تئاتر نباید حرفه دوم باشد
حرفه تئاتر را بیش از دیگر هنرها و مخصوصا تئاتر عروسکی را بیشتر دوست دارم چون مخاطبش کودکان بی آلایشی که مستقیما حرف دلشان را با نگاه چشم و زبان دل به تو میگویند . سالهای دور بود و مردانی از جنس هنر تئاتر در خراسان و مشهد خودمان میدرخشیدند و بر صحنه نمایش بازی روزگاران را رقم میزدند و مردی از همان سالهای دور مشهد خودمان و از جنس تئاتر به نام «مصطفی هنرور» و سالها میگذرد و نامش به عنوان پیسکسوت و جوانانی که از داشتههای او استفاده و حال برای خودشان بازیگر و کارگردانی خوش نام شدهاند .متولد 1329 . در کارنامه خود نویسندگی و ساختن فیلم کوتاه و کارگردان تلوزیونی پیشه کارش گشت .
چگونگی ورود به عرصه نمایش را بگویید
سرآغاز این ماجرا سالهای 1345 و 46 بود. در حالی که بیش از پانزده سال نداشتم، مثل بسیاری از دوستان همراه، کار نمایش را از دوران دبیرستان آغاز کردم و چون میان پرده نیز اجرا میکردم در جشنهای مدارس مختلف و اردوهای هنری دعوت میشدم.
گروههای هنری که در آنها فعالیت کردهاید کدام گروهها بودند؟
آن زمان روزنامهای در مشهد چاپ میشد با نام «آفتاب شرق» که هم وزن یا رقیب روزنامه خراسان بود و مدیر مسئول آن یک کانون فرهنگی و هنری در کوچه مقابل بیمارستان آریای مشهد دایر کرده بود و مرحوم آذرخشی آن را اداره میکرد. اجرای نمایشهای طنز هفتگی در این کانون منجر به تشکیل گروه تئاترال آریان شد و بدین ترتیب فعالیت من به صورت جدی تری در این گروه و در پی آن گروه آرش (فردوسی) با مرحوم استاد منصور همایونی، گروه نیما با شادروان استاد فریدون صلاحی و مرکز آموزش تئاتر با جناب دکتر محمد علی لطفی ادامه یافت و نمایشهای صحنهای بسیاری به اجرا درآمد. چند سالی هم در دوران خدمت نظام و شروع به کار اداری در شهرستانهای قزوین و تربت حیدریه کار تئاتر را دنبال میکردم.
فعالیتهای سینمایی چگونه بود؟
میدانید آن سالها، یعنی در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه سینمای حرفهای کشور در انحصار افراد به خصوصی بود که بیشتر هم فیلمهای عامه پسند و البته پرفروشی را ارائه میدادند و کمتر اثر ناب هنری از این میانه پدیدار میشد. البته از آنجا که آثار این سینما به واقع به طرح مباحث روشنفکری و به گونه معترض میپرداخت، کسانی در ادارات فرهنگ و هنر وقت به فکر گردآوری سینماگران جوان و هدایت آنان افتادند و بدین ترتیب سینمای جوان نیز شکل گرفت و موقعیت یافت. من نیز که از آغاز راه این جوامع سینمایی حضور و عضویت داشتم فرصت ساخت تعدادی فیلم کوتاه را به دست آوردم.
در باره آثار و فعالیتها بگوئید
به طور کلی این دوران را به چندین گروه میتوانم تقسیم کنم. دوران بازیگری که بیشتر مربوط به دهه چهل و پنجاه است و بازی در نمایشهای مختلف صحنهای و تلویزیونی را شامل میشود و شاخصترین انها را میتوان از نمایشهای: پنجه، غریبه و خطرناک، از دریچهها، موژیک، روسپی بزرگوار، شبی که صبح نشد، یعقوب لیث، در حضور باد، قلم عمه خانم، حالت چطوره مش رحیم، رامرودیها، علامت سئوال و بسیاری کارهای دیگر نام برد. دوم در زمینه نوشتن و کارگردانی نمایشهای صحنهای آثاری چون نمایش حالت چطوره مش رحیم (به عنوان کارگردان و بازیگر)-_ شب انتظار (نویسنده و کارگردان) آتش حسد (چاپ شده _ تله تئاتر تلویزیونی _ به عنوان نویسنده و مشاور کارگردان) و…… از جمله این آثار هستند. سوم، در رادیو به عنوان بازیگرو نویسنده نمایشنامهها و مجموعههای رادیویی فعال بودم. به خصوص بعداز انقلاب چندین سال به علت قبول برخی مسئولیتهای اداری امکان کار تئاتر از من گرفته شد و فقط به کار نویسندگی و گاه اجرای نمایشهای رادیویی بیشتر اشتغال داشتم. چهارم، ادامه فعالیت رادیویی مرا به تولیدات تلویزیونی کشاند و برای سالهای متمادی ادامه یافت که ساخت قریب 16 یا 17 فیلم داستانی کوتاه و بلند، تئاتر تلویزیونی وتله فیلم حاصل این فعالیت شد.
با کدام بزرگان همکاری مشترک داشته اید؟
به رسم ادب باید از بزرگانی که افتخار همکاری با آنان را در اشکال گوناگون داشتهام یادی بکنم، هر چند که ذکر اسامیهمه آنان مقدور نیست، اما یاد و نام آنان که (برخی از میان ما رخت بربسته اند) و دیگران (که عمرشان دراز باد) و خاطرات شیرین آنان دل مشغولی امروز من است. تنی چند از این بزرگان عبارتند از : مرحومان منصور همایونی، احمد میرباذل، فریدون صلاحی، رضارضاپور، رضاجوان، انوشیروان ارجمند و …… و اساتید حاضر : آقایان استاد دکتر محمد علی لطفی، رضاصابری، مهدی (فیروز) صباغی، خسرو سینایی، داریوش ارجمند، تیمور قهرمان و دهها بزرگ دیگر که طی این سالها با آنان همکاری و البته شاگردی کردهام.
تئاتر حرفهای از نظر شما چیست؟
وقتی میخواهیم از تئاتر حرفهای سخن بگوئیم من ترجیح میدهم ابتدا از تئاتر به عنوان یک حرفه حرف بزنم، اجازه بدهید برای بیان این موضوع یک خاطره بگویم، خاطرهای که دقیقا مربوط به پنجاه سال پیش است، من نوجوان بودم و در جمع تنی چند از پیشکسوتان تئاتر خراسان مثل شادروانها منصور همایونی و میرباذل و صلاحی و آذرخشی و دیگران، مرحوم مرادیان هم به عنوان رئیس اداره سمعی و بصری وقت اداره فرهنگ و هنر حضور داشت، همین بحث تئاتر حرفهای بود، و نقل مجلس این بزرگان همین جمله بود که : (تئاتر هیچوقت منبع درآمدی برای کسی نبوده است) . این جمله میتوانست مفاهیم زیادی را صرفنظر از جنبه صرفا مادی آن برایم روشن کند، پس با وجود این جمع بزرگ حرفه ای، هرگز تئاتر نتوانسته بود به عنوان یک حرفه اصلی مطرح شود، همه این عزیزان شغل اصلی دیگری داشتند، و اما عشق وافر آنان به تئاتر موجب شده بود که در کنار حرفه اصلی خود تئاتر را برای وجهه هنری آن و یا لااقل به عنوان شغل دوم خود برگزینند و براستی در طی این نیم قرن! لااقل در مشهد کمتر کسی را دیدم که بشود گفت حرفه او تئاتر است و به واقع چه حرفه دشواری و همین قرار گرفتن تئاتر به عنوان حرفه دوم، فرصت پرداختن به تئاتر حرفهای پیشرو را از جامعه تئاتری ما گرفته است.
چرا نمایشنامه نویس خوب نداریم؟
البته این که بگوئیم نمایشنامه نویس خوب نداریم کمیکم لطفی است، اما به عبارتی به عنوان کسی که طی سالیان، مدیریت انجمن فیلمنامه نویسان را به عهده داشته، واقعا و بدون تعارف، همیشه فکر کردهام که سخت ترین کار در بین عناصر مختلف تولید یک فیلم (یا نمایش) کار تولید متن آن است، چرا که خلق یک اثر سینمایی (یا صحنهای)، با اولین تراوشات ذهنی یک نویسنده و سپس بسط و توسعه و روایتگری و شخصیت پردازی وساختار دراماتیک بخشیدن به فراز و فرودها و نگارش گفتارها و پرداخت نمایشی گفتمان اثر، همه اینها توسط نویسنده شکل میگیرد، و در این میان کار نمایشنامه نویس که برای یک نمایش زنده و رودررو با مخاطب قلم میزند، بس دشوارتر است. علاوه بر این نمایشنامه نویس لازم است با آگاهی کامل و کافی نسبت به مسائل روز جامعه، بسته به نوع نگاه خود از شم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فلسفی، و قدرت پرداختن آن در فضای دراماتیک برخوردار باشد که کار آسانی نیست.
سعید بابایی