1

باید به تئاتر به عنوان یک تخصص نگاه کرد

در یک بعد از ظهر خنکای زمستانی به وسیله دوستی آهنگساز در دفترم قراری گذاشتیم و او آمد. انگاری سی سالی است با او دوست بوده ام. اهل تئاتر و روانشانس تئاتر و فیلم و… و صحبتی که گل انداخته بود از تئاتر و زمان را نمی‌ فهمیدیم. در حال دگر بازی کردن و کارگردانی نمایش آنتیگونه سوفوکل بود و جالب اینکه من خودم با آنتیگونه به طور حرفه ای در دانشکده درگیر بودم. لذت سخن هایش از پسیکودرام و تئاتر امروز خراسان و هنر تا به امروز با من است و چه خوش اینکه آدمهایی در فضای تئاتر امروز وجود دارند که شاکله وجودشان دانش تئاتر است و نه بازی در صحنه. «سیدعلیرضاحیدری امغان» متولد1359 مشهد و دارای کارشناس روانشناسی است، شروع فعالیت متمرکز و جدی تئاتر و تئاتردرمانی ازسال 1377 تاکنون است، یکی ازموسسین گروه تئاتر «رها» دردانشگاه فردوسی سال1380است، برگزاری دوره ی بلندمدت اموزش تئاتر در دانشگاه فردوسی و اجرای “شاعر” نوشته داریونیکودمی به عنوان پایان دوره هنرجویان کارگاه اموزشی، بعلاوه اجراهای خصوصی متعدد و اندکی هم اجرای عمومی مثل کارگردانی مشترک با اقای یاسرعودی برای اجرای “اون اقا اون خانم” درسال 96 ودراماتورژومشاورکارگردان دراجرای”همه پسران من” نوشته ارتورمیلر به کارگردانی سیدحجت طباطبایی در کارنامه او دیده می‌شود.

 

تعریف شما از هنر تئاتر چیست؟

اگرقبل از پرداختن به هر مساله ای پیش فرض خودمان از تعریف هنرتئاتر را مشخص کنیم زمینه ای منطقی فراهم خواهدشد برای پرداختن به موضوعات مختلف تئاتری.دراینصورت ما معیاری دردست خواهیم داشت تا از کرانه های تئاتر تجاوز نکنیم. تئاتر وقتی بوجود می‌ اید که حداقل یک نفراجراگر باشد و یک نفر تماشاگر و یک ارتباط بین تماشاگر و اجرا برقرار باشد. این هسته اساسی و غیرقابل تقلیل تئاتراست. اگر هرکدام ازاین سه عنصر(اجراگر،تماشاگر،ارتباط)وجودنداشته باشد تئاتری دربین نخواهدبود.حال مامی‌توانیم تعداداجراگران وتعدادتماشاگران راافزایش دهیم ومنطقه ای رابه عنوان صحنه‌ای مجزا درنظر بگیریم و لباس و نور و گریم و طراحی صحنه و موسیقی و ابزار رسانه ای را هم به ان اضافه کنیم اما تمام اینها بدون برقراری ارتباط موثر،بی معنا خواهد بود و صرفا یک ویترین است. ابزارهنر تئاتر”انسان”است نه دوربین نه ساز نه قلم مو و بوم نقاشی. شما به عنوان مولف اثراجرایی و رهبرگروه در تئاتر؛ با انسان سروکار دارید و تمام وجوه پیچیده انسان، ابزار شما در خلق اثرهنری دارای عاطفه و شخصیت است،مشکلات و محدودیتهای خانوادگی، اقتصادی و شغلی مختص خودش را دارد و مسایلی ازاین دست را شماباید درکارکردن بااعضای گروه اجرایی پیوسته ومدام درنظرداشته باشید. هنرباعلم هیچ مغایرتی ندارد بلکه مکمل یکدیگرهستند و هراثرهنری یک سیستم خودبسنده است که ضابطه ای مشخص را بر داده های اولیه اعمال می‌کند و درنهایت موجب افرینش یک خروجی مشخص می‌شود مثلا مفهوم”چاپلوسی” به عنوان داده اولیه و”اغراق”به عنوان ضابطه خلق برآن اعمال می‌شود وما شاهد یک اجرای کمدی خواهیم بود که دران افراد تاسرحدمرگ برای رییسشان یا مقام بالاتررفتارچاپلوسانه دارند.

 

 

تعریف تئاتر حرفه ای چیست؟

تئاترحرفه ای ازنظرمن آن است که سه شرط فوق یعنی ایجادارتباط،رعایت حقوق انسانی عواملش وپردازش سیستماتیک متن اجرایی را؛رعایت کند.امااگرمنظورتان تئاتر به مثابه یک حرفه به معنای شغل است،مشخصا علاوه برسه شرط فوق بایدبهره وری اقتصادی هم داشته باشدکه این مساله پیچیده اقتصادهنروبطوراخص اقتصادتئاترراپیش می‌کشد.

 

راهکارهای بهبود اوضاع تئاتر از نظر شما چیست؟

برای بهبوداوضاع تئاترباید مسایل درهم تنیده ای را واشکافی کرد وبه بحث کشاندکه مجالی دیگرمی‌طلبد،اما مهمترازهمه ان است که باید به تئاتر همانند پزشکی یامهندسی به عنوان یک تخصص نگریست نه امری سهل الوصول که بی مطالعه ومداقه وتجربه (به مفهوم علمی آن)،می‌توان به ان دست یافت.نظرمن رفتن به یک مکان بنام دانشگاه وصرفاپاس کردن چندواحددرسی نیست که قطعاان هم خوب ومفید است بلکه منظورمن سیرمطالعات وتجربیات منظم وهدفمند وآکادمیک است.کمبودتوجه،شهرت طلبی وجنسیت ازجمله پیش رانه های روانی است که متاسفانه باعث اقبال بعضی افرادبه کلاسهای تئاتروصحنه های تئاتراست.فقط باید پرسیدازاین نگاه سخیفانه وسبک نظرانه به هنرفاخرتئاتر،چه کسانی سودمی‌برند؟صاحبان کلاسها وموسسات متعددتئاتر؟یاکسانی که ازتئاترجدی باارتباط موثر وتاثیرگذاری قوی برمخاطب هراس دارند؟تئاتراصیل؛مشق دموکراسی است.

 

مخاطب شناسی از دیدگاه شما در هنر تئاتر چگونه است؟

مخاطب شناسی اثرهنری قطعاجزومولفه هایی است که ازهمان ابتدای فرایندخلق موردتوجه مولف اثراجرایی است ومخاطب شناسی براساس اثرتالیف شده امکان پذیراست نه براساس خصوصیات مشخص وثابتی درافراد؛که اگرکسی واجدآن خصوصیات بود بشودمخاطب خاص.هرفردی برای یک اثرهنری می‌تواندمخاطب خاص محسوب شودباتوجه به خصوصیات آن اثرنه خصوصیات آن فرد.به عبارتی این اثراجرایی است که به مخاطب به عنوان خاص یاعام اعتبارمی‌بخشد.

 

 

دغدغه شما در تئاتر چه ژانری است؟

اگرمن اثری تالیف کنم که برای مواجهه باان اثرودرک اثراجرایی، پیش زمینه های فرهنگی،دانشی،قومیتی یاتخصصی ویاشرایط فیزیکی وجسمانی خاصی لازم باشد؛آنگاه اثرمن دارای مخاطب خاص خواهدبود.مثلا اجرایی برای کودکان کار،اجرایی برای زندانیان،اجرایی برای افرادی که خودکشی راتجربه کرده اندیااجرایی برای نوجوانان،اجرایی برای زنان مبارزکرددرجنگ باداعش ،اجرایی برای نابینایان و….بنابراین جمعیت مخاطب عام سرشاراززیرگروههای مخاطب خاص است.بنابراین می‌شوداین سوال رامطرح کرد که آیا اثاراجرایی ما برای مخاطبین خاصی تالیف می‌شود یاتماما برای مخاطب عام تولید می‌شوند؟ودیگرآنکه آیاروآوردن به مخاطب عام به دلیل فروش بیشترواثراقتصادی آن است یا بخاطراین است که تئاترماقابلیت وتوانش پرداختن به محتواها وجمعیتهای خاص راندارد؟ قبل ازاینکه به سوال شما درمورد سبک موردعلاقه ام پاسخ دهم اجازه بدهید یک توضیح مختصردرمورد سبک عرض کنم.سبکها مجموعه خصوصیاتی هستند که دریک زمان ومکان مشخص وتحت شرایط اجتماعی وسیاسی خاصی دریک بازه ی زمانی بنا به اقتضائات مشخصی براثارهنری غالب شدند.سبک یک موجود یخ زده درزمان است.سبک را فقط می‌شودبازافرینی کرد به عنوان مثال دردوره ای خاص بنا به اقتضائاتی خاص امپرسیونیسم برنقاشی حاکم شدودردوره ای خاص بنا به دلایلی اکسپرسیونیسم برسینما وتئاترواتفاقاتی ازاین دست.سبک یک مفهوم تاریخی است ومتعلق به دوران خودش.مادرنهایت بنا براقتضائات زمانه ی خودمان می‌توانیم سبکهارابازافرینی کنیم اما مفهومی که درمقالات متاخرین بیشتربه ان اشاره می‌شود مفهوم”راهبرد”اجراست.راهبرد به معنای اتخاذیک استراتژی مدون وسیستماتیک برای بیان هنری است بادرنظرگرفتن شرایط فنی،اجتماعی ،سیاسی،شناختی وحتی اقتصادی که مخاطبین وگروه اجرایی بطورهمزمان دران به سرمی‌برند وباآن مواجه هستند.بنابراین من باتوجه به معنایی که قصد انتقال آن رادارم وباتوجه به جمعیت مخاطبی که قصدتاثیرگذاری برآنهارادارم ونیزباتوجه به توانایی وپردازش گروه اجرایی اعم ازبازیگران وطراحان درحدبضاعت خودم ازفنون تئاتری برای تالیف اثراجرایی استفاده می‌کنم.درست یکسال پیش قصدداشتم یک اجرای مایم(فرم)ازآنتیگونه به روی صحنه ببرم که تقریبا ازبین پانزده بازیگر فقط دو یاسه نفرتوانستند باتمرینات وشیوه ی اجرایی ارتباط برقرارکنند وبقیه منتظر بودندکه من به آنهادیکته کنم که چه باید بکنند وانها هم تقلید کنند!بنابراین اجرای فرم این اثرراباضرر مالی که متحمل شدم،متوقف کردم والان باتنظیم متن برای دو بازیگر به گونه ای دیگری متن درحال شکل گیری ست.