1

دوتار، ریشه در وجود مردم خراسان دارد

 

خراسان بزرگ هیچ گاه در تاریخ پرفراز و نشیب و البته درخشان خود از وجود هنرمندان در حوزه‌های گوناگون خالی نبوده است و انگار شعر و موسیقی عناصر جدانشدنی از این فرهنگ درخشان بوده ،هست و خواهد بود. موسیقی مقامی‌خراسان هنوز زنده و پویاست و هنرمندان و علاقمندان بسیاری به خود جذب می‌کند. «غلامحسین سلامی» هنرمند دوتار نواز خراسانی بیشتراز سه دهه از زندگی خود را وقف موسیقی مقامی کرده، به طوری که در 14جنشواره موسیقی فجر حضوری فعال و موفق داشته است. نزدیک به 200اثر برای صدا و سیمای مرکز استان خراسان رضوی ضبط کرده و در یک فیلم کوتاه و یک سریال هم به همراه دوتارش حضور داشته است. سلامی عضو انجمن موسیقی خراسان و عضو خانه موسیقی تهران است. گفتنی است در سال 74 به‌همراه گروه موسیقی توس مقام اول کشور را به خود اختصاص داده است. گفتگوی کوتاه ما با این هنرمند فرهیخته خراسانی از منظر گرامیتان خواهد گذشت.

 

در میان ساز‌های زهی،علت جایگاه ویژه‌ای که دوتار در خراسان دارد، چیست؟

 

هر سازی برای گروهی از مردم دارای شخصیت خاصی است که این شخصیت برگرفته از قدمت و ریشه آن ساز در بین مردم است و این علاقه و جایگاه، حتی گاهی تبدیل به تقدس می‌شود. البته این به آن معنا نیست که اگر سازی مورد اقبال و احترام قرار گیرد، ساز‌های دیگر کم ارزش شوند بلکه به این معناست که پیوند عمیق و طولانی‌تری مردم آن سرزمین با ساز خاصی دارند. حال که صحبت قدمت و اصالت شد باید یاد آور شوم که دوتار جزو سازهای بسیار قدیمی است که ریشه در وجود مردم خراسان دارد و این اولین دلیلی است که باعث تقدس این ساز شده است. دلیل دیگری که به ذهنم می‌رسد پیوند شعر و موسیقی است. همان طور که می‌دانید یک شعر خوب موسیقی را به تعالی می‌رساند و برعکس این نظریه هم صادق است که یک موسیقی خوب می‌تواند شعر را به جایگاه اصلی خود برساند و از جایی که شعر و موسیقی در خراسان همیشه متعالی بوده، واضح است که هردو این هنرها در کنار هم رشد بسیار خوب و ارزشمندی داشته اند. نوازندگان دوتار از قدیم، بیشتر از اشعار عرفانی استفاده می‌کردند و همین نگاه عارفانه باعث احترام بیشتر مردم نسبت به دوتار شده است.

 

شما چگونه با ساز دوتار آشنا شدید و این علاقمندی از کجا شروع شده است؟

 

خاطرم هست که حدود 10یا 12ساله بودم که همراه مرحوم پدر، به جلسه ای که زنده یاد استاد ذوالفقار عسکریان در آنجا دوتار نوازی می‌کرد، رفتیم. من مدت طولانی را محو تماشای هنرنمایی و چگونگی حرکت دست‌های استاد روی ساز بودم . پدر که خود سازنده دوتار بود متوجه علاقه من شد و با این که چند سالی بود سازی نساخته بود به خاطر من کنده مرغوبی از درخت توت را تهیه کرد و به کمک خودم یک هفته کار کرد تا دوتارم آماده شد که هنوز هم آن ساز را به یادگار نگه داشته ام.

 

چقدر نواختن سازهای زهی شبیه هم هستند؟ یعنی اگر کسی مثلا دوتار نواز خوبی باشد لزوما تار و یا سه تار را هم خوب می‌نوازد؟

 

کسی که دوتار نواز خوبی باشد می‌تواند ساز‌های زهی دیگر را هم بنوازد اما نه به صورت تخصصی و حرفه ای. چون دوتار نوازی از تکنیک‌ها و پرده بندی‌های خاص خودش برخوردار است و این جا به قول استادان فن، صحبت از لهجه و گویش است. به همین علت است که در پاسخ به سوال شما باید بگویم هر سازی لهجه و گویش خاص و ویژه خودش را دارد. حتی برای مثال می‌توانم بگویم که دوتار جنوب و شمال خراسان به لحاظ لهجه با هم تفاوت دارد. پس بهتر است که نوازنده برای هر ساز آموزش و تخصص خاص همان ساز را پی گیری کند.

 

صوت خواننده و اساسا کلام چقدر در دلنشینی دوتار به مخاطب مهم است؟

 

صددرصد هر سه این‌ها یعنی صدای خوش در کنار شعر و موسیقی متعالی، می‌تواند به جذب و لذت بیشتر مخاطب از موسیقی کمک کند. به خصوص در موسیقی مقامی و باز ویژه تر، در خراسان که اکثریت مردم اهل هنرشعر و موسیقی هستند و به خوبی این دو مقوله را می‌شناسند. در حقیقت در موسیقی مقامی حنجره، شعر و ساز تکمیل کننده یکدیگر هستند.

 

نقش بزرگانی مثل عثمان محمدپرست، مرحوم پورعطایی و مرحوم عسکریان در اعتلای ساز دوتار و به طور کل موسیقی مقامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

نقش این بزرگان به طور حتم  در موسیقی مقامی خراسان بسیار تاثیرگذار و غیرقابل کتمان است. من فقط نقل قول و عقیده هنرمندان موسیقی فلکوریک خراسان را در مورد این بزرگواران می‌گویم و امیدوارم پاسخ این سوال را داده باشم. استاد پورعطایی در بین هنرمندان موسیقی مقامی به دایره المعارف موسیقی خراسان و استاد عسکریان و استاد محمد پرست به سلاطین موسیقی مقامی معروف هستند. فکر می‌کنم همین تعریف و تمجید برای معرفی جایگاه این عزیزان کافی باشد.

 

از احساس خود از این که نوازنده چنین ساز پرطرفدار و محترمی هستید، بگویید؟

 

بسیار خوشحالم و خداوند بزرگ را شاکرم که لیاقت و توفیق نواختن این ساز عارفانه را پیدا کردم و باز خداوند را سپاس می‌گویم که در کنار دیگر هنرمندان این رشته یکی از میراث داران ساز دوتارهستم.

 

کلام آخر؟

 

به اعتقاد من حیف است که ارزش موسیقی محلی ما را دیگر کشور‌ها بیشتر از خودمان درک کنند. برای من سخت است که در دیار خودم به موسیقی مخصوصا موسیقی مقامی به اندازه دیگر کشورهای دنیا اهمیت داده نمی‌شود. متولیان فرهنگ باید هنرمندان را بیشتر ازاین تکریم کنند. مردم قدرشناس هنرمندان هستند و فکرمی‌کنم همین برای هنرمند کافی باشد اما این نباید موجب کم کاری و قدرناشناسی مسئولین شود.

 

محمدرضا سرسالاری