سفید تا قیامت
جلوی میکروفن و مصاحبه گرفتن از یک همکار که خودش خبرنگار و ادبی و سخنور و بسیار سخت است ولی جسارتم باعث شد که این مصاحبه دلی را با دکتر محمدرضا سرسالاری انجام دهم. «تا قیامت سفید میپوشم» سومین اثر دکتر محمد رضا سرسالاری، شاعر، منتقد و رزنامه نگار خراسانی است که به تازگی به بازار نشر آمده است. این کتاب که در کمال تعجب به صورت ناشر مولف چاپ شده و تمام کارهای مربوط به پخش این کتاب را خود نویسنده به عهده دارد در 96 صفحه و در قطع رقعی چاپ شده و بسیار مورد استقبال از طرف علاقمندان شعر قرار گرفته است. سرسالاری قبل از این، مجموعه غزل «آفتاب گردانهای سرزمین مادری» و «پروانهای روی گلدسته» را در کارنامه دارد که اولی جایزه کتاب برتر سال را در سال 95 از جشنواره سیلک کاشان به خود اختصاص داد. «تا قیامت سفید میپوشم» که به تازگی رونمایی و جشن امضای آن برگزار شده از هفته پیش در پیشخوان فرهنگی کشور و در کتابفروشیهای مشهد قابل دسترسی است. گفتگوی کوتاهی با این همکار رسانهای انجام دادهایم که در ادامه آوردهایم.
در ابتدا کمی از کتاب تازه چاپ شده خود بگویید.
این کتاب مجموعهای از غزلهای تازه و گذشته من است که در مدت ده سال گذشته کار کردم. درگیری من در تحصیل و تدریس باعث شد که پس از کتاب دوم این کتاب اندکی چاپش به تعویق بیفتد که خداوند را سپاسگزارم که با کمک و پی گیری دوست بسیار محترم و مهربانم آقای” محمدصادق بخشی ” این کتاب بالاخره به چاپ رسید. از “حامد محمدیان ” عزیز هم که طرح جلد این کتاب را طراحی کرد بسیار سپاسگزارم.
نکته مهم در مورد چاپ این اثر، ناشرمولف بودن آن است. چرا تصمیم به این روش برای چاپ کتاب گرفتید؟
حقیقت ماجرا را کم و بیش شما دوستان رسانهای میدانید. واقعیت این است که برخی از دوستان صاحب نشر متاسفانه در قبال قراردادی که با صاحبان اثر میبندند به وظایف خود عمل نمیکنند. برخی ناشران که متاسفانه تعدادشان هم کم نیست، بزرگترین وظیفه خود که پخش کتاب است را جدی نمیگیرند و به پروسه خدمات پس از چاپ هیچ کمکی نمیکنند. گاه مشکل از این هم فراتر میرود؛ برخی از صاحبان نشر هزینه پخش کتاب را هم از مولفین میگیرند و نیمیاز تعداد تیراژ کتاب را به بهانه پخش به مولف تحویل نمیدهند و متاسفانه بعد از مدتی معلوم میشود که آن بخشی از تیراژ که باید به وسیله ناشر پخش میشده اساسا چاپ نشده است و این به اعتقاد من یعنی فاجعه. این یعنی مصداق هم از توبره و هم از آخور. البته که تعداد زیادی از ناشران محترم هم هستند که کار خود را با صداقت و وجدان کاری کامل انجام میدهند که البته به آنها احترام میگذاریم.
بسیار خوب. حال شما با این روش میتوانید مشکل پخش را حل کنید؟
به صورت صد در صد نه ولی لااقل هزینه اضافی را به خودمان تحمیل نمیکنیم. ببینید کتاب به صورت ناشر مولف چاپ کردن در شرایط فعلی حدود دومیلیون تومان ارزانتر از وقتی است که نشر کتاب را چاپ میکند و تسهیلات این دو روش هم تقریبا یکسان است. شما بگویید چرا من نویسنده در این شرایط بد اقتصادی باید هزینهای را پرداخت کنم که در قبالش تسهیلاتی دریافت نمیکنم. من به سبب شغل رسانهای که دارم بارها پای درد دل بسیاری از دوستان شاعر و نویسندهام نشستهام و تقریبا همه این عزیزان داستان مشابهی از این کلاهبرداری فرهنگی دارند. من و دوستانم تصمیم گرفتیم که تا وقتی که این رویه غلط و ظالمانه ادامه دارد روی این موضوع کار کنیم و دوستانمان را تشویق به چاپ کتاب به روش ناشر مولف کنیم. در این زمینه با چاپخانهای هم صحبت کردیم که بتوانیم هزینههای اضافی را از دوش نویسندگان برداریم.
چرا دوستانی که شما به آنها اشاره کردید از ناشرانی که تخلف و خلف وعده کردهاند شکایت نمیکنند؟
البته من با مسئولین ارشاد اسلامی به صورت غیر رسمی صحبت کردم و بسیار تاکید داشتند که در صورت شکایت به صورت جدی این موضوع را حتی تا لغو مجوز ناشران متخلف پی گیری خواهند کرد ولی متاسفانه دوستان شاعر و نویسنده چون با قانونهایی که این زمینه وجود دارد آشنا نیستند و البته قشر نجیب جامعه هستند؛ هیچ گاه این مسائل را دنبال نکرده اند و همین باعث سوء استفاده شده است.
شما یک مجموعه از آثار سپید و آزاد خود را هم آماده چاپ دارید در حالی که هر سه کتابی که تاکنون چاپ کردهاید در حوزه شعر کلاسیک بوده است؟
اعتقاد راسخ دارم که ادبیات و اساسا فرهنگ باید تلفیق شایستهای از سنت و فضای مدرن باشد که شما با خواندن همین سه کتابی هم که تاکنون چاپ شده به این مهم پی خواهید برد. در هیچ کجای دنیا هنرمندان و نویسندگان؛ سنت خود را منها نکرده اند و یک باره وارد فضای مدرن نشده اند. اصولا مدرن بدون سنت معنی و هویت ندارد و برعکس هم البته صادق است که سنت بدون تحول و مدرنیته شبیه مردابی است که فقط به درد موزه میخورد و کاربردی نیست. من سعی کردم وقتی کلاسیک مینویسم با زبان و مستقلات و مصالح مدرن کار کنم و هروقت در حوزه مدرن خواستم کار کنم ازریشهها فراموش نکنم. این اتفاقی که امروز در شعر سپید خراسان افتاده که هر کس در شعر را باز میکند و به داخل میآید سپیدسرا میشود و خاطره نویس؛ محصول فقر مطالعه و ندانستنهاست. شما از شعر سپید امروز اروتیک و قرقرههای سیاسی را بگیرید ببینید چه باقی میماند، هیچ هیچ هیچ.
تا بیش از این از کوره در نرفتید کلام آخر را بگویید؟
من از شما و مجموعه صبح امروز بسیار سپاسگزارم که با رصد دقیق و بی طرفانه، مسائل هنری شهر تحلیل میکنید. من سالهاست در مطبوعلت این شهر و در حوزه هنر کار میکنم ؛شهادت میدهم که نگاه منصف و فارغ از جناح بندیها را که شما دارید را در کمتر روزنامهای دیدم. امیدوارم شما و همه همکارانمان که صادقانه به فرهنگ خراسان خدمت میکنند همیشه موفق و پیروز باشند.
سعید بابایی