1

هنگام اجرای نمایش «خانات» در سالن تیراندازی شد!

رضا صابری را بی شک باید جزو شناسنامه جشنواره تئاتر فجر بدانیم. او اولین کسی است که مهم‌ترین سیمرغ‌های این جشنواره را کسب کرده و در این سالهای نیز یکی از پاهای ثابت اکثر آنها بوده است.

رضا صابری فعالیت حرفه ایش را از اوایل دهه پنجاه آغاز کرد و با «گلارکته» در سال 1359 بر تئاتر مشهد که در آن روزگار به خاطر فضای مغشوش و نامناسب سیاسی بعد از انقلاب به تعطیلی کشیده شده بود، تحولی عمیق ایجاد کرد. نمایشی که خیلی زود مورد اقبال عمومی قرار گرفت و حتی در شبکه سراسری تلویزیون نیز پخش شد.

وی بعد از آن، با نمایش «خانات» که آن را یک نمایش جریان ساز در تئاتر بعد از انقلاب می‌داند، این بار به تئاتر کشور شوک داد. نمایشی که اگرچه توانست عنوان بهترین نمایش در اولین دوره جشنواره فجر را کسب کند، اما لقب حاشیه سازترین نمایش آن دوره و حتی مهم‌ترین حاشیه کل ادوار برگزاری جشنواره فجر را نیز به دست آورد.

همزمان با فرا رسیدن سی و هفتیمن دوره جشنواره فجر به سراغ رضا صابری رفتیم و در خصوص اولین دوره جشنواره فجر و حواشی آن با ایشان به گفت و گو نشستیم.

 

می‌خواهم از آغازین سال‌های پس از انقلاب با ویژگی‌های فرهنگی منحصر به فردش بپرسم. تئاتر کشور در آن دوران چه رنگ و بویی داشت؟

 

بعد از پیروزی انقلاب دو سه سالی تئاتر در تعلیق بود و بیشتر هنرمندان به نمایش‌های خیابانی روی آورده بودند. در سال 1359 گلارکته را که به نوعی اولین نمایش صحنه ای بعد از انقلاب در مشهد محسوب می‌شود در خانه نمایش به روی صحنه بردم. نمایش خیلی مورد استقبال قرار گرفت و حتی از تلویزیون سراسری نیز پخش شد و تقدیر مسئولان کشور را نیز به همراه داشت. اجرای این نمایش به تئاتر مشهد جان تازه داد. مرکز تئاتر مشهد که به دلیل فضای نامناسب و درگیری‌های سیاسی تعطیل شده بود، مجدداً بازگشایی شد و بعد از آن به تئاتر پراکنده و سردرگم مشهد انسجام و جهت داده شد. در سال 1361 زمزمه برگزاری جشنواره سراسری فجر به گوش رسید. با شنیدن این خبر اهالی تئاتر شوق و ذوق غیر قابل وصفی پیدا کردند. گروهها در استان‌ها به سرعت دور هم جمع شدند و عاشقانه و خالصانه تمرینات را شروع کردند. ما به عنوان اولین گروه نمایشی از مشهد در این جشنواره شرکت کردیم.

 

 

 

از حال و هوای شروع نمایش تان بگویید. وقتی از برگزاری جشنواره فجر مطلع شدید چه احساسی داشتید؟

 

قبل از انقلاب یک همایشی با عنوان «سمینار و همکاوی تئاتر شهرستان‌ها» با دبیری جناب آقایان نصریان به صورت غیررقابتی برگزار می‌شد. در این سمینار که سه دوره به اجرا در آمد برای تئاتر شهرستان‌ها برنامه ریزی می‌شد و هنرمندان تهرانی مسئول بالا بردن سطح تئاتر شهرستان‌ها شده بودند. به نظرم بیشتر نویسندگان و کارگردان فعال ماحصل آن دوره‌ها هستند. پس از آن تقریبا شهرستان‌ها ارتباطی با هم نداشتند تا سال 1361 که اولین دوره جشنواره فجر اطلاع رسانی شد.

شاید امروز باورکردنش سخت باشد اما همه بچه‌های تئاتر بعد از چند سال سکوت، با ذوق و شوق وصف نشدنی پیگیر این جشنواره سراسری بودند و هوای تئاتر با آغاز این جشنواره عوض شد.

من در آن زمان در ادامه نمایش گلارکته، نمایش خانات را که برگرفته از آیین‌ها و سنت‌های بومی بود آماده کرده بودم و به محض اطلاع از این جشنواره، به سرعت بچه‌های فعال مشهد را دور هم جمع کردیم و تمرینات شروع شد.

در خانات، بازیگرانی همچون «مرحوم رضا سعیدی»، «علی آزادنیا»، «مهدی صباغی»، «محمد تقی‌نژادمیلانی»، «محسن کریمی»، «خسرو نایبی‌فرد» بازی می‌کردند. یک حس خوب در تمرینات ما حاکم بود و از آن فضای رایج امروزی خبری نبود. نمایشنامه در طول تمرینات مداوم تغییر کرد و در نهایت پس از چند هفته برای بازبینی آماده شد. متاسفانه در آن ایام چون در مشهد تالار مناسبی برای اجرای نمایش نبود، نمایش را چند شبی در گرگان اجرا کردیم. در آنجا شورای اعزامی ستاد برگزاری جشنواره‌ آقایان «احمد فراهانی شهرابی»، «محسن یوسفی» و یک نفر دیگر که نامش در ذهنم نیست، خانات را برای حضور در جشنواره اصلی برگزیدند. پس از این انتخاب، پوستر نمایش را توسط یکی از گرافیست‌های صاحب‌نام گرگان طراحی و همان‌جا چاپ کردیم. بچه‌های گرگان واقعا در این ایام یار و یاورمان بودند و لطف و همت شان هیچ وقت از خاطرم نمی‌رود.

پس از آن به تهران آمدیم و در نخستین شب جشنواره، نمایش را در بخش مسابقه ای در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه بردیم.

 

در جشنواره استقبال بدی از اجرای شما شد، چرا هنرمندان به اجرای خانات معترض بودند؟

 

سالن مملو از جمعیت بود و کار خیلی خوب پیش می‌رفت. با توجه به اینکه موضوع به روستائیان مشهد مرتبط می‌شد مردم با علاقه نگاه می‌کردند و خوشبختانه بچه‌ها نیز با یک نظم خاصی کار را اجرا می‌کردند.

مدت زیادی نگذشته بود که ناگهان صدای شلیک چند گلوله در فضای سالن پیچید. همه مات و مبهوت به اطراف نگاه می‌کردند. در پی این تیراندازی، برخی از گوشه و کنار شروع به دادن شعارهایی مثل مرگ بر توده ای، مرگ بر تکنیک آمریکایی و … کردند. شعارها به بیرون از سالن هم کشیده شد و جو بدی به راه افتاد. هرچند بعد از مدتی به درخواست تماشاگران که می‌گفتند باید ببنیم آخر نمایش چه می‌شود و نبایدقضاوت زود هنگام داشت، وضعیت آرام شد و نمایش با یک وقفه‌ طولانی، بدون آن‌که کوچک‌ترین خللی در حس و حال بازیگران ایجاد شده باشد از همان نقطه‌ای که قطع شده بود ادامه پیدا کرد. یک ساعت شعار، توهین، استرس وعصبیت و ادامه‌ بی‌مکث و نقص نمایش بر حیرت تماشاگران به حدی افزود که پس از اتمام، سالن یک‌پارچه تشویق شد.

 

علت این درگیری چه بود؟

 

همانطور که گفتم در آن دوران به دلیل وقفه ای که در تئاتر کشور به وجود آمده بود هنرمندان استان‌ها همدیگر را نمی‌شناختند و از افکار و عقاید هم مطلع نبودند. برخی فکر می‌کردند این نمایش با تفکر توده ای به روی صحنه آمده است و این ماجرا را راه انداختند. به نظرم دعوایی خصمانه بود که با اهداف ضد انقلابی صورت گرفت.

 

بعد از آن پیگیر ماجرا شدید؟

 

ما در آنجا نتیجه را به خواست تماشاگران سپردیم که چنان‌چه نمایش پایان نامعقولی داشته باشد، حساب ما با کرام‌الکاتبین باشد ولی در غیر این صورت آن‌چه شایسته است با معترضین برخورد قانونی شود. خوشبختانه تشویق تماشاگران خط بطلانی بر نظر معترضان بود.

خوب به خاطر دارم در مراسم اختتامیه جشنواره که در تالار رودکی (وحدت) برگزار شد، فضای تالار پر از استرس و خشم بود. احساس می‌کردم خیلی‌ها منتظر کوچکترین تحرکی هستند تا حاشیه ای جدید راه بیاندازند اما کاری از دست ما ساخته نبود. از بچه‌ها خواستم کنار هم ننشینیم تا اتفاقی نیفتد. خاطرم هست که در آن شلوغی و شرایط پر استرس، خودم را به داریوش ارجمند که سرپرستی گروه را برعهده داشت رساندم و از او در خصوص نتایج پرسیدم. آقای ارجمند در نهایت خونسردی دلداری ام داد و گفت: نگران نباشد اتفاقی نمی‌افتد. من هم همان‌جا کنارش ایستادم.

همه منتظر نتیجه آراء بودیم. اعلام اولین نام به عنوان بهترین نویسنده به مفهوم مطلق، سالن را ترکاند.

بهترین نویسنده: رضا صابری برای نمایش خانات از مشهد

با اعلام نام بهترین نویسنده، صدای اعتراض‌ها از گوشه‌ها و کنار تالار وحدت بلند شد و شعارها بار دیگر جو سالن را به هم ریخت اما تاثیری بر فضای حاکم نداشت و خیلی زود فروکش کرد.

با اعلام نام من به عنوان بهترین کارگردان و نیز انتخاب «خانات» به عنوان بهترین نمایش جشنواره، اعتراضات به یک‌باره خاموش شد و پس از آن سکوتی دلپذیر تالار وحدت را فرا گرفت و گروه آرامش خاصی پیدا کرد. لحظه عجیبی و دوست داشتنی ای بود. بچه‌ها در میان آن همه حواشی مزد تلاش خود را گرفته بودند.

 

پس جشنواره اول با یک لذت خاصی برای شما به پایان رسید؟

 

بله، آن درگیری‌ها نسبت به جریان انقلاب خصمانه و مغرضانه بود. واقعا لذت جایزه خانات هنوز در وجودم هست. ما با یک ذوق خاصی به این جشنواره آمدیم. خیلی جدی کار کرده بودیم.گروه واقعا از جان مایه گذاشته بود. انتظار جلب نظر داوران را داشتم و خوشبختانه داوران بدون توجه به حواشی داوری کردند و توانستیم به این مهم برسم.

شیوه کاری من در آن زمان مبتنی بر عناصر و شاخصه‌های نمایش ملی و ایرانی بود. همواره دوست داشتم نمایش ایرانی را برای ایرانی و حتی سایر جوامع ترویج دهم. این شیوه را سال‌های بعد هم پیش گرفتم و سال دوم جشنواره نیز با نمایش مظلوم پنجم باز هم موفق به کسب عنوان بهترین نویسنده، کارگردان و نمایش شدم. بعد از آن دو سال به عنوان داور حضور داشتم. سال دوازدهم با نمایش «شنا در آتش» و سال سی‌ام با نمایش «خون رقصه» بار دیگر موفق شدم رتبه برتر جشنواره را به دست آورم.

 

 

 

احساس می‌کنید چه دلایلی باعث موفقت شما در جشنواره شد؟

 

من همواره دغدغه تئا‌تر ملی و ایرانی را داشته و دارم. تئاتری که متعلق به ماست. من از اولین دوره با این ایده وارد جشنواره شدم. خیلی‌ها معتقد بودند که «خانات» و «مظلوم پنجم» یک دهه بر تئاتر کشور سایه انداخت. این موضوع را من در روزنامه‌ها خواندم، از نظرات منتقدان شنیدم و در آثار دیگران در سالهای متمادی دیدم. دلیل آن هم صداقتی بود که در نمایش ایرانی وجود داشته و دارد.

 

شما سالهاست که در جشنواره فجر هم به عنوان داور و هم اجرا کننده اثر حضور دارید. جایگاه این جشنواره را در ارتقای تئاتر کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

به نظر من جشنواره تئا‌تر فجر ورود به جهان دیگری از تئا‌تر کشور بود. نگاه‌ها، کار‌ها، مفاهیم، بن مایه‌ها و تصورات ما به گونه‌ای بود که وارد فضای دیگری شدیم و حاصل آن در چند مولفه قابل شناسایی است.

جشنواره فجر باعث شد تا چهره‌های خوبی به تئاتر کشور معرفی شوند و اگر نگوییم عامل موفقیت‌ها در درام نویسی، کارگردانی و بازیگری جشنواره فجر بوده، بی انصافی کرده ایم.

جشنواره فجر به بدنه تئاتر کشور کمک زیادی کرد و اگرچه نقدهایی به سیاست گذاری در آن هست اما بی شک نگاه‌ها را به تئاتر تغییر داد. به نظر من باید به این جشنواره جهت دهیم تا تئاتری مختص به فرهنگ ایرانی با همه جنبه‌های بومی، اخلاقی، دینی و … آن به جهان معرفی شود. جشنواره راه زیادی برای تحقق این موضوع دارد و نیازمند حمایت و پیشتیبانی از گروه‌های تئاتری است. گروه‌ها باید از لحاظ مالی و تبلیغاتی حمایت شوند.