1

مگر ایران فقط در تهران خلاصه می شود؟

در خبرها آمده بود که عده‌ای از فعالین اصلاح‌طلب با ریاست جمهوری دیدار و گفتگو کردند. تصاویر منتشره نیز، حکایت از جمع محدود و دستچین شده از افرادی بود که نمی‌توانند حتی به اجمال، نماینده جریان اصلاح طلبی در کشور باشند. شاید دقیق‌تر و درست‌تر آن بود که گفته می‌شد «رئیس جمهور با تعدادی از اصلاح طلبان تهران ملاقات و گفت‌وگو کردند! »  این هم از عجایب و خصوصیات سیاست ورزی در کشور ماست که افراد و گروه‌های خود خوانده، به نام و نمایندگی از مردم حرف می‌زنند و به جای آنها تصمیم می‌گیرند. البته اقدام رئیس‌جمهور در ملاقات با رهبران جریان‌های سیاسی کشور با هر سلیقه و گرایشی، امری پسندیده و ضروری است؛ اما مسئله مهمتر، سازوکار انتخاب این رهبران و فعالین برای شرکت در این جلسات هم اندیشی است!

قطعا افرادی که به عنوان اصلاح طلب در جلسه ریاست‌جمهوری شرکت کردند، هیچ جایگاه حقوقی در ساختار عام و فراگیر جریان سیاسی اصلاح‌طلبی ایران ندارند، درست است که تعدادی از آنها دبیرکل یا رئیس تشکیلات، حزب سیاسی و یا فراکسیون اصلاح‌طلب در مجلس هستند؛ ولی ماهیت آن جمع محدود، هیچ ویژگی حقوقی و گستردگی ملی نداشت. البته اگر جمع فوق با عنوان حزب سیاسی خاص خود، با رئیس جمهور ملاقات می‌کرد، می‌توانست واجد جایگاه حقوقی بوده و در سطح کادر حزب خود در حوزه فعالیت جغرافیایی، تاثیرگذار باشد، ولی جمع مزبور حتی فاقدچنین ویژگی بود. علاوه بر نبود جامعیت با گستره ملی، کیفیت افراد شرکت‌کننده هم جای بحث است.

افرادی در این جلسه بودند که به دلیل برخی مسائل مالی و سوء استفاده از نفوذ سیاسی، به رشد خویشاوند سالاری در درون جریان اصلاح‌طلبی متهم هستند و حتی هزینه‌های سیاسی فراوانی به دولت تدبیر و امید در گذشته، تحمیل نمودند. ترکیبی با چنین کیفیت متعارض با روح و مرام اصلاح‌طلبی و غیبت اصلاح‌طلبانی آزاده، معتدل، شجاع و فرصت شناس، برای تعدادی از اصلاح‌طلبان جای تامل داشت و به همین دلیل نیز، بر نحوه دعوت و‌ترکیب این جمع انتقادات جدی وارد است. مهمترین انتقاد، فقدان جامعیت ملی است.

این افراد در خوشبینانه‌ترین حالت، اصلاح‌طلبان تهران هستند و قطعا مسائل و مشکلات کشور محدود و محصور به تهران نمی‌شود و کیفیت و شدت مشکلات اطراف و اکناف ایران، قابل مقایسه با گرفتاری‌های پایتخت نیست. این کج سلیقگی و بی درایتی نهاد ریاست جمهوری و انحصارطلبی جمع موصوف است که باید خودشان پیشقدم شده و‌ترکیبی با گستره ملی، دعوت می‌کردند. سازوکار این نوع دعوت‌ها هم محل نقد جدی است. اصلاح‌طلب بودن و شرایط احراز حضور در چنین نشست‌هايي را چه کسی تعیین می‌کند؟ جریان اصلاح‌طلبی یا نهاد ریاست‌جمهوری؟ در هر دو حالت، سازوکار علمی و عرفی چنین جلساتی باید مرضی الطرفین باشد. آیا در این رویداد سیاسی، چنین سازوکار عرفی رعایت شده است؟ قطعا پاسخ سئوال منفی است.

این فعالین سیاسی که بعد از حضور در این جلسه، خود را نمایندگان اصلاح‌طلب ملی قلمداد کرده و گزارش نوشتند، آیا صلاحیت فردی و سیاسی برای نمایندگی مطالبات اصلاح‌طلبان را در سطح ملی داشتند؟ قطعا در منصفانه‌ترین حالت می‌توانند ادعای نمایندگی حزب سیاسی خود را داشته باشند. اما، جنبش اصلاح‌طلبی ایران محدود و محصور به این 22 نفر نمی‌باشد. شاید اقدام اخلاقی این بود که هم میزبان و هم اصلاح‌طلبان مسئول هماهنگی و برنامه ریزی این نشست، به احترام کوشندگان بی نام و نشان اصلاح‌طلب در سراسر کشور، جمعی با جامعیت ملی را مشخص و فرصت برابر برای فعالین اصلاح‌طلب کشور فراهم می‌ساختند! آنها می‌توانستند از هر استان، 2 تا 3 نفر از فعالین اصلاح‌طلبی را دعوت بکنند تا صدای استان‌ها هم به گوش رئیس جمهور برسد. البته تا زمانی که سیاست داخلی در ایران، درانحصار نیروهای سیاسی تهران است و تمرکزگرایی در حوزه سیاست و اقتصاد حرف اول و آخر را می‌زند و صرف حضور در تهران یعنی ظرفیت دسترسی سهل و آسان به منزلت‌های سیاسی و اقتصادی است؛ قطعا شاهد حدف فعالین سیاسی استان‌ها از عرصه تصمیم‌گیری‌های سیاسی و حاشیه‌نشینی فعالان اصلاح‌طلب دیگر مناطق کشور خواهیم بود. به امید روزی که این اعتراض مدنی ابتدا توسط اصلاح‌طلبان مرکزنشین و سپس نهادهای قدرت شنیده شود.