1

خطای بزرگ

آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد، در خطبه های نماز جمعه در واکنش به سخنان اخیر اسحاق جهانگیری “که به کم رنگ بودن نقش خود در دولت اشاره کرده بود” گفت: « مقام معظم رهبری در درس خارج خود فرمودند: مسائل نظام باید شفاف باشد و این به‌خاطر دو چیز است؛ یکی اینکه این مهم اعتماد مردم را جلب می‌کند. مردم وقتی ببینند همه راست می‌گویند و از تمام واقعیات کشور سخن گفته می‌شود، اعتماد می‌کنند و وابسته به انقلاب می‌شوند؛ وقتی همه‌چیز شفاف باشد مردم اعتماد می‌کنند. همه قدرت نظام ما به‌دلیل وابستگی مردم است و این مهم صرفا با شفافیت ادامه پیدا می‌کند. مشکلات را با مردم مطرح کنید و راستش را بگوئید. بعد از 5 سال یک آقایی از مسئولان بگوید اختیار تغییر منشی هم نداشتم و این روراستی نیست. شما 5 سال است برنامه‌ریز و سیاست‌گذار‌ید و اگر اختیار انتخاب منشی نداشتی چرا ماندی؟ مانع را برای مردم چرا عنوان نکردید؟ »

به تازگی و پس از گلایه جنجال برانگیز اسحاق جهانگیری و همچنین بیانات رهبری در خصوص شفافیت و گفتن حقایق به مردم، این سوال برای بسیاری  به وجود آمده که چرا تا به امروز مسئولین دولتی از اختلافات درون دولت حرفی به میان نیاورده اند؟ و میزان و عمق این اختلافات در چه سطحی است؟

نقش کم رنگ جهانگیری در دولت 

اختلاف میان حزب کارگزاران و دولت یک بار دیگر بالا گرفته و این طور که معلوم است، حسن روحانی در دوگانه کارگزاران و اعتدال و توسعه انتخاب خود را کرده است.  هرچقدر هم که واعظی تکذیب کند و توضیح دهد که نقش جهانگیری در دولت کم رنگ نشده؛ گلایه های بی سابقه اسحاق جهانگیری در جمع صادرکنندگان و مصاحبه های اخیر غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران حاکی از انباشت دلخوری ها میان این حزب اصلاح طلب و رئیس جمهور است.

زخمی که امروز سر باز کرده همان است که در ابتدای کار دولت دوازدهم ایجاد شد. روحانی 30 اردیبهشت با روحانی 29 اردیبهشت و قبل از آن یکی نبود. رئیس جمهوری که هشت ساله شدن دولت خود را مدیون دفاع جانانه کاندیدای پوششی اش بود،  بعد از انتخابات؛ جهانگیری ، حزب متبوع جهانگیری و حتی جریان سیاسی متبوع جهانگیری را فراموش کرد. او در چینش کابینه توازن میان «جهانگیری، کارگزاران و اصلاح طلبان» و «اعتدال توسعه، نوبخت، واعظی و یاران» را رعایت نکرد و در خلاف جهت اصلاح طلبان چرخید. برخلاف انتظار، جانفشانی های جهانگیری در کارزار انتخابات موجب ارتقا و تقویت جایگاه وی در دولت نشد. حتی برعکس، فرماندهی تیم اقتصادی دولت نیز از وی گرفته و به حلقه نیاوران سپرده شد. همین شد که اصلاح طلبان گله گذاری را آغاز کردند و کارگزارانی ها هم جلودار انتقاد از دولت شدند. به عنوان نمونه حمیدرضا جلایی‌پور در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد؛ تضعیف جهانگیری را خطای بزرگ و به ضرر دولت دانست و با تشبیه آن به «ایجاد ترک در بدنه سیلندر موتور ماشین» گفت: «ممکن است در ارزیابی‌مان از یک خودرو به این نتیجه برسیم که به درستی کار می‌کند؛ غافل از اینکه یک ترک در آن افتاده است. این موتور در فشار و سربالایی ممکن است ناگهان از کار بیفتد. ساده، روشن و تجربی بگویم. مثلا آقایان واعظی، نهاوندیان، ابوطالبی و آشنا افراد محترمی هستند. خیلی هم برای دولت آقای روحانی مغتنم هستند. ولی هیچ کدام یک دهم کار و نقش کلیدی‌ که آقای جهانگیری می‌تواند بازی کند، بازی نمی‌کنند.»

مخالفت جهانگیری با ارز 4200 تومانی

اولین نشانه های کدورت میان جهانگیری و دولت با گمانه زنی هایی مبنی بر استعفای وی همراه بود. برخی از اصلاح طلبان نگران تبعات ادامه همکاری با دولت بودند و به معاون اول بی اختیار توصیه می کردند حساب خود را از دولت روحانی جدا کند و به فکر انتخابات 1400 باشد. جهانگیری اما چنین نکرد. خواست خودش بود یا (به گفته برخی منابع خبری غیر رسمی) توصیه رئیس دولت اصلاحات؛ فرقی نمی کند. او در دولت ماندنی شد و سنگینی بار ضعف مدیریتی در عرصه اقتصاد را به دوش گرفت. خاصه آن وقت که سینه ستبر کرد و از ارز 4200 تومانی گفت.

اصلاح طلبان از یک سو سپردن این مسئولیت به جهانگیری را مقدمه ترمیم روابط او و دولت تلقی کردند و از سوی دیگر نگران شدند. نگران اینکه پیامدهای عدم موفقیت در سامان دهی بازار ارز دامن آنان را بگیرد. چنانچه کرباسچی اخیرا در گفت وگویی با روزنامه شرق سعی کرد گناه این تصمیم را از دامن جهانگیری و اصلاح طلبان پاک کند و گفت: «اين آقای روحانی بود که به آقای جهانگيري فشار آورد و گفت او بايد نرخ ارز چهارهزارو 200 توماني را اعلام کند. در همان جلسه آقای روحاني به آقای جهانگيری گفت دولت يعنی آقای جهانگيری! اين در حالی بود که دوستانی که به جهانگيری مشورت می‌دادند، گفته بودند با اين تصميم مخالف هستند و خود او موافقت چندانی با اين مسئله نداشته است.»

صمیمیت میان دولت و مهره کارگزاران ، حتی بعد از اعلام تصمیم ارزی دولت هم چندان دوام نیاورد و شروع تغییرات در کابینه نشان داد که روحانی سر سازش با اصلاح طلبان ندارد. رئیس جمهور بعد از مواجهه با موج گسترده انتقادات و درخواست های ترمیم کابینه، دست به یک اقدام نمایشی زد و به جای سازمان برنامه و بودجه، سخنگویی دولت را از نوبخت گرفت. در حالی که نوبخت قبل از آن یک بار دیگر از هر دو سمت استعفا داده بود و به گفته خوش رئیس جمهور قبول نکرده بود اما در حرکتی هماهنگ این بار نوبخت تنها از سخنگویی دولت استعفا داد، استعفایی که به سرعت با آن موافقت شد. این اقدام آب پاکی را روی دست اصلاح طلبان و به خصوص کارگزارانی ها ریخت. معلوم شد که روحانی حالا حالاها در برابر تغییر تیم اقتصادی دولت مقاومت خواهد کرد. چندی بعد که ناگزیر به تغییر شد نیز بر همان مدار سابق و مطابق نظر اعتدال و توسعه ای ها عمل کرد.

سهم بیشتر اعتدال و توسعه

گفته می شد که اعضای کارگزاران به دنبال گرفتن پست های اقتصادی هستند و به دولت فشار می آورند اما گمانه زنی در مورد وزرای پیشنهادی روحانی برای وزارت خانه های اقتصاد، رفاه، راه و مسکن حاکی از ناکامی آنان در این اعمال فشار کردن ها بود. نگرانی روزنامه سازندگی از «تکثیر نوبخت» شاهد این مدعا است. اظهارات اخیر کرباسچی در مورد عدم مشورت با جهانگیری پیش از معرفی وزرا نیز نمونه دیگری از دلخوری کارگزارانی ها است.

نامه رئیس جمهور به مجلس و معرفی وزرای چهارگانه نیز دست روحانی را در این بازی بیشتر رو کرد. علی رغم همه شنیده ها «رضا ویسه» در فهرست نهایی نبود.

شنیده ها حاکی از آن است که ویسه خود از کرسی وزارت صمت صرف نظر کرده است. گویا او تکیه نزدن بر آن صندلی را به وزارتی که اختیار تغییر منشی خود را نداشته باشد، ترجیح داده است. به گفته منابع خبری غیر رسمی شرط واعظی برای دادن آن وزارتخانه به ویسه این بوده که مدیر ایران خودرو تغییر نکند! همین شرط باعث شد که وزیر مورد علاقه کارگزاران، عطای این پست را به لقایش ببخشید و میدان را به گزینه اعتدال و توسعه دهد.

روابط شکرآب دولت و کارگزاران

فقط این نیست و رویارویی اخیر کارگزاران و اعتدال توسعه را باید شاخصی برای ارزیابی نسبت دولت با هر یک از این دو حزب به شمار آورد. اصلاح طلبان کهنه کار در کارگزاران از استراتژی اقتصادی دولت انتقاد کردند و جوانان اعتدال توسعه ، عصبانی شدند! درست است که کرباسچی پاسخ دادن به بیانیه آن ها را در شان کارگزاران ندانست و آن بازی را تمام کرد، اما تا همین جای کار هم معلوم شد که رئیس دولت در زمین کدام حزب و جریان سیاسی بازی می کند.

عدم حضور دبیرکل کارگزاران در جلسه روحانی با اصلاح طلبان نیز نشانه دیگری از شکرآب بودن روابط این حزب و دولت است. کرباسچی علت این غیبت را جلسه ای در وزارت کشور که پیش تر هماهنگ شده بود، بیان کرده اما  تیره و تار بودن روابط کارگزاران و دولت را از دلخوری مستتر در جملات کرباسچی می توان فهمید . آنجا که می گوید: « از نظر من اين‌چنين نبود که حضور و عدم حضور من نقش خيلی تعيين‌کننده‌ای داشته باشد. … اين جلسات حالت تشريفاتی دارد و خيلی در رفتار روحانی تاثيرگذار نيست.»

نقش اول و دوم دولت

محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور که نقش موثر و قابل تاملی در تصمیم گیری های دولت و به کرسی نشاندن تمایلات حزب متبوع خود یعنی اعتدال و توسعه دارد، در حاشیه تازه ترین جلسه هیات دولت به شایعه جدایی جهانگیری از دولت، واکنش نشان داد و تاکید کرد که نقش  جهانگیری در دولت یازدهم و هم دوازدهم « بسیار پررنگ و تعیین کننده» بوده است.

واعظی که به نظر می رسد، در عمل او نقش نفر دوم دولت را بازی کرده و در تصمیم گیری ها و انتصابات تاثیرگذاری بسیاری دارد، در واکنش به شایعه استعفای جهانگیری گفت: «ایشان نفر دوم دولت است و وظیفه همه وزرا و همه اعضا دولت این است که با ایشان هماهنگ باشند.»

ایفای نقش دوم تنها در حرف، در کابینه ای که نقش دومش را در عمل، واعظی بازی می کند اما آن چیزی نیست که جهانگیری و کارگزاران می خواهند. برای همین هم وقتی جهانگیری از نداشتن اختیار تغییر منشی خود می گوید تا به نادیده گرفته شدن در انتخاب وزرای جدید کنایه بزند؛ کرباسچی بیش از همه خرسند می شود. آنقدر که بگوید «من چون به آقای جهانگيری علاقه‌مند هستم، نمی‌خواهم در جايگاهی باشد که از نيرو، توان و تخصص او استفاده نشود … اگر کسی اين‌قدر اختيار ندارد که منشی خود را تغيير دهد، چگونه می‌خواهد ستاد اقتصاد مقاومتی را فرماندهی کند و تصميماتی بگيرد که مردم به حل مشکلاتشان اميدوار شوند، بنابراين مصلحت ايشان و کشور اين است که بررسی کند اگر بر اساس مسئوليت خود اختيار ندارد، ادامه حضورش در دولت تأثيرگذار نيست.»