لاریجانی 1400
مصوبه جدید مجلس همه تردیدها در مورد حضور علی لاریجانی در انتخابات 1400 را از میان برد. مجلسیان صبح روز یکشنبه؛ نمایندگی مجلس بعد از سه دوره متوالی حضور در مجلس را ممنوع کردند و این منع قانونی برای ادامه حضور لاریجانی در بهارستان بهترین فرصت برای عزیمت او به پاستور است. مصوبه مذکور از همین رو تاثیر به سزایی در معادلات سیاسی هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا خواهد داشت. اظهارات نقوی حسینی و قاضی پور در جلسه روز یکشنبه مصداق همین مدعا است. نادر قاضیپور نماینده ارومیه در تذکری شفاهی، گفت: پیشنهادی که درباره ممنوعیت کاندیداتوری 3 دوره متوالی نمایندگان مطرح و تصویب شد، فقط برای حذف فرد خاصی است تا به مجلس راه نیابد و ریاست مجلس به دست او نیفتد. وی ادامه داد: حذف حزب و افراد شاخص به ضرر نظام است، به احتمال زیاد در شورای نگهبان با این پیشنهاد موافقت نمیشود، نباید نخبهکشی کنیم، نظام به مغزها و افراد شاخص که در عرصه سیاست زحمات زیادی کشیدهاند نیاز دارد؛ نخبهکشی خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
پاسخ لاریجانی به این تذکر آن بود که « تصور شما درست نیست، آقای تابش اعلام کرد که قصد دارد چنین پیشنهادی را مطرح کند، بنده نیز مخالف نبودم، پیشنهاد مطرح شده حسنی نیز دارد و افرادی که مدتی در مجلس حضور داشتند، استراحت میکنند».
سیدحسین نقوی حسینی که خود یکی از سه دوره ای های مجلس است و از مجلس هشتم تا کنون در بهارستان بوده، با کنایه به لاریجانی گفت: شما هم انشاءالله دور آخرتان است و دوره بعد استراحت میکنید. لاریجانی خطاب به او گفت: شما هم نفس راحتی میکشید.
نتیجه این مصوبه اما روشن تر از این حرف ها است. نه آنطور که امثال قاضی پور نگران هستند نخبه کشی می شود و نه آنطور که لاریجانی می گوید کسی استراحت می کند. خود آقای رئیس اول از همه به قوه ای دیگر کوچ خواهد کرد. هرچه باشد گمانه حضور او در انتخابات 1400 از مدت ها قبل مطرح شده و این طور که معلوم است شانس پیروزی اش نیز کم نیست.اصولگرایان مدت ها پیش تر امتحان خود را پس داده اند و اصلاح طلبان نیز سال هاست فرصت معرفی کاندیدای مستقل را ندارند. آنان ناگزیرند با همان تاکتیک 92 و 96 پشت چهره ای میانه رو بایسند. چهره ای که گویا علی لاریجانی است. طرح دوگانه لاریجانی- جهانگیری بعد از انتخابات 96 توسط برخی احزاب اصلاح طلب نشان می دهد که مدت ها قبل تصمیم خود را گرفته اند و در صورتی که امکان معرفی کاندیدای مستقل و قوی نداشته باشند، میان کم رنگ شدن در ساختار قدرت و حذف، گزینه نخست را انتخاب می کنند. اصلاح طلبان از تجربه حسن روحانی خیر ندیدند اما به نظر نمی رسد که راه هموارتری داشته باشند و در صورت کاندیداتوری علی لاریجانی که حالا محتمل تر شده است، از او حمایت خواهند کرد. لاریجانی اما می تواند به جلب حمایت اصولگرایان نیز فکر کند. هرچه باشید سیاسیون در اردوگاه اصولگرایی می دانند که در مقابل ائتلاف لاریجانی و اصلاح طلبان برگ برنده ای ندارند. از همین رو ممکن است به فکر افتاده و در ائتلاف با میانه روها پیش قدم شوند. اینکه لاریجانی به کدام سمت بچرخد و با کدام جریان سیاسی ائتلاف کند در نتیجه فرق زیادی ندارد. او قائدتا پیروز کارزار 1400 خواهد بود؛ به شرط اینکه ریاست جمهوری را به استراحت ترجیح داده و وارد میدان شود.
اصلاح طلبان و تغییر نگاهی که یک دهه به طول انجامید
تغییر نگاه اصلاح طلبان به لاریجانی در فرایندی که شاید یک دهه طول کشیده، اتفاق افتاده است. لاریجانی تا سال 83 عمدتا به دلیل عملکرد خود در صداوسیما، یکی از بزرگترین مخالفان دولت اصلاحات قلمداد می شد؛ به زعم اصلاح طلبان، او نهایت تلاش خود را برای سنگ اندازی در مسیر برنامه های دولت های هفتم و هشتم به کار بسته بود. لاریجانی در سال 84 و در روزگاری که هنوز خبری از نواصولگرایان اعم از طیف احمدی نژاد و جبهه پایداری در سپهر سیاسی کشور نبود یا حداقل کسی آن ها را جدی نمی گرفت و در حد و اندازه کسب کرسی ریاست جمهوری تصور نمی شدند، به عنوان کاندیدای منتخب اصولگرایان برگزیده شد. اما نه قالیباف، نه محسن رضایی و نه احمدی نژاد هیچ یک حاضر نشدند به نفع او کنار بروند. با انتخاب احمدی نژاد و کناره گیری حسن روحانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی و مسئولیت پرونده هسته ای، لاریجانی جایگزین او شد تا بلکه بین رویه آشتی جویانه روحانی با طرف غربی و مواضع تند احمدی نژاد صلحی برقرار کند اما خیلی زود معلوم شد که او جایگاهی در افکار احمدی نژاد ندارد. بنابراین جای خود را به جلیلی داد و آماده ورود به مجلس شد. در انتخابات مجلس در سال 86 هم با یک تدبیر دوراندیشانه، برای دوری جستن از «دعوای سرلیست» میان او و حداد عادل ترجیح داد از قم کاندیدا شود و البته پس از ورود به مجلس، جایگاه ریاست را از حداد گرفت. تفاوت نحوه ریاست او بر مجلس با نوع مدیریت حداد خیلی زود به چشم آمد. از طرفی در سکوت آن سال های اصلاح طلبان، او عملا نقش متعادل کننده سیاست های دفعی و تصمیمات غیرکارشناسی دولت احمدی نژاد را بر عهده گرفت. در مجلس نهم، این شیوه مدیریت وی آشکارتر هم شد؛ به ویژه که در این دوره مجلس از حساسیت های بیشتری هم برخوردار بود. اولا نیمی از آن با دولت احمدی نژاد و نیم دیگر با دولت روحانی همزمان بود و در ثانی، اقلیت جبهه پایداری قدرت بیشتری گرفته و در موارد متعددی با تصمیمات دولت روحانی به مقابله برخاسته بود. از طرف دیگر، مجلس نهم، اولین پارلمان تشکیل شده پس از حوادث سال 88 بود و در غیاب اصلاح طلبان، نقش لاریجانی بیش از پیش به چشم آمد. ایستادگی لاریجانی در مقابل تصمیمات غیرکارشناسی دولت، هزینه های زیادی برای شخص او به دنبال داشت. به تدریج حملات تندروها به او آغاز شد و نقطه ی اوج آن بهمن ماه 91 بود، وقتی تعدادی از نیروهای نیابتی تندروها به لاریجانی کفش و مهر پرتاب کردند. طیفی که بعدها در گزارش تحقیق و تفحص مجلس نیز تا حدی به هویتشان اشاره شد. کمی بعد، در ماجرای مشهور یکشنبه سیاه مجلس، محمود احمدی نژاد تلاش کرد تا شخص لاریجانی را در مظان اتهام قرار دهد؛ در واکنش، لاریجانی اولا اجازه داد تا احمدی نژاد تمام صحبت هایش را تمام کرده و فیلم موردنظرش را هم پخش کند؛ سپس در پاسخ هایی بی سابقه به او، حتی به موضوع «بگم بگم»هایش در مناظرات انتخابات 88 هم کنایه زد. نقش او در به ثمر نشستن تلاش های وزارت خارجه دولت روحانی در موضوع برجام نیز بر کسی پوشیده نیست. او بارها با موضع گیری های خود راه را برای مذاکره کنندگان تسهیل کرد و در نهایت نیز در مقابل دست اندازی های نمایندگان تندرو برای عدم تصویب مجلس، هوشمندانه و با ارائه طرحی ابتکاری که بسیاری از نمایندگان را راضی می کرد، موانع را از پیش پا برداشت. لاریجانی در آستانه انتخابات مجلس دهم، زمانی که بحث ردصلاحیت ها مطرح شد، شخصا برای مذاکره با شورای نگهبان به همراه حسن روحانی پا پیش گذاشت؛ کاری که شاید از عهده اصلاح طلبان در شرایط سیاسی سال 94 هم برنمی آمد.
علی روغنگران