سالی یکبار دانشآموز
« اولینبار که مدرسه رفتم خوشحال بودم. احساس میکردم اگر خواندن و نوشتن یاد بگیرم همه چیز آسان میشود. آدم اگر به چیزی حس خوبی داشته باشد، تمام سعیش را میکند تا آن را با همان شکل حفظ کند. مدرسه رفتن آنقدر برایم مهم بود که حتی یکبار زمانی که مادر به خاطر نمره کم از درس املاء، گفت: لازم نیست مدرسه بروی چون قدر امکاناتت را نمیدانی، پس در خانه بمان و به کارها اینجا رسیدگی کن. به خوبی یادم هست که تمام شب تا صبح را گریه کردم و شب با هزار ترفند پدرم را راضی کردم تا برای مدرسه بیدارم کند.
با خودم فکر میکردم همه چیز در آینده مستلزم گذارندن ایام مدرسه و گرفتن دیپلم است. در آن زمان تحصیلات عالیه دیپلم بود و اغلب دخترها حتی 12 سال تحصیلی را تا پایان نرسانده ازدواج میکردند و به کلی دور فضای تحصیلی را خط میکشیدند. اما در خانه ما شرایط جور دیگری بود. باید بیشتر درس میخواندم چون تمام آرزوهایم به درسخواندن گره خورده بود».
اینها حرفهای یک دانشآموز کهنه است. مریم، 38 ساله، ساکن مشهد و معلم دبیرستان دخترانه است. کسی که هنوز هم خودش را دانشآموز و طالب درس میداند. او معتقد است دوره زمانه عوض شده و دانشآموزان آن حال و هوای رقابت سالم و اشتیاق به درس را ندارند. محتوای کتابهای درس متناسب با نیازهای دانشآموزان نیست و همین موضوع باعث دلزدگی آنان شده. وی معتقد است: اگر دروس مدرسه عملی و تجربی بود، جذابیتهای بیشتری برای دانشآموزان داشت. در صورتی حفظ طوطیوار بسیاری از مطالب هیچ انگیزهای برای آنان ایجاد نمیکنند. تنوع دانش، استفاده از تجهیزات و تکنولوژی روز و به اصطلاح آپدیت بودن محتوای آموزشی از اصلیترین خلاءهای موجود در سیستم آموزشی است. از طرف دیگر خانوادهها مثل گذشته رغبتی به تحصیلات عالیه و رشتههای غیرپزشکی ندارد که همین موضوع در جایگاه خود معضل بزرگی محسوب میشود.
خودمان باور نداریم
شهریار، 17 ساله، دانشآموز مقطع پیش دانشگاهی، رشته انسانی: « همین هفته پیش بود که سرم را روی نیمکت گذاشته بودم. معلم درس جامعهشناسی ازم پرسید: یعنی آنقدر خستهای که سرت را بلند نمیکنی. یکی از بچهها به جای من جواب داد: آقا این سال آخری اذیتمان نکنید بگذارید که بگذرد. معلم دوباره پرسید: یعنی آنقدر سخت گذشته که اینطوری میگویی؟ اینبار خودم جواب دادم که کاش اوضاع طور دیگری بود، کاش تجربی رفته بودیم که آخرش پزشک میشدیم. اغلب مردم رشتههای انسانی را خوب و پولساز نمیبینند! آقا احساس میکنم راهم را اشتباه رفتهام، کاش به چیز بهتری علاقه داشتم!
معلمان پاسخ داد: راه شما اشتباه نیست این خودتان هستید که این چیزها را میپذیرید و جلوی این حرفهای دلگیر کننده را نمیگیرید. این شما هستید که باید خودتان را نشان دهید، راهی پیدا کنید و خلاقیت به خرج دهید. اتقافا ما در این کشور به همه رشتههای تحصیلی به یک میزان نیاز داریم، متخصص و کاربلد در هر رشتهای لازم است. ما کسی که دل و جرائت پزشک پزشکی قانونی بودند را دارد میخواهیم و به همان نسبت نیاز به جوشکار ماهر در ساختمانیم. به خاطر بیاورید که زلزله سال گذشته در سرپل ذهاب چه خرابی به بار آورد. این خود ما هستیم که میسازیم. بله ساختن خیلی سختتر از خراب کردن است.
این بهترین حرفهایی بود که در دوازده سال تحصیلم از زبان معلمی شنیدم. هرچقدر شرایط جامعه بد باشد، ما نباید بنشینیم و بایدتلاش خودمان را تا جایی که میشود، بکنیم.
کسی ما را جدی نمیگیرد
سپهر، 15 ساله، مقطع دوم متوسطه، رشته تجربی: « دانشآموز بودن را زیاد دوست ندارم. دلم میخواست سالهای تحصیلی کمتر میشد و انتظار دانشجو شدن سر میآمد. نگاهی که به دانشجو دارند با دانشآموز فرق میکند. ما را بچههای پر شر و شوری میبینند که عقلرس نشدهایم. این نگاه نه فقط برای من بلکه برای تمام کسانی که آن را احساس کردهاند ناخوشایند است. دوست داشتم شرایط داخل مدرسه شکل و شمایل دیگری داشت. باید همه چیز وجود داشته باشد همه گونه اطلاعاتی که با انواع و اقسام شخصیتها جور است. همیشه دوست داشتم کلاسهایمان عملی باشد. چیزهای بیشتری یاد بگیریم و به جای کتابهای یک شکل، امتحانهای یکنواخت، مطالب جدید و تجربههای جدیدی که در هیچ کتابی نوشته نشده یاد میگرفتیم. اصلا دلم میخواست تمام این دوازده سال تحصیلی آنقدر محتوای جدید و زیادی یاد میگرفتم که به جای اینکه برایم دیپلم صادر کنند، من برایشان کتاب تجربههای مدرسه را مینوشتم و میدادم. این را تصور کنید! یک مدرسه که پر از کتابهای درسی است و تعداد دانشآموزانش را از همین کتابها میتوان حدس زد».
دانشآموزان غذای تازه میخواهند
یک معلم بازنشسته مدرسه درباره وضعیت دانشآموزان در جامعه گفت: دانش آموزان فارغ التحصیل در ایران عمدتا دارای حفظیات خوبی هستند اما در عمل کاری نمیتوانند انجام دهند به عبارت دیگر تئوری های علوم را به خوبی فراگرفته ولی در عمل به آنها ناتوانند که عمده این مشکلات مربوط به نبود امکانات آموزشی مناسب نظیر آزمایشگاه، کارگاه و … است. البته وجود آموزش رایگان در ایران بی تاثیر نیست، بیشتر کشورهای پیشرفته جهان که امکانات آموزشی مطلوبی به دانش آموزان ارائه میدهند معمولا شهریه های هنگفتی هنگام ثبت نام اخذ میکنند اما نباید این نکته را هم فراموش کرد که در مدارس غیرانتفاعی!! ایران نیز کمبود امکانات وجود دارد و حتی اگر امکانات مطلوبی هم وجود داشته باشد به علت اینکه در سرفصل های دروس گنجانده نشده اغلب مورد بی توجهی قرار میگیرد. این موضوع از اصلیترین دلایلی است که دانشآموزان را نسبت به حضور در مدرسه بیتمایل میکند. تصور کنید انواع و اقسام غذاهایی که یک فرد دوست ندارد، در ظرفی ریخته و جلوی او بگذاریم، هرچقدر هم گرسنه باشد تمایلی به خوردن آنها ندراد چرا که میداند چیزهای دیگر هست که با ذائقه او سازگار است. ظرف غذای مدرسه باید مناسب با انواع ذائقهها باشد.
جامعه میدان آزمون تجربههاست
از روزی که مدارس جدید در این کشور به ویژه مشهد مقدس، توسط نخبگان و اندیشمندان صد سال پیش دایر شد، تنوع مطالب و به روز بودن محتوای درسی همیشه مد نظر بود. باتوجه به گفته دانشآموزان، اینکه آنها احساس میکنند جایی که باید را در سیستم آموزشی و جامعه ندارد، فضای رخوتبار و یکنواخت مدرسه، و نیازهای به روزی که جواب تازهای ندارد آنان را از هیجان فراگیری دانش دور میکند. ای کاش به جای یک روز در تقویم، در طول دوره تحصیل 9 ماهه آنان در مدارس، روز و ایام آنان بود. مدرسه، مهد پرورشِ بزرگسالان فردا، نیاز به تغییر نگرش تازهای برای ادامه حیات خود دارد. هدایت نسلهای آینده از همین مکان شروع میشود و امتحان نهایی خود را در بطن جامعه پس میدهند.
نیلوفر اقبال