موجود هست، پنج نفر در انتخابات به عنوان هیئت مدیره انتخاب می‌شوند، از بین خودشان یا یک نفر از بیرون به عنوان رئیس انجمن انتخاب می‌شود. رئیس انجمنی که انتخاب شده پس از تاییدیه قبلی حراست باید به اداره ارشاد و اداره کل انجمن هنرهای نمایشی کشور معرفی بشود. حکم رئیس انجمن باید توسط اداره ارشاد به تهران ارسال شود، یعنی ما خودمان نمی‌توانیم حکممان را امضا کنیم. مدیر عامل انجمن هنرهای نمایشی که الان آقای حمید نیلی هستند، حکم انتخابات را ابلاغ می‌کنند و پس از تایید دوباره به استان ارجاع می‌دهند. به این ترتیب تازمانی که حکم از سوی آقای نیلی به ما ابلاغ نشده باشد، ما قانونا در راس امور قرار نمی‌گیریم. خیلی ها اعتقادشان بر این است که ما زیر مجموعۀ انجمن هنرهای نمایشی کشوریم و خیلی‌ها معتقدند که ما استقلال رای داریم و خودمان می‌توانیم تصمیم بگیریم، مثلا فرض کن اگر من به عنوان مدیر انجمن نمایش استان و مشهد تصمیم بگیرم کاری راانجام بدهم، خلاف میل باطنی رئیس انجمن نمایشی کشور، آیا امکان‌پذیر است؟ و برعکس، رئیس انجمن هنرهای نمایشی کشور اگر خواسته‌ای برخلاف نظر هئیت مدیره یا رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان داشت چه؟ بیایید یک واحد پائین‌تر را حساب بکنیم، یعنی آیا اگر ما در استان تصمیم بگیریم در شهرستانی نمایشی اجرا شود یا تصمیمی اتخاذ شود، رئیس انجمن هنرهای نمایشی شهرستان که ما خودمان حکمش را امضا کردیم می‌تواند مخالفت کند؟ به این ترتیب یک نگاه سلسله مراتبی بوجود می‌آید.

صفری: بسیاری معتقدند که بله کاملا می‌تواند. چون به این ترتیب دیگر نیازی به تشکیل واحدهای کوچک‌تر نبود. همه به مرکز مراجعه می‌کردند.

خیرآبادی: انجمن اختیارات به شدت محدودی دارد که تماما مبتنی بر تایید نهایی اداره کل ارشاد است، بر خلاف آنچه که دیگران تصور می‌کنند فعلا در حال حاضر با توجه به قوانین موجود، اسقلال رای انجمن عملا امکان‌پذیر نیست.

صفری: روی کاغذ اما انجمن آنقدرها هم دست و پا بسته نیست؟!

خیرآبادی: بله، اتفاقی که دارد می‌افتد این است که عملا اختیارات سوری و تنها روی کاغذ به انجمن واگذار شده، هنوز قدرت نظارت و تاییدیه‌ها در دست اداره ارشاد باقی مانده. هرچند مسئولین در اداره ارشاد ترجیح می‌دهند که ما در انجمن مشکلاتمان را حل بکنیم و حتی المقدور مسائل و موضوعات را به سمت ارشاد نبریم. حال آنکه انجمن برای اینکه بتواند مشکلات را حل کند اهرم قانونی ندارد، یعنی ما مشکلاتی را باید حل کنیم که توان قانونی حل آن مشکلات را نداریم!

صفری: اما منتقدین آرش خیرآبادی ضعف‌ او را در عدم وجود سابقه مدیریتی می‌دانند…

خیرآبادی: اولا اینکه من یک طرح سی صفحه ای داده بودم و این طرح سی صفحه ای یک سند چشم انداز دو ساله بود و از طرف دیگر یک رزومۀ هشت صفحه‌ای از گذشتۀ خودم ارائه داده بودم که در کجاها کار کردم و مسئولیت‌هایم چه بوده که همۀ آن‌ها هست و اگربخواهید می‌توانم بعضی را بگویم.

صفری: بله بگویید

خیر آبادی: اولین بار من همکار شما بودم، یعنی سال هفتاد من خبرنگار روزنامه قدس بودم، با روزنامه و مطبوعات شروع کردم، در سال هفتادویک وارد روزنامه خراسان شدم، بعد وارد ماهنامه بین‌المللی زائر شدم در آستان قدس رضوی و آنجا پنج سال سردبیر بودم. سردبیر و مدیر مسئول مجله موج آفتاب هم بودم. در حاشیه‌اش هم کارهای دیگری هم انجام می‌دادم ، کارهای هنری در زمینه تئاتر و البته گرافیک، چون گرافیست هم هستم، عضو انجمن صنفی طراحان گرافیگ ایرانم، درحوزۀ تئاتر بیشتر مطالعه می‌کردم به همین دلیل بچه‌ها من را بعنوان یه تئاتری حرفه‌ای نمی‌شناختند و برایشان هم جذاب بود که آدمی از بیرون می‌آید. من زمانی که آمدم نامزد انتخابات این دور شدم، دو سال بود که رسما وارد کار تئاتر شده بودم.

صفری: من شخصا آرش خیر آبادی رو با نقدهاش می‌شناختم یعنی یادداشت ها و نقدهایی که منتشر می‌کرد.

خیرآبادی: در حوزۀ اجرایی اصلا کاری به کسی نداشتم. وقتی تصمیم به آمدن گرفتم، یکسال وقت گذاشتم بدون تعارف برای لابی کردن.

صفری: با چه کسانی لابی کردی؟

خیرآبادی: با سه دسته، چون عملا مقابل سه گروه قرار می‌گیری. که این سه دسته و گروه در نهایت همان‌هایی هستند که حوزه مخاطبین تو را در اجرا هم تشکیل میدهند. یکی جامعه آماری که میتوانند رای بدهند، چیزی نزدیک به سیصد نفر در کل استان خراسان رضوی، دومی سرپرست گروه های نمایشی که این ها تاثیر گذاراند حداقل بر گروه‌های خودشان. دسته سوم آدمهایی که در تنۀ اداری دارند فعالیت می‌کنند. یعنی آنهایی که تو بعدا باید با آن‌ها طرف حساب بشوی در اداره ارشاد. آنهایی که در ارشاد هستند اغلبشان صاحب رای نیستند، ولی چون شما بالاخره باید از حراست اداره، تاییده بگیری و بعدا قرار هست با همان‌ها همکار بشوی و در مجموعۀ آنها فعالیت کنی، طبیعتا تو باید یک اطمینان خاطری به آن‌ها بدهی که من با ورود به این مجموعه قرار نیست که در برابر شما قرار بگیرم، یا اینکه قرار نیست با شما سر جدال بگذارم، یا ممکن است آن‌ها این پیام‌ها را بدهند که ما با شما همکاری می‌کنیم، خیلی‌ها هم از قبل پیام میدهند که ما جلوی شما خواهیم ایستاد، می‌دانید آنها بالاخره جامعه مخاطبی هستند برای خودشان و تعیین کننده‌اند، چون آنها می‌توانند عملا راه‌های قانونی تو را برای رسیدن به خواسته‌هایت بگیرند، اجازه ندهند تو آنچه که در ما فی‌الضمیرت داردمی‌گذرد و البته هیئت مدیره‌ات به تصویب رسانده‌اند را اجرایی‌اش کنی.

صفری: یعنی ما برای مدیر انجمن شدن با سه دسته از افراد باید لابی کنیم؟

خیرآبادی: بدنۀ گروه ها (سیصد عضو گروه‌های ثبت شده)، سرگروه‌ها و مسئولین…

صفری: و تو در واقع توانستی همه‌ این ها را با برنامه‌هایی که داشتی متقاعد کنی که مدیر بشوی.

خیرآبادی: یکسال طول کشید.

صفری: پس می‌شود سابقۀ مدیریتی خاصی نداشت اما لابی کرد و مدیر شد. منتقدین تو اصلی‌ترین ضعف تو را در این نکته می‌دانند.

خیرآبادی: کاملا موافقم با آن‌ها، کاملا درست استمنتها من آدم باهوشی هستم، یعنی ظرف دو ماه اول خودم را آماده کردم، مثل دانشجویی که می‌نشست درس می‌خواند، می‌نشستم اساسنامه‌ها، تفاهم‌نامه‌ها، نامه‌های قدیمی، نامه‌های سادۀ قدیمی که در دفتر ما رفت و آمد داشت، همه این‌ها را می‌نشستم می‌خواندم، چارت‌های اداری را می‌خواندم حفظ می‌کردم و ظرف یک ماه و نیم دو ماه، به تمام آنچه که قرار است اتفاق بیوفتد اشراف پیدا کردم، به این معنا که روز اول من نمی‌دانستم حتی طی مسیر سادۀ گرفتن مجوز یک نمایشنامه چیست ولی در پایان دو ماه خیلی‌ها حتی از من سوال می‌کردند در بعضی مسائل که به مشکل می‌خوردند، یعنی همه را حفظ کردم چون هوشم خوب است دراین زمینه ولی یک اتفاق بد افتاد و آن اینکه من به محض اینکه رئیس انجمن شدم پایم ر گذاشتم توی جشنواره، یعنی هیچ پشتوانۀ اجرایی نداشتم در زمینه برگزاری جشنواره آنهم در حجم استانی، و یک آدم خالی الذهن وارد یک پروسۀ اجرایی گسترده شد، این رامیگویم رسما که در آن یک ماه اول کاملا یک آدم منفعل بودم، یعنی می‌نشستم و فقط گوش می‌دادم که ببینم دیگران چه میگویند.

صفری: می‌شود خیلی خلاصه بگویید اساسا نهاد انجمن نمایش در ذات خودش همان ابتدایی که بوجود آمد چه هدفی را دنبال می‌کرد؟

خیرآبادی: با شعار صیانت از حقوق جامعه هنرمندان تئاتر بوجود آمد.

صفری: طبیعتا تو به عنوان رئیس انجمن نمایش استان، و بعد مشهد یکی از ابتدایی‌ترین و اصلی‌ترین وظایفت این بوده و هست. با توجه به این نقد که تو سابقۀ مدیریتی کافی نداشتی و به هر ترتیب با صورت بندی که خودت کردی فکر نمی‌کنی در یک سطح عالی مثل ریاست انجمن نمایش استان و مشهد، فرصتی برای آموختن مدیریت وجود ندارد؟ بماند که مدیریت فقط از بر کردن قوانین و آیین‌نامه‌ها نیست… بلکه آن جایگاه متعلق به کسی است که تمام این پروسه را پیش از این ها آموخته و آشناست به این ساز و کار و می‌تواند از اصلی ترین هدف انجمن یعنی صیانت از حقوق هنرمندان ان استان و شهر دفاع کند‌، فکر نمی‌کنی انجا جای آموزش نیست؟

خیرآبادی: چرا..چرا..البته جای آموختن هست، تو باید هر جایی بتوانی بیاموزی…

صفری: بله می‌توانی اما هر آزمون و خطای تو دقیقا برابر با آزمون و خطا برای حق و حقوق هنرمندانی است که در این شهر کار می‌کنند.

خیرآبادی: لبخند ‌می‌زند

صفری: آیا دوباره هم دوست داری مدیر بشوی؟

خیرآبادی: نه نمی‌کنم این کار را

صفری: قطعا؟

خیرآبادی: بله نمی‌کنم این کار را، به خاطر اینکه تصور من یا بهتر است بگویم تعریف من از قانون، با تعریف بسیاری که در تئاتر هستند خیلی فرق می‌کند، من تعریفم از قانون یک چیز دیگه‌ست، بحث بر بود و نبود قانون نیست...

سیروس فرهنگ