از نوشتن در دفترچه شخصی تا همکاری با مازیار فلاحی
ترانه و ترانه سرایی در کشور ما شاید به اندازه شعر قدمت نداشته باشد اما بی شک یکی از مهمترین جریانهای به شمار میرود. متاسفانه در دهههای اخیر شاهد افول سطح ترانه و عدم برخورد هنری خوانندگان با این مسئله بوده ایم.
یکی از مهمترین علل تاثیر گذار بر این مساله شاید عدم مطالعه کافی و شناخت لازم ترانهسرایان از ترانه و تجاری سازی این مساله بوده است.
اما با وجود تمامی این ایرادات در این حوزه عدهای از هنرمندان نیز مخاطب خود را با سطح بالایی از کار شعر و ترانه مواجه کردهاند. بهره گیری از آثار کلاسیک در این بین یکی از مهمترین پیشرفتهای حوزه موسیقی بوده است.
چند روزی است که سریال «مینو» پخش خود را از شبکه یک سیما آغاز کرده و مخاطبان خود را یافته یکی از نقاط قوت این سریال اما تیتراژ پایانی آن با کاری از مازیار فلاحی بود. مهمترین شاخصه مازیار فلاحی که مخاطبان و هواداران بسیاری دارد بالا بودن عنصر احساس در آثار اوست. وی که ترانه سرای اغلب کارهای خودش است ، کار اخیر خود به نام “تو فقط باش” را با همکاری یک ترانه سرای مشهدی عرضه کرده است .
صدیقه ابوی هنرمند سی ساله که تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی ادامه داده و کار اصلی او در حال حاضر تدریس مباحث تخصصی در حوزه مدیریت است در مصاحبه اختصاصی خود با «صبح امروز» از چگونگی آغاز این راه تا همکاری با مازیار فللاحی میگوید.
کار ترانه یا بهتر است بگویم نوشتن را از کجا آغاز کردید؟
علاقه به این کار در من از 9 سالگی شروع شد. قبل از آن نیز زمانیکه شاید حتی سواد کامل نداشتم با کنار هم قرار دادن کلمات موزون سعی در سرودن شعر همواره در من بود. اما بعد از مراجعه به کانون پرورش فکری کودک و نوجوان که مهمترین چراغ راه من بود در سن 11 سالگی این روند سرعت بیشتری گرفت و از کلمات صرفا موزون خارج شد و شکل شعر به خود گرفت.
این روند تا همین امروز هم ادامه داشته و هنوز هم خودم را بیشتر از ترانه سرا یک شاعر میدانم. چراکه مدت زمان بیشتری را صرف آموختنن و پرداختن به آن کردم. تا سال گذشته تنها شعر میگفتم و فقط یک سال است که وارد فضای ترانه و ترانه سرایی شدم.
شما جزو معدود شعرایی بودید که از کودکی آموزش دیدید. تاثیر آموزش از سن پایین را تا چه اندازه میدانید؟
مطمئنا خیلی زیاد. در آن زمان عضویت در کانون پرورش فکری کودک و ارتباط ما به صورت مکتوب و غیر حضوری بود. به این صورت که ما آثار را برای آنها ارسال میکردیم و بازخورد مربیان و متخصصین را دریافت میکردیم. هنوز این شیوه مکاتبهای و حضوری وجود دارد و مطمئنا رشد کرده است. بیشک اگر آن سالها عضو این کانون نمیشدم این توانایی در من رشد پیدا نمیکرد.
فکر نمیکنید این ظرفیت و توانایی در شما میتواند در تربیت و پرورش کودکان کانون موثر باشد؟
علاقمند به فعالیت در این بخش هستم اما متاسفانه تاکنون بستری برای آن فراهم نشده است. شاید بعد از این و فراهم شدن بستر لازم این موضوع را نیز در برنامههایم داشته باشم.
چگونه با وجود تحصیل در رشته مهندسی و تدریس در این حوزه و زندگی با اعداد و ارقام شاعر شدید؟
همیشه علاقه قلبی من را به ادبیات پیوند داده است. همیشه دوست داشتم زندگی خود را با ادبیات پیوند دهم. اما هیچوقت نتوانستم از علاقهام به ریاضی بگذرم. گمان نمیکنم تحصیل در رشتهای مرتبط به ادبیات راهی جدید را برایم باز میکرد و در واقع از راهی که رفتم پشیمان نیستم.
از اولین باری که شعر گفتید یعنی 9 سالگی برایمان بگویید؟
بیشتر شعرهای کودکی من در کنار حوض و درخت سیب حیاط خانه مان نوشته شد. میتوانم بگویم که یکی از موثرترین و الهامبخشترین عناصر شعری برای من همان درخت سیب حیاط خانه بود که استعداد من به موزون نوشتن را بروز داد.
در کنار تمامی این عوامل مهمترین مشوق من یعنی مادرم قرار دارد، او که همیشه اولین مخاطب کارهای من بوده بیشترین شوق را نسبت به ثمر دادن اولین کار حرفهای من دارد.
چرا سراغ ترانه رفتید و شعر را دنبال نکردید؟
جالب این است که برخلاف تصور عموم، ترانه سرایی سختتر از سرودن شعر است. اینکه چرا به سمت ترانه رفتم شاید بیش از هرچیز تمایل به دیده شدن در من بود.
من مدت زیادی شعر گفتم و تنها برای اطرافیان و حتی خودم خوانده شد در کنار این بسیاری از ترانههایی که میشندیم از عناصر خیال بیبهره بودند و ضعف معنوی و موسیقیایی آنان من را درجهت سرودن ترانه ترغیب کرد چراکه توانایی خود را در سرودن، بسیار بالاتر از نیمی از ترانه سرایان خصوصا در کارهای امروز میدیدم.
این شد که علاقمند به گرفتن ارتباط با چندتن ازخوانندگان مطرح کشور شدم و خوشبختانه اولین کار حرفهای من پس از مدت کوتاهی از سمت مازیار فلاحی پذیرفته شد.
از چگونگی سرایش «تو فقط باش» و شکلگیری ارتباط با مازیار فلاحی برایمان بگویید؟
ترانه تو فقط باش که در ابتدا شعر بود و بعد به ترانه تبدیل شد از اولین کارهای من بود و برای اولین کسی که ارسال کردم مازیار فلاحی بود که خوشبختانه باعث آغاز همکاری ما شد.
ارتباط من با مازیار فلاحی از طریق خشایار فلاحی مدیر برنامه ایشان صورت گرفت وی که دقایقی بعد از مطالعه شعر با من تماس گرفت، تاکید کرد این کار به یکی از بهترینهای مازیار فلاحی بدل خواهد شد. مطمئنا این مساله برای من خصوصا در ابتدای کارم بزرگترین دلگرمی بود و زمانیکه کار رسما ارائه شد و آن را شنیدم اثر را مانند فرزند خود میدیدم که پیش چشمانم رشد کرده و به موفقیت رسیده است.
جریان ترانه در حال حاضر را چطور ارزیابی میکنید؟
در یک سال اخیر که وارد فضای ترانه شدم با وسواس بیشتری به ترانهها گوش میکنم. کارهای خوبی شنیده میشوند از جمله بابک صحرایی روزبه بمانی و شهریار قنبری با سابقه بالا و درخشان خود که کارهای کمنظیری را ارائه کردند.
همیشه افرادی که در سطوح بالاتر از دیگران فعالیت دارند خود را متمایز کرده اند. افرادی مانند محسن یگانه که در کنار استعداد و ظرفیت خود در ترانه سرایی دانش موسیقیایی دارند بیشک زمینه بهتری برای درخشان بودن در کار خود دارند.
رویکرد و برخورد جامعه ادبی مشهد با ترانه چگونه است؟
متاسفانه از آخرین جلسهای که در آن شرکت کردم خیلی گذشته است. ضعف ترانه خصوصا در مشهد بسیار احساس میشود. برای مثال اگر فردی تمایل به آموختن چگونگی ترانه سرایی داشته باشد در مشهد موفق به یافتن کارگاه یا کلاس مناسب و درخور نمیشود.
رویکرد مخاطبان کار با شما چگونه بوده است؟
یکی از سوالاتی که افراد ناآشنا از شعر و ترانه از من میپرسند این است که این شعرها از کجا میآید. پاسخ واضح است. نوشتن نوشتن میآورد. اگر برای نوشتن وقت بگذارید روز به روز شاهد بهتر شدن سطح خود در این زمینه خواهید شد.
در کنار این مساله مطالعه کمک شایانی به نویسنده یا شاعر خواهد کرد، هرچه مطالعه بیشتر باشد قلم روانتر خواهد شد.
در کنار همه اینها اگر تلاش و پشتکار در بهبود بخشیدن به سطح شعر و ترانه در هنرمند وجود داشته باشد با وجود ارتباطات گسترده که در حال حاضر وجود دارد، زمینه ساز دیده شدن وی خواهد شد.
کدام یک از خوانندههاست که علاقه به کار کردن با آنها در آینده پیش رو را دارید؟
رضا یزدانی، محسن یگانه و محسن چاووشی و بسیاری دیگر از افراد موفق هستند که مایلم با آنها کار کنم امیدوارم با رزومهای که در حال حاضر و بعد از کار کردن با مازیار فلاحی دارم آیندهای روشن تر پیش رو داشته باشم.
نوشین تمیمی