این کت بر تن شما گشاد بود آقای کیروش!
روز گذشته تیم ملی فوتبال ایران در چارچوب رقابتهای جام ملتهای آسیا از مرحله یک چهارم نهایی این بازیها به مصاف ژاپن رفت. بازی که میتوانست رویای فینالیست شدنمان را بعد از سالها محقق کند.
در این بازی بازیکنان تیم ملی شروعی خوب داشتند و میتوانستند در چند موقعیت دروازه ساموراییها را باز کنند. نیمه اول با وجود شایستگی دو تیم با نتیجه بدون گل به رختکن رفتند. اما نیمه دوم نیمه متفاوتی بود و جنگ میان دو مربی را هاجیمه مورییاسو از کارلوس کیروش برد.
نیمه دوم در حالی شروع شد که ژاپن نسبت به نیمه اول تیمی متفاوت نشان میداد و مشخص بود که آنالیزورهای ژاپنی به خوبی تیم ایران را آنالیز کردهاند. درست اوایل نیمه دوم بود که روی اشتباه خط دفاعی ایران ژاپن به خوبی از فرصت به وجود آمده استفاده کرد و گل اول را درون دروازه ایران جای داد.
از این لحظه به بعد بازیکنان ایران سردرگم و کاملا بدون برنامه عمل میکردند و این تیم ژاپنی بود که از به هم ریختگی تیم ایران نهایت استفاده را کرد و ابتکار عمل را بدست گرفت و توانست گل دوم را به ثمر برساند.
در حالی که هیچ چیزی برای از دست دادن نداشتیم و باید فشار میآوردیم گل سوم و تیر خلاص بر پیکره تیم ایران نشست و با سوت داور استرالیایی با جام خداحافظی کردیم.
بعد از این باخت، کارلوس کیروش در نشست خبری حاضر شد و به شکل غیر رسمی با فوتبال ایران و سمت خود در تیم ملی وداع کرد.
کیروش در این نشست به ترانهای از سیناترا اشاره کرد و گفت: برای مردم ایران بهترینها را آرزو میکنم. من کار خودم را انجام دادم و اینجا پایان است.
کیروش حتی وقتی برای بار دوم با سوالی پیرامون آیندهاش در ایران مواجه شد، پاسخ نداد و به نکاتی مثل میراث بزرگش در فوتبال ایران که شامل بازیکنان جوان و مستعد است، اشاره کرد.
همچنین وقتی یک خبرنگار ایرانی از او درخواست کرد که بابت این شکست از مردم ایران عذرخواهی کند، انگشتش را به سمت او گرفت و گفت: تو باید عذرخواهی کنی. و سپس نشست خبری را ترک کرد.
صحبتهای کیروش در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی هم همان زبان تیز را داشت و در روزی که تیم ایران باخته بود، کیروش به قول خبرنگار حاضر در کنفرانس خبری از مردم ایران عذر خواهی نکرد. در جامی که نه تنها تمام رسانهها پشتیبان و حامی تیم ملی بودند، بلکه ورزشکاران، هنرمندان و حتی مخالفان کیروش نیز به نوعی حمایت خود را از تیم ملی اعلام کرده بودند. حتی در طول بازیها حضور پرشور تماشاگران در ورزشگاه نیز بر این نکته تاکید داشت که همه ایران مانند شعار تیم ملی یک صدا شده بودند تا از این تیم حمایت کنند.
آقای کیروش منتها در طول این بازیها یک بار از مواضع خود عقب ننشست و هربار با نیش و کنایه سعی در پوشش دادن عملکرد تیم ملی داشت. با نگاهی دقیقتر و بررسی بازیهای ایران این نکته روشن میشود که ما در طول این بازیها رقیب قلدر و سرسختی نداشتیم تا محک جدی خورده باشیم. تنها در مقابل عراق که کمی فوتبال بهتری نسبت به سایر رقبا داشت قرار گرفتیم که از آن بازی هم نتوانستیم حداکثر بهره را ببریم.
اولین حریف قدرتمند ما در این تورنمت ژاپن بود که نتوانستیم از پس این تیم بر بیاییم.
بازیهای تدارکاتی یکی از عواملی بود که میتوانست در این بین به ما کمک شایانی کند. البته بازیهای تدارکاتی خوب، نه بازیهایی با تیمهای رده 120 فیفا و دقیقا به همین خاطر بود که نتوانستیم محک جدی بخوریم تا ببینیم ساختارهای ما در خطوط مختلف چطور عمل میکنند. ببینیم وقتی تیم عقب میافتد چطور بازیکنان میتوانند بازی را به دست بگیرند و نتیجه را تغییر دهند. اما این مهم هیچگاه اتفاق نیفتاد چون آقای کیروش دوست داشت بیشتر کیسه خود را پر کند.
فریادهای ممتد مربی در کنار زمین آنقدر زیاد بود که همواره بازیکنان در زمین بسیاری از اوقات عصبی برخورد میکردند و درست به همین خاطر بود که گل اول به دلیل روحیه پرخاشجوی تیمی به ثمر رسید که همواره به تصمیمات داوری اعتراض میکند. کما اینکه در اغلب مسابقات شاهد جنگ بین کارلوس کیروش و داور چهارم و داور وسط مسابقه بودهایم. اما اگر 4 سال پیش اتفاق نظری به خطای داور استرالیایی بنجامین ویلیامز وجود داشت، این بار هیچ کس داور را مقصر شکست ایران نمیداند، بلکه روحیه اعتراض به داوری و پرخاشگری را میشود به عنوان فاکتور اصلی شکست ایران ارزیابی کرد.
نکته دیگر اینکه در لحظه اعلام پنالتی اگرچه داور به تصمیم خود مصر بود، اما شاید اگر بازیکنان ایران اصرار به اعتراض به او نداشتند وقتی که اتاق ویایآر او را برای بازبینی به سمت مانیتور دعوت کرد ممکن بود نظرش تغییر کند، اما اعتراض مداوم بازیکنان ایران به داور در نهایت کار خود را کرد.
جالب اینکه در پایان مسابقه تنی چند از بازیکنان به جای بازی با حوصله و تلاش برای جبران یکی از گلهای خورده روی به حرکات رزمی و درگیری با بازیکنان ژاپن آورده بودند و این مساله به از بین رفتن بیشتر تمرکز ایران کمک کرد.
اتفاقی که در نهایت منجر به گل سوم ژاپن و حذف نه چندان آبرومندانه تیم ملی فوتبال ایران از جام ملتهای آسیا شد. با این تفاسیر میشود گفت فقدان روحیه حرفهای گری و جاری شدن روحیه مخاصمه جویانه سرمربی تیم ملی بر تیم با استعدادی که در دست داشت از عوامل اصلی شکست تیمی بود که با خونسردی 90 دقیقه مقابل ما فوتبال بازی کرد.
وقتی سرمربی تیم ملی ایران با داشتن دو تیم، یک تیم در زمین و تیمی دیگر روی نیمکت توانایی تغییر تاکتیک در بازیهای مختلف را ندارد، باید دید نقش او که هیچ، نقش درستیارانش در تیم ملی چه بوده است.
وقتی 8 سال سابقه سرمربیگری تیمی را دارد که هیچ مربی تاکنون چنین مهرههایی نداشته و اینقدر روی نیمکت دوام نیاورده باید دید چه عواملی باعث میشود تا بعد از 8 سال هیچ دستاوردی نداشته باشد.
وقتی میراث خود را تنها بازیکنان تیم ملی میبیند که هرکدام در باشگاههای خودح پرورش یافتهاند، هیچ انتظاری از سرمربی نداریم و باید بگوییم درهای خروجی به سوی شما باز است آقای کیروش.
وقتی رویای خود را حضور در نیمه نهایی جامی اعلام میکند که سه بار قبل از او مربیان دیگر به آن دست یافتهاند و مدام تکرار میکند این کت برتن ما گشاد است باید در جواب گفت: بله! این کت برای شما گشاد است، اما تیم ملی ایران بیشتر از شما برای ما ارزش دارد آقای کیروش!