چرخش آشکار روحانی
تنها یک سال و نیم از دومین دوره ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته اما نسبت او با بخش های مختلف، تغییرات اساسی داشته است. به گونه ای که نسبت او با بدنه اجتماعی، جریان های سیاسی و بخش های مختلف حاکمیت روشن می کند که این روحانی ، نه روحانی 92 است و نه روحانی 96.
روحانی و بدنه اجتماعی
حسن روحانی رئیس جمهور یک طبقه خاص نبوده است. رای او در هر دو انتخابات سال 92 و 96 ترکیبی بوده است. به یک معنا او توانسته از هر کدام از طبقات اجتماعی رای بگیرد. هر کدام از این طبقات البته برای رای دادن به او دلایل خاص خود را داشته اند. نکته اما این است که تغییر شرایط سیاسی و اقتصادی، این نسبت برقرار شده میان روحانی و طبقات اجتماعی را دچار تغییرات مهمی کرده است. شرایط اقتصادی در این میان بیشترین سهم در زمینه های تغییر نسبت را داشته است. طبقه متوسط امروز از همیشه کوچکتر شده است و ناگفته پیداست که تلاطم اقتصادی اخیر چه اثراتی بر طبقه کارگر گذاشته و نگاه این طبقه نسبت به حسن روحانی را نسبت به قبل متفاوت کرده است. حسن روحانی البته در چند وقت اخیر تلاش کرده تا با برخی سخنان در مورد فیلترینگ یا انتقادهای سیاسی همچنان طبقه متوسط را به خود امیدوار نگه دارد اما حتی برای این طبقه هم فعلا سامان اقتصادی از هر چیز دیگر مهم تر است. او باید برای نگه داشتن سرمایه اجتماعی، از سیاست به اقتصاد شیفت کند؛ حتی اگر همچنان مشاورانی باشند که ماندن در زمین سیاست را به او توصیه کنند.
روحانی و اصلاح طلبان
نسبت روحانی و اصلاح طلبان هم مثل قبل نمانده است. اصلاح طلبان می گویند او با حمایت این جریان سیاسی بوده که رئیس جمهور شده و با حمایت همین جریان و کاندیدای پوششی اش توانسته رئیس جمهور بماند اما طوری عمل کرده که این حمایت را تا حدودی قابل تامل از دست دهد. او حالا دیگر مورد حمایت و تایید همه اصلاح طلبان نیست. اگرچه بخشی از اصلاح طلبان مثل صادق زیباکلام تصور می کنند که پشت کردن به روحانی، نوعی بی مسئولیتی و به سخره گرفتن مردم است اما بخش دیگری در این جریان سیاسی معتقدند که جلوی ضرر را از هر جا بگیری، منفعت است. این گروه نسخه «حمایت علنی و نقد مخفی» را موثر نمی دانند و اصرار دارند که جریان اصلاح طلب نباید بیش از این هزینه عملکرد روحانی را بدهد. مصداق این اظهارات محمدرضا تاجیک یا حتی عباس آخوندی است. این تیپ از اصلاح طلبان فاصله گرفتن از روحانی را ضروری دانسته و مدافع نقد علنی هستند و می گویند که اصلاح طلبان باید بین مردم و روحانی، مردم و سرمایه اجتماعی خود را انتخاب کنند.
روحانی و اصولگرایان
رنجش اصلاح طلبان از روحانی موجب خرسندی جریان رقیب از او نشده است. در واقع اصولگرایان را هنوز هم می توان به دو گروه مخالفان و منتقدان روحانی تقسیم کرد. تنها وجه تمایز قضیه این است که هر دو گروه تندتر از قبل شده اند. مخالفان دولت بیش از قبل بهانه برای تاختن بر او دارند و شاهدیم که لحظه ای دست از کار نمی کشند. منتقدانی که تا کنون سعی داشته اند منصفانه تر عمل کنند نیز این روزها بیشتر حرف برای گفتن دارند. افزایش انتقادات مذکور تا حدی ناشی از عملکرد دولت است اما تا حد بسیاری نیز تحت تاثیر فضای سیاسی کشور است که روز به روز انتخاباتی تر می شود. اصولگرایان هرچقدر هم که بخواهند منصفانه با روحانی مواجه شوند، دو راه بیشتر ندارند. یا باید از او حمایت کنند و یا نقد. خوب همه می دانند که در فضای انتخاباتی دفاع از وضع موجود جواب نمی دهد. فعلا که منتقدان یکی یکی به صف مخالفان می پیوندند .
روحانی و مجموعه حاکمیت
برخی تحلیگران سیاسی معتقدند که حسن روحانی به خصوص در دولت دوم خود بدنه اجتماعی و جریان سیاسی حامی خود را فدای ترمیم روابط خود با نهادهای حاکمیتی کرد. به ظن این گروه، روحانی سعی کرد که آینده سیاسی خود را آنطور که خود می خواهد رقم زند و با یک چرخش اساسی، سرنوشتش را تغییر دهد. اینکه تحلیل مذکور درست است یا نادرست اما تا زمانی که دوره ریاست جمهوری وی تمام شود، معلوم نخواهد شد.
علی روغنگران