خراسانِ توتستان
چه کسی باور میکند که مشهد پرتردد و وسیع، تا چند دهه پیش به عنوان شهرباغها از آن یاد میشد! چه کسی باور میکند این کلانشهر پر جمعیت با درختان سر به فلک کشیده در جای جای خود، جایی شبیه ییلاقات بود. زائران با توشه کم در اواسط اردیبهشت از کنار درختان تنومند توت رد میشدند و دانه سفید شیرینی به دهان میگذاشتند.
آن روزها هر کسی میخواست وقفی کند، سادهترین این وقفها که عمومیت هم داشت، کاشت یک یا چند درخت توت بود تا برای سالها «خیر کثیر» شود برای بانیان آن و مردم. آن زمان قدم به قدم شهردرختان توت دامن پهن کرده و بخش زیادی از فضای سبز شهر این درختان بودند که هیچگاه کسی تعداد آن را شمارش نکرد اما آنقدر بود که به هزاران اصله میرسید.
از سنت تا فراموش شدهها
کاشت درخت توت از گذشتههای دور میان ایرانیان رواج داشته است. مردمان روزگاران گذشته، کاشت درخت توت را آیینی نیکو دانسته، باور داشتند هدیه توت به رهگذران، گناهان را شسته، رحمت برای درگذشتگانشان را در پی خواهد داشت. همینطور ممکن بود مسافری در راه گرسنه بماند. از اینرو بود که درختان توت در مسیرهای قدیم کاروانرو کاشته و نذر میشد.
درخت توت به عقیده وقف عام است؛ یعنی هرکه آن را کاشت و نگهداری کرد لزوماً صاحب آن نیست و این درخت متعلق به همه است و همه حق دارند از میوۀ آن برخوردار شوند. علاوهبراین پدران و مادران ما کاشت درخت توت را «صدقۀ جاریه» هم میدانستند که تا سالها نفع آن به همه خواهد رسید. در قدیم درحاشیۀ همۀ راههای روستایی و راهآبها درخت توت میکاشتند تا هم از برگ و میوۀ آن استفاده کنند و هم سایۀ آن در گرمای تابستان بهکار بیاید. از همین روست که درخت توت در شهر مشهد و اطراف آن فراوان است و توتستانهای بسیاری را میشود در گوشهوکنار این شهر سراغ گرفت که هنوز هم در شروع گرما پذیرای مردم است تا بهطور رایگان از میوههای شیرین آن استفاده کنند.
تغذیه خانوادههای فقیر محله از توت
مرد میانسالی از اهالی روستاهای سبزوار درباره درختان توت در خراسان اینطور میگوید: به دلیل حاکمیت نظام ارباب و رعیتی، روستائیان از نظر مالی و اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار داشتند. هر خانواده دارای ۷ و ۸ بچه قدونیمقد بود که والدین حتی از پس سیرکردن شکم آنها برنمیآمدند، در چنین شرایطی توت به عنوان یکی از منابع غذایی مورد استفاده خانواده قرار میگرفت. از اوایل خردادماه که توتها میرسید، خانوادهها به همراه یک چادر (پارچه) به سراغ درختان توت که بیرون ده و در کنار جوی آب قرار داشتند میرفتند، مرد جوانی که ورزیدگی و قدرت بدنی مناسبی داشت بالای درخت میرفت و شروع به تکاندن درخت میکرد. به طور معمول توتهایی که در ابتدای سال میرسیدند، بیشتر برای تازهخوری مورد استفاده قرار میگرفت و از توتهای آخر فصل که شیرینتر بودند برای خشککردن (قیسی) و گرفتن شیره توت استفاده میشد. در سالهای گذشته که شیرینی و تنقلات مثل الان وجود نداشت، از قیسی (توت خشک) به عنوان آجیل شبنشینیهای زمستان و حتی به جای شیرینی و آجیل سفره عید استفاده میشد، در واقع توت و فراوردههای جانبی آن نقش مهمی در تغذیه خانوادههای محله داشت، اهمیت این موضوع تا آنجا بود که ارباب روستای چهاربرج(محمدسبزواری) درختان توت را بین خانوادههای روستا تقسیم کرده و هر درخت سهم دو یا چند خانواده بود و اهالی اجازه استفاده از درخت توت دیگر همسایهها را نداشتند؛ البته رهگذران و زائران از این قانون مستثنی بودند و حق استفاده از توت همه درختان روستا را داشتند. در کنار میوه درخت توت، اهالی از برگهای این درختان نیز برای تغذیه دامهای خود استفاده میکردند.
قداست درخت توت
پیرمرد ۷۰ساله چهاربرجی که به همراه نوه کوچکش درحال آبیاری چند نهال توت است که به تازگی کاشته، با اشاره به سنت دیرینه وقف درخت توت میگوید: «کاشت درخت توت، یکی از وقفهایی است در میان اهالی مشهد رواج زیادی داشت و معمولا افرادی که توانایی مالی برای سفره انداختن و پذیرایی از افراد فقیر نداشتند، یک یا چند نهال توت خریداری و در مسیر جویها، چشمهها و برکههای آب میکاشتند، میوه آن نیز وقف رهگذران و زائرانی بود که برای زیارت امام رضا(ع) میآمدند. با گذشت زمان این نوع وقف جنبه قداست پیدا کرد و تمامی کسانی که از میوه درخت توت استفاده میکردند، شکستن شاخ و برگ درختان توت و قطع کردن آن را گناه بزرگی میدانستند، حتی معتقد بودند فروش توت، شیره توت سبب بیماری و بدبختی خواهد شد، قطع درخت توت گناه بزرگی بود و هیچکس جرئت نداشت حتی درخت توتی راکه در داخل حیاط خانهاش کاشته قطع کند، چون علاوه بر عقوبتی که در انتظارش بود، با انتقاد شدید اهالی و همسایهها روبهرو میشد. درصورتیکه چارهای نبود و باید درخت را قطع میکردند، چند نفر از اهالی در فصل زمستان که درخت خواب بود، درخت را با ریشههایش بیرون آورده و در جای مناسبی که قبلا تعیین شده بود، میکاشتند. به دلیل همین قداستی که وجود داشت، تنه خشک شده درخت توت را به داخل حیاط مسجد میبردند و از آن برای روشنکردن دیگ عزای امام حسین(ع) استفاده میکردند.
برای زدودن آلودگی هوا هزینههای سرسامآوری نیاز است اما احیای این سنت قدیمی در مشهد میتواند قدمی موثر و مثبت چه در عرصه وقف و چه در پاکسازی هوای این کلانشهر معنوی و زیارتی ایجاد کند. لازم نیست برای وقف اموال زیادی داشته باشیم، کافی است یک نهال توت تهیه کرده و آن را وقف عام کنیم. این سنت زیبا و پرفایده نیاز به بالا زدن آستینهای شهرداری ندارد، از خودمان شروع کنیم.
نیلوفر اقبال