1

از 16 سالگی با پسر عمویم ارتباط داشتم تا اینکه شب خواستگار آن اتفاق افتاد/دستگیری ٣متهم که حساب دوستشان را خالی کردند

از 16 سالگی با پسر عمویم ارتباط داشتم تا اینکه شب خواستگار آن اتفاق افتاد

دختر جوان قبل از اینکه خواستگارش به خانه شان بیاید جواب مثبت را به آنها تازه داماد داده بود اما نمی دانست قرار است در خانه شوهرش کیسه بوکس شود.

از قبل نظر مثبت خودم را به خواستگارم گفته بودم چرا که از حدود دو سال پیش به او عشق می‌ورزیدم اما خانواده ام به شدت با این ازدواج مخالفت می‌کردند من که دیگر چاره‌ای نداشتم تصمیم گرفتم خانواده ام را در تنگنای اخلاقی قرار دهم به همین دلیل تاریخ خواستگاری را خودم تعیین کردم. آن شب وقتی صدای زنگ منزل بلند شد و مادرم در خانه را گشود از تعجب چشمانش گرد شد او با دیدن خواستگارم که دسته گل و جعبه شیرینی در دست داشت در شوک فرو رفته بود.

زن 25 ساله که سعی می کرد با چنگ و دندان دومین زندگی مشترک خود را حفظ کند در حالی که بیان می‌کرد نمی‌خواهم شکست دیگری بر زندگی ام سایه افکند به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: از 16 سالگی به پسر عمویم علاقه‌مند شدم اما این دلبستگی زمانی بیشتر شد که فهمیدم پسرعمویم نیز به من علاقه‌مند است با وجود این اختلافات شدید خانوادگی بین پدرم و برادرش موجب شده بود تا کینه قدیمی و نفرتی آشکار خانواده ما را از یکدیگر جدا کند. شدت این اختلافات به حدی بود که ما نیز مجبور بودیم چشم بر خواسته هایمان ببندیم در این شرایط زن عمویم دیدی متفاوت داشت و کینه‌های قدیمی را در مسائل خانوادگی دخالت نمی داد این موضوع تنها امید من برای ازدواج با «منوچهر» بود ولی یک سال بعد زن عمویم به دلیل بیماری فوت کرد و در حالی که امید من نیز برای ازدواج با پسرعمویم به خاکستر یأس تبدیل شده بود، منوچهر در یک مهمانی از من خواست تا به خواستگاری ام بیاید من که پاسخ پدر و مادرم را می دانستم برنامه ریزی کردم تا خانواده ام در تنگنای اخلاقی قرار گیرند.

آن شب وقتی مادرم در منزل را گشود و منوچهر و خانواده اش را مقابلش دید شوک زده فقط به آن‌ها می نگریست با وجود این وقتی متوجه شد که من برای خواستگاری برنامه‌ریزی کرده ام نتوانست بداخلاقی کند اگرچه بعد از رفتن خانواده عمویم کتک زیادی خوردم و مادرم فریاد می‌کشید این ازدواج عاقبتی ندارد و روزی پشیمان می شوی، ولی من این حرف ها را نمی شنیدم چنان برای ازدواج لحظه شماری می کردم که نصیحت های خانواده ام برایم بی معنی بود بالاخره پای سفره عقد نشستم اما دوران شادی و خنده های من فقط چند ماه طول کشید چرا که با آغاز زندگی مشترک گویی من کیسه بوکس انتقام شده بودم و هرکسی از خانواده عمویم مشتی را روانه پیکرم می کرد این درحالی بود که دیگر حمایت های منوچهر را از دست داده بودم و حس انتقام در وجود او نیز زبانه می کشید به طوری که هر بار از خانه مادرش باز می‌گشت به بهانه های کوچک مرا زیر مشت و لگد می گرفت کار به جایی رسید که تصمیم به طلاق گرفتم و با سرافکندگی نزد خانواده ام بازگشتم دیگر نمی توانستم حتی به چشمان مادرم نگاه کنم.

دو سال بعد منوچهر پشیمان شد و از من خواست دوباره با او زندگی کنم اما مهر او از دلم بیرون رفته بود در این شرایط سرکار رفتم تا همه چیز را از خاطر ببرم ولی اشتباه دیگری را مرتکب شدم و بدون توجه به نصیحت های خانواده ام به خواستگاری صاحبکارم پاسخ مثبت دادم اگرچه ابتدا زندگی خوبی داشتم اما طولی نکشید که فهمیدم همسر یکی از دوستان شوهرم که با آن ها رفت و آمد خانوادگی داشتیم رفتار غیرمتعارفی با «یاسر» دارد.

از آن چه می ترسیدم به سرم آمد رفتار شوهرم در مدت کوتاهی تغییر کرد و دیگر نه تنها شب ها دیر به خانه می آمد بلکه هیچ توجهی به من نداشت به دنیا آمدن فرزندم نیز تاثیری در روابط سرد و بی روح ما نگذاشت همسرم دیگر بیشتر شب ها به خانه نمی آید و مدام با تلفنش صحبت می کند حالا در حالی از شکستی دیگر در زندگی هراسانم که به هیچ وجه روی بازگشت دوباره به خانه پدرم را ندارم.

بنا به این گزارش، به دستور سرهنگ حمیدرضا علایی (رئیس کلانتری) این زن جوان به مرکز مشاوره ای پلیس معرفی شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری،خراسان رضوی

دستگیری ٣متهم که حساب دوستشان را خالی کردند

سه فردی که برای انتقام گرفتن از دوستی قدیمی نقشه شومی را طراحی کرده بودند، در مشهد دستگیر شدند.

مرد میان سال وقتی مقابل کارآگاهان پلیس آگاهی ایستاد و مرجوعه قضایی دادسرا را تسلیمشان کرد بدون مقدمه شروع به بازگو کردن ماجرا کرد و گفت: «خدا ازشان نگذرد، تو را به خدا کمکم کنید. پس انداز یک عمرم را دزدیدند. نمی دانم کار کدام از خدا بی خبری است و اصلا نمی دانم چطوری توانسته اند این همه پول را از حسابم برداشت کنند. زندگی ام دارد از هم می پاشد، این پول ها را برای روز مبادا ذخیره کرده بودم و حالا نمی دانم چه کنم.»بررسی پرونده مال باخته نشان داد که ماجرای این سرقت از گم شدن کارت عابربانک و شناسنامه شاکی آغاز شده است و پیش از اینکه شاکی بتواند اقدامی قانونی برای اعلام مفقودی انجام دهد فرد یا افرادی با نفوذ به حساب بانکی او مبلغ ٣۵۵میلیون تومان از حسابش برداشت کرده اند. هم زمان با روشن شدن موضوع شکایت، با توجه به حوزه جغرافیایی وقوع جرم به دستور سرهنگ حسین بیات مختاری، فرمانده پلیس آگاهی خراسان رضوی، گروهی از کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی در مشهد مأموریت یافتند تا به این پرونده ورود کنند و عامل یا عاملان این اقدام مجرمانه را شناسایی و دستگیر کنند.

کارآگاهان پلیس آگاهی در اولین اقدام عملی با همکاری سیستم بانکی به دنبال محل انتقال پول ها برآمدند. پس از بررسی های تخصصی در نهایت پلیس به سه حساب بانکی رسید که پول ها پس از برداشت به این حساب ها منتقل شده بود.با دستور قضایی بلافاصله حساب ها مسدود شدند و تحقیقاتی گسترده برای شناسایی صاحبان این حساب های بانکی از سوی کارآگاهان آغاز شد.

این سرنخ های مهم توانست کارآگاهان را یک قدم جلوتر بکشاند و در گام بعدی مأموران با هماهنگی مقام قضایی موفق به شناسایی چند مظنون شدند بررسی های بعدی مشخص کرد که یکی از مظنونان دارای سابقه کیفری است.

هدایت مظنونان به پلیس آگاهی

با مشخص شدن هویت مظنونان این پرونده، مأموران پس از هماهنگی با مقام قضایی این افراد را تحت تعقیب قرار دادند. با شناسایی محل زندگی مظنونان این افراد از سوی کارآگاهان به پایگاه سوم پلیس آگاهی در مشهد منتقل شدند تا به وضعیت اتهامات آن ها رسیدگی شود.

هم زمان با آغاز بازجویی ها، این افراد معتقد بودند که هیچ کار اشتباهی انجام نداده اند اما مدارک و مستندات موجود که دست داشتن این افراد در سرقت را نشان می داد، راه انکار را بر آن ها بست و در ادامه با انجام بازجویی های تخصصی از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی به جرمشان اعتراف کردند.

انتقام جویی به علت کینه قدیمی

متهمان که دستشان رو شده بود و دیگر راه گریزی نداشتند ضمن اعتراف به جرمشان درباره علت آن اعتراف کردند: « ما با شاکی دوست قدیمی هستیم. ارتباط ما با یکدیگر خیلی خوب بود تا اینکه یک اختلاف کوچک تمام دوستی ما را تحت الشعاع قرار داد. هر کاری کردیم نتوانستیم این اختلاف را حل و فصل کنیم. به نوعی احساس می کردیم که سرمان کلاه رفته و این رفیق قدیمی به ما نارو زده است. با طراحی این نقشه قصد داشتیم از او انتقام بگیریم.»

شگرد مکارانه با یک سرقت ساده

کارآگاهان پلیس آگاهی برای پی بردن به چگونگی دستیابی متهمان به حساب بانکی متهم، بازجویی ها را وارد مرحله جدیدی کردند که متهمان درباره شگردشان اعلام کردند: « چند وقت پیش با یک صحنه سازی توانستیم کارت بانکی و شناسنامه متهم را سرقت کنیم. این فرد متوجه موضوع نشده بود و نمی دانست مدارکش سرقت شده است وگمان داشت که این مدارک را گم کرده است. می دانستیم فرصت زیادی نداریم به همین خاطر به سرعت دست به کار شدیم و با عکسی که از او داشتیم پس از جعل شناسنامه توانستیم، با مراجعه به بانک و جا زدن خودمان به جای شاکی مبلغ ٣٣٠میلیون تومان از حسابش برداشت و به ٣حساب دیگر منتقل کنیم. اما فرصت خرج کردن پول ها را پیدا نکردیم و دستگیر شدیم.»

 

رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با اشاره به جزئیات دستگیری متهمان بیان کرد: این افراد پس از تشکیل پرونده، برای رسیدگی به جرمشان به مقام قضایی معرفی شدند. سرهنگ حسین بیات مختاری با هشدار به سودجویانی که قصد اقدامات مجرمانه ای دارند بیان کرد: شهروندان ضمن رعایت نکات ضروری برای نگهداری از مدارک شناسایی و کارت های بانکی شان، توجه داشته باشند که یک اختلاف کوچک می تواند تبعات سنگینی در پی داشته باشد. بهتر است پیش از بروز هرگونه مشکلی با کمک گرفتن از بزرگ ترها یا مشاوران به حل اختلاف هایشان اقدام کنند و نگذارند این اختلافات کهنه و تبدیل به کینه شود..

انتهای خبر/