زندگی در دنیای نقاشی
هنر یعنی درک روح انسانی در جامعه و هنرمند یعنی انرژی دهنده جامعه به سوی روح تعالی . «محسن امید خدا» هنرمند نقاشی که ما را با تابلوهایش به دنیای خیال و زیبایی میبرد و غرق میکند و از لحظات خوشی ما را با خود همراه میسازد . متولد 1344 و پژوهشگر که تا کنون بیش از پنجاه نمایشگاه انفرادی و جمعی شرکت کرده و در مراکز فرهنگی خارج از ایران همچون مرکز فرهنگی ایتالیا و آلمان و فرانسه نمایشگاه بر پای کرده است
– هنر چیست؟
تاریخ بلند هنر نقاشی با ظهور و بروز زندگی بشر در غارها دیده میشود. تخیل و رویاهای بشر توسط هنرهای تجسمی معرف نیاز بشر به نمادهای تجسمی بوده است. اصولا فرهنگ و اندیشه در پرتو تصویر تکامل یافته است و اشکال و نمادها جهت مطالعه و بازآفرینی صور ذهنی موجب تشکل مدنی و صنعتی شده است. دست آوردهای جامعه بشری محصول ارتباط بصری و تعامل ذهن و عین، تکاپوی انسان را برای سازندگی و خلاقیت نشان میدهد.
رابطه هنرهای تجسمی با نیازهای فردی و اجتماعی، رابطای مستقیم داشته است. و اصولا همین نیاز فرد و جامعه است که تولید هنر را شکل داده است. هر اثری که در تاریخ شکل گرفته محصول دریافتهای ذهنی برای پاسخ به نیازهای روانشناختی، اخلاقی، معنوی، و یا صنعتی بوده است. یعنی اینکه گستره هنرهای تجسمی در متن زندگی بشر هم پاسخگوی نیازهای معنوی او بوده است و هم نیازهای روزمره زندگی، نیازهای روحی و فکری در غالب موضوعات و ساختارهای تصویری موجب تلفیق نیروهای مثبت جهت برخورد با خلاءهای شناختی قدرت، ذهن را برای حل مسائل دشوار زندگی آماده میکند و بخش کاربردی تصویرسازی در رفع محدودیتها و چالشهای زیست محیطی در شکل دادن و ساختن صنایع در غالب طراحی صنعتی راه حل بزرگی در حل مشکلات انسان بوده است. برای مثال ابزار کار، ابزار دفاعی، طراحی وسائل زندگی، معماری و ترافیک دیگر مایحتاج بشر توسط طراحی و تجسم شکل گرفته است.
نقاشی که بازگوی درد جامعه باشد، در کجای نگاه شماست؟
در خصوص بیان دردها و چالشهای اجتماعی توجه من به طبقه روستاییان که قشر محروم جامعه هستند با بیان شکل زندگیهای ساده آنان، مناظر زیبای خانههای روستایی بوده است و با تصویر روش زندگی روستائیان جهت توجه به این قشر محروم را با برگزاری چند نمایشگاه از روستا به تصویر کشیدهام.
جامعه کنونی ایران چقدر با نگاه نو در نقاشی آشناست؟
هنر نقاشی بسیار گسترده است و نقش خیال و تصویر در معماری و مبلمان شهری، و فرهنگ بصری جامعه در اشکال مختلف نشان دهنده هوش بصری جامعه است. ما هر آنچه میبینیم و مصرف میکنیم چه در قالب حجم و شکل و رنگ به نحوی شکلی از نقاشی است. ما در واقع در دنیای نقاشی زندگی میکنیم زیرا جهان خلقت نیز نقشی الهی است که الهام بخش فرهنگ و تمدن عمومی است. جامعه ما میبایست برای تحولی پویا به دانش هدف نقاشی و تصویر سازی بیشتر توجه کند. زیرا محصولات هنری موجب رشد درک بصری جامعه خواهند بود.
و ارتقاء درک بصری، خلاقیت و نوآوری را به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر متاسفانه عدم توجه و حمایت مسئولین از هنر در اشکال مختلف موجب سقوط اخلاقی و هنجارهای اجتماعی شده است. رشد بیماریهای روانشناختی و عصبی و رفتار شناختی جامعه که در عصبیتها و برخوردهای خشن دیده میشود. معماری پریشان و آشفته، ترافیک به هم ریخته، هوای آلوده همه نشانه دوری از درک زیبا هنر و مبانی زیبا شناختی است.
برای مثال بیشتر توجه کنید استفاده از رنگ سیاه در پوشش عمومی بسیار زیاد شده است. نمای ساختمانها به جای داشتن شکلی زیبا و هماهنگ دچار آشفتگی و عدم تقارن و هماهنگی شده است . نمای ظاهری ساختمانها و از وجوه مختلف مورد توجه نیست. موسیقی و ترانههای محزون و افسرده که موجب تخدیر روح انسان میشود به شدت رشد کرده و درک زیباشناختی جامعه از سلامت روح و روان بشدت نزول کرده است. و همه اینها نتیجه عدم توجه به هنر و زیبایی است.
در تحقیقاتی که در خارج از کشور مثلا کشور فرانسه داشتم دانش آموزان از بدو شروع تحصیل در مدارس با امکانات ویژه و تخصصی در مدارس ابتدائی بیشتر فراگیری را با درسهای نقاشی و موسیقائی دنبال میکنند و این در رشد خلاقیت و پردازش شخصیت اخلاقی کودکان بیشتر تاثیر گذار بوده و من این را به وضوح در رفتار محیطی آنان شاهد بودم.
دیدار از موزهها و گالریها یکی دیگر از برنامههای خوب آموزشی در فرانسه بود. کودکان بصورت گروهی از طرف مدارس و والدین به موزهها برده میشوند و از کودکی با نقش آموزشی و تربیتی هنرهای زیبا آشنا میشوند.
– اقتصاد در هنر از نگاه شما؟
رابطه اقتصاد و هنر، یک رابطه متقابل و بنیادین است یعنی هرچه بیشتر گسترش مییابد نقش خلاقیت و سازندگی و به دنبالش رشد اقتصادی پویاتر خواهد بود. هر چه اقتصاد پویا باشد فعالیتهای هنری تحرک بیشتر و تولید بیشتر خواهد داشت. ارتقاء اشکال بصری موجب تعالی ذهن و تخیل افراد خواهد بود. این البته بستگی به درک، از تصویرسازی دارد همانطور که اشاره شد، هنر پدیدهای است که شکل میگیرد و الهام گرفته از دانش و فهم ما از جهان دارد و تا آن تخیل و تجسم نباشد چیزی تولید نمیشود چه در ابعاد نیازهای روحی و روانشناختی تربیتی و چه در ابعاد نیازهای کاربردی و مصرفی. برای مثال تابلوهای زیبا و مناظر و جلوههای خاص در زیبایی طبیعت موجب شکوفائی دریافت ذهنی خواهد شد. و با طراحی نیازهای ابزاری و مصرفی مثل وسائل زندگی (اتومبیلها، هواپیما، ساختمان و …) شکل دیگری از نیاز زیست محیطی انسان را تامین میکند. اقتصاد محصول شعور و سازندگی است و تا شعور و بینش را پرورش ندهیم اقتصاد رشد نمیکند.
نقش گالری داران در بهبود نگاه هنر چیست؟
گالریهای نقاشی به عنوان مکانی که نیازهای بصری و زیباشناختی روح جامعه را پاسخگو هستند در جذب و هدایت علایق مشتریان خویش بسیار تاثیر گذارند. آگاهی از زمان و شرایط و نیازهای انسان معاصر بخشی از کیفیت رشد و سلامت بصری را تضمین میکند. جلوههای مختلف و سبکهای مختلف هنرهای تجسمی هرکدام گوشهای از علایق عاطفی جامعه را تامین میکند که در صورت نبود نگاه کارشناسی میتواند تهدیدی برای اعتماد مردم باشند. در حال حاضر نگارخانهها و گالریها تعریف متفاوتی دارند و خلاء کارشناسی واحد بر عملکرد آنها موجب آسیب زیادی به نقش گالریها و رشد دریافت بصری مردم دارند. گالری نقاشی میبایست زیر نظر کارشناسان تحصیل کرده و با ممیزی خاص اداره شود در حالی که این طور نیست و مدیریت فرهنگ و هنر با بیتوجهی به گالریها عملکرد آنان را از نظر علمی زیر نظر ندارد و افراد سودجو به هر شکلی و با هر کیفیتی بستر اقتصادی علمی، هنری و فروش آثار هنری را تضعیف کردهاند. در حالیکه در نگارخانهها مدیریت باید مورد ممیزی قرار گیرد و تعیین صلاحیت مدیران گالری باید تایید شود. نگارخانهها و گالریها میبایست به معرفی آثاری بپردازند که به رشد فرهنگ بصری مردم کمک کنند و در اینجا کمیت مهم نیست بلکه کیفیت است که نقش سازنده دارد.
نقش کلکسیونرها در هنر نقاشی کجاست؟
با توجه به اینکه آثار هنری میراث فرهنگی هر جامعهای هستند حفظ و نگهداری این آثار بسیار لازم و ارزشمند است در کشورهای پیشرفته موزهها نقش بسیار زیادی دارند. کلکسیونرها نیز در کنار موزهها و گالریهای نقاشی در معرفی و حفظ آثار هنری نقش بسیار مهمی دارند. خرید آثار ارزشمند و معرفی این آثار به دیگران موجب ارتقاء و گسترش ارزشهای فرهنگی خواهد بود.
نقش ارگان ارشاد در حمایت هنرمندان چیست؟
وزارت فرهنگ و هنر که رسالهاش حمایت مالی و معنوی از گسترش هنر و هنرمندان است متاسفانه در جامعه ما بسیار محجور و بیبرنامه و حتی در مواردی ناآگاهانه موجب گلایهمندی هنرمندان و هنردوستان بوده است. بی توجهی به مبانی اقتصادی فرهنگ و گسترش ظرفیتهای علمی و هنری آسیبهای زیادی در فضای فکری و معنوی جامعه ایجاد کرده است. نفوذ تاثیر فرهنگ بر تعالی جامعه حمایت و تبلیغ از هنرمندان در رشتههای مختلف خصوصا هنرهای تجسمی کاستیهای بسیار زیادی دارد که ریشه در بیتوجهی مبحث هنر در مدارس و آموزش و پرورش دارد. اداره فرهنگ میتواند با خرید آثار نفیس از هنرمندان و فروش آثار در کشورهای مختلف هنرمندان را حمایت کند.
دفاتر اداره فرهنگ و ارشاد نه تنها برای زیباسازی اداره فرهنگ از آثار هنرمندان استفاده نمیکند و برای مثال در کشورهای دیگر اداره فرهنگ با معرفی خرید و نمایش آثار برجسته هنرمندان خویش، محیطی فاخر برای بازدیدکنندگان فراهم نموده است.
در نهایت باید وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و هنر که مسئولیت مستقیم در پرورش و پیشرفت حوزههای تجسمی را و هنرهای مختلف را دنبال کنند. با تفکری پویا و انقلابی جهت گیری تازهای را به برنامههای فرهنگی خویش بدهند.
انتهای خبر/سعید بابایی