دیپلماسی نرم و نفوذ موثر
دوباره و به رغم واکنشهای منفی مخالفان، نقش دیپلماسی در روابط خارجی ایران در هفتههای اخیر پر رنگ شده است. “حسن روحانی” و “محمد جواد ظریف” در تلاش برای ایجاد همسویی روانی و عملی با برجام و به دنبال آن کمرنگ کردن سیاستهای تهاجمی دولت ترامپ علیه ایران در جامعه جهانی، بروز موفقی داشتهاند. اگرچه هنوز نمیتوان درباره نتایج این تلاش پیش بینی روشن داشت ولی توافق گروه 4+1 برای ایجاد راهکار عملی در کنترل و کم اثر سازی تحریمهای 4 نوامبر ایالات متحده برجستهترین نتیجه آن است.
بازتاب مثبت سخنان رئیسجمهور روحانی در هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، گفتوگوهای موثر او و تیم سیاست خارجی در نیویورک از التهاب اجرای مرحله دوم تحریمها تا حدود زیادی خواهد کاست، اگر مخالفان تعامل سازنده با جامعه جهانی در داخل و نیز مخالفان بیرونی به ابتکار تازه در تخریب این روند دست نزنند. یکی دیگر از دستاوردهای پررنگ شدن رویکرد دیپلماسی فعال در همین روزها، بیاثر کردن اهدافی بود که دونالد ترامپ با پیشنهاد برگزاری نشست سران کشورهای عضو دائم و موقت شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران به اجرا گذاشت. افراطیون واشنگتن برای این نشست اهمیت ویژه قائل بوده و براین تصور بودند که خواهند توانست، حداقل بخش اروپایی گروه 4+1 را در مخالفت با ایران همراه خود کنند.
منازعه ایران و آمریکا در حالت معادله نابرابر قدرت است. واشنگتن با تکیه بر قدرت اقتصادی و نظامی خود میکوشد ایران را به دوران انزوا بازگرداند. ایران اما با انتخاب دیپلماسی نرم و آنچه حسن روحانی و محمد جواد ظریف عمل کردهاند، سیاست “نفوذ موثر” برافکار عمومی جهان را دستمایه قرار دادهاند. آنان این باور را بار دیگر در صحنه جهانی به رخ کشیدهاند که در عرصه سیاست، متر “منابع قدرت” با متر “نتایج دلخواه” همیشه همسان نخواهد بود.
اما رویکرد دوباره به دیپلماسی فعال از سوی ایران مشروط به الزامهایی است که موفقیت آن بیش از آنکه به عوامل بیرونی بستگی داشته باشد، باید از یکپارچگی لازم در داخل برخوردار شود. به عبارت دیگر، ایجاد سازوکارهای لازم برای همسویی و فهم مشترک میان عوامل داخلی مانع خرابکاریها در اجرای سیاستی میشود که منافع ملی را در کوتاه و بلند مدت تامین کند. سیاست خارجی بازتاب و استمرار سیاست داخلی است. اگر رئیسجمهور روحانی از تعامل با جهان، تنش زدایی با همسایگان و ارائه راهکارهای معقول در تعامل با جامعه جهانی به عنوان سیاست خارجی رسمی و عملی ایران در تریبون سازمان ملل سخن میگوید و در صدد خنثیسازی تبلیغات ضد ایرانی است، لازم است در داخل نیز تریبونها در خدمت به آنچه عمل کنند که نظام سیاسی بر روی آن توافق کرده است. البته ممکن است این رویکرد در داخل با مخالفتهایی همراه باشد، اما در انحصار داشتن تریبونهای رسمی از سوی مخالفان و در انزوا بودن رویکردن دیپلماسی تعاملگرا، میتواند به اصالت و اعتبار سیاست خارجی کشور آسیب وارد کند.
تلاش نمایندگان ایران در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در معرفی و تبیین سیاست خارجی هنگامی موثر است که در وهله نخست از جذابیت لازم در ادبیات و فهم عمومی جامعه جهانی برخوردار باشد. این مهم در ادبیات جاری سخنان رئیس جمهور روحانی و تیم همراه او برجسته بود. اما مهمتر، نشان دادن وفاداری و اعتقاد به ارزشهای اعلام شده در رفتار عمومی است که میتواند هواداری لازم را از سیاست خارجی در جامعه جهانی به همراه آورد. بروز برخی رفتارهای مغایر با آنچه به عنوان سیاست خارجی رسمی کشور معرفی شده، فرصتی است برای مخالفان خارجی تا تعارضات را برجسته کرده و به این ترتیب بر دامنه فشارهای خود بیفزایند. نکته دیگر اینکه در تعامل فعال با جهان، نمیتوان همچنان برخصلت دستوری تاکید داشت. تعامل، رابطهای دو سویه است که به ارتباط میانجامد. این ارتباط مستلزم قبول قواعدی است که هر عضو جامعه بینالمللی باید به آن مقید و متعهد باشد. پیوستن به کنوانسیون بینالمللی FATF یکی از همین الزامهاست که برخلاف هوچیگری مغرضان، ضمن تقویت دیپلماسی نفوذگرا، رابطه پولی و بانکی کشور را با بانکهای جهانی حفظ کرده و در این حال، بیانگر تعهدات جهانی ایران است.
علی روغنگران