دو سناریو برای 1400
تقریبا از سال آخر دولت یازدهم به وضوح مشخص بود که علی لاریجانی با وجود اینکه علاقه خاصی به ریاست جمهوری دارد، اما سعی دارد خود را برای سال 1400 آماده کند و در شرایطی وارد عرصه رقابت شود که رقیب خاصی در میدان حضور نداشته باشد و تا حدود زیادی هم امیدوار است که اصلاحطلبان همانطور که در سال 92 و 96 از حسن روحانی حمایت کردند، او را در انتخابات همراهی کنند.
اما عملکرد حسن روحانی و بیتوجهیهای ممتد او به جریان اصلاحات که پیروزی خود را تا حدود زیادی مدیون آنها است، کار را برای علی لاریجانی در انتخابات 1400 با مشکل و ابهام مواجه کرده است. زیرا طی یک سال گذشته بارها و بارها بسیاری از فعالان جریان اصلاحطلب به خصوص سعید حجاریان تئوریسین این جریان عنوان کرده اند که لزوما نباید به هر شرایطی تن دهند و در انتخابات حاضر شوند. این اظهارات حاکی از آن است که آنها سعی دارند در انتخابات 1400 کاندیدای جریانی معرفی کنند.
از سوی دیگر ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانه رو در انتخابات مجلس هم تاحدود زیادی نتیجه مطلوب به همراه نداشت و مجموع اینها موجب شده است که حداقل بخشی از جریان اصلاحات تمایلی به تکرار استراتژی پیشین نداشته باشند. با این حال همچنان افرادی در این جریان حضور دارند که معتقدند حمایت از علی لاریجانی در انتخابات 1400 میتواند زمینه پیروزی مجدد آنها را فراهم کند و مانع از حضور طیف تندرو چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری شود؛ بنابراین واضح است که حمایت جریان اصلاحات از علی لاریجانی کاملا در هالهای از ابهام قرار دارد و به همان اندازه که حضور او در انتخابات قوت میگیرد، احتمال حمایت اصلاحطلبان رنگ میبازد.
البته هنوز زمان زیادی تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و برخی از فعالان این جریان معتقدند که استراتژی اصلاحطلبان بستگی به شرایط آن روزها دارد. یعنی منتظر هستند تا ببیند آیا شورای نگهبان مانند دفعات قبل کاندیدای این جریان را ردصلاحیت میکند یا این امکان را فراهم میکند که هر دو جریان در یک فضای مناسب و مساوی با یکدیگر رقابت کنند. اما سوال مهم این است که آیا اصلاحطلبان با توجه به تجربیات تلخ سالهای اخیر در خصوص ائتلاف با اصولگرایان میانهرو باز هم حاضر به تکرار همان استراتژی هستند یا خیر؟
بعضی معتقدند که اصلاحطلبان هنوز نه تنها وارد بحث انتخابات ریاست جمهوری نشده اند بلکه درباره موضوع انتخابات مجلس هم شروع به برنامه ریزی و فعالیت نکرده اند. زیرا شرایط جامعه مدنی به گونهای است ک عمده نگرانیهای آنها وضعیت نامطلوب در افکار عمومی است و اگر هم به صحبتهای شخصیتهای برجسته مثل نبوی و حجاریان هم توجه کنیم میبینیم، عمده دغدغه اصلاحطلبان در حال حاضر وضعیت جامعه مدنی است و فعلا به دنبال استراتژی در مواجه با جامعه هستند. طبیعتا اصلاحطلبان هرگز در گفتمان تحریم وارد نخواهند شد، اما چگونگی ورود آنها به صحنه انتخابات بسیار مهم است. در سال 92 کاندیدای اصلاحطلبان مرحوم هاشمی رفسنجانی بود، اما بعد از رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، جریان تندرو دیگر خیالش راحت بود که نامزد مورد نظر آنها که ترجیحا سعید جلیلی بود، پیروز انتخابات خواهد بود، اما اصلاحطلبان با تدبیرشان مانع از این مسئله شدند. واقعیت این است که از حالا نمیتوان برای سال 1400 برنامه ریزی کرد. زیرا همه چیز بستگی به شرایط آن دوره دارد. یعنی باید دید که اصلا چه کسانی از فیلتر شورای نگهبان رد میشوند. قطعا خواست اصلاحطلبان این است که نامزد شاخص خودشان که قابلیت رای آوری دارد را معرفی کنند. زیرا مثلا اصلاحطلبان در سال 92 بعد از نظرسنجیها به این نتیجه رسیدند که محمد رضا عارف، کاندیدای جریان اصلاحات است، اما احتمال رای آوری او کمتر از حسن روحانی است و این احتمال وجود داشت که با ادامه حضور عارف در انتخابات شرایط برای طیف تندرو و سعید جلیلی بهتر شود. به همین دلیل تصمیم بر این شد که او از انتخابات کنار برود. حالا هم ترجیح اصلاح طلبان این است که نامزد اصلاحطلب در انتخابات داشته باشند، اما این واقعا بستگی به شرایط دارد. با این حال اصلاحطلبان تاکید دارند که هرگز نباید دوباره تجربه احمدی نژاد در ریاست جمهوری تکرار شود و مجددا تندروها اکثریت مجلس را هم به دست نیاورند؛ لذا استراتژی اصلاحطلبان بستگی به شرایط در آستانه انتخابات دارد. پیش بینی ها حاکی از این است که اصولگرایان، به خصوص اصولگرایان تشکیلاتی به سمت علی لاریجانی متمایل خواهند شد. اما این احتمال بسیار بالاست که در جبهه اصولگرایان میان دو طیف تندرو و میانه رو، درگیریهای بسیاری رخ دهد. مگر اینکه شورای نگهبان بخواهد از ابزار نظارت استصوابی استفاده کند و کاندیدای طیف تندرو را ردصلاحیت کند. زیرا قطعا طیف تندرو حاضر به حمایت از لاریجانی نیست و همین حالا هم به شدت با او زاویه دارند و سعی میکنند در هر فرصتی وی را تضعیف و تخریب کنند.
البته باید این را هم در نظر داشت که بیشتر آنچه الان گفته میشود صرفا برگرفته از حدس و گمان است و هیچ مبنای واقعی ندارد. همانطور که گفته شد، اصلاحطلبان برنامهشان این است که برنامهریزی انتخابات ریاست جمهوری را بعد از استقرار مجلس یازدهم یعنی در خرداد 99 آغاز کنند و قبل از انتخابات مجلس اصلا وارد بحث انتخابات ریاست جمهوری نخواهند شد. اما با این حال اصلاح طلبان باید ابتدا یک ارزیابی از رویکرد مردم نسبت به نظام سیاسی انجام دهند. در این شرایط اصلاحطلبان نباید به این سمت و سو بروند که تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت کنند. ولی باید در نظر داشت چه اصلاحطلبان و چه اصولگرایان این بخش عملگرایی را در درون خود دارند و با توجه به موقعیت، تصمیم و اقدام میکنند. یعنی درست است که نباید تحت هر شرایطی وارد انتخابات شوند، اما اگر قرار باشد که کاندیدایی از طیف تندرو یا از نزدیکان احمدی نژاد وارد رقابت با لاریجانی شوند وآنها هم کاندیدای جریانی نداشته باشند، قطعا از لاریجانی حمایت خواهند کرد.