اینجا هنر معلم است
زهره میرزایی متولد مشهد، فارغالتحصیل موسیقی از دانشگاه هنر گیلان، همچنین دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی.فراگیری موسیقی از سال هفتاد و شش به صورت حرفهای با ساز سهتار، نزد زندهیاد استاد فرامرز شکرخواه. فراگیری سلفژ و مقدماتی هارمونی و آهنگسازی از سال هفتاد و هفت، یادگیری حرفهای آواز کرال و کلاسیک در همان سال.عضویت در گروههای حرفهای آوازی و سازی و اجراهای مختلف در سطح مشهد پیش از قبولی دانشگاه هنر در سال هشتاد و پنج و افتخار شاگردی اساتید مختلف مطرح ایران در دانشگاه و خارج از دانشگاه. تجربههای مختلف اجرایی و ضبط در تهران و گیلان، تدریس تخصصی ساز سهتار و سلفژ و مهارتهای نتخوانی و دشیفراژ از سال هشتاد و پنج.
مدرس دانشگاه (حقالتدریس دانشگاههای علمی ـ کاربردی) از سال نود، تدریس فارسی عمومی برای همه رشتهها، تدریس دروس داستاننویسی، فیلمنامهنویسی، موسیقی فیلم، موسیقی انیمیشن و شناخت موسیقی برای رشتههای هنر و انیمیشن.
چرا ساز سهتار بیشتر زیبنده زنان است؟
این دیدگاه بیشتر از این که پایه و جایگاه علمی داشته باشد، از بستر اجتماع بر میخیزد. مانند انتخاب شغل که باور اجتماعی بعضی از شغلها را زنانه میپندارد، در حالی که زنان توانایی انجام بسیاری از شغلها را دارند. این امر بسته به آزادیهای اجتماعی و رهایی ذهنی افراد متفاوت است. هنر و بهخصوص موسیقی نیز رابطه تنگاتنگی با اجتماع و تغییرات اجتماعی و فرهنگی وابسته به آن در طول زمان دارد. در جهان موسیقی هیچ چیز زنانه ـ مردانهای وجود ندارد، جز محدوده صوتی خواننده. هر کس به فراخور استایل و آناتومی بدن خود قادر به انتخاب هر سازی است. اما دلیل این که در ایران بانوان بیشتر به ساز سهتار روی میآورند، علاوه بر کلیشههای فرهنگی ـ اجتماعی، میتوان به نقش روحیات زنانه و همچنین قابلیت و شرایط فیزیکی خود ساز اشاره کرد. سهتار، سازی است که نسبت به تار کوچکتر است و صدای ظریفتر و همچنین حجم صدای کمتری دارد. از طرفی هر چه ساز تماس بیشتری با بدن نوازنده داشته باشد، هم از لحاظ روانی و هم ارتعاشات، تأثیر بیشتری بر نوازنده دارد. حس در آغوش گرفتن ساز و در ادامه، یکی شدن با ساز در خلوت. کسانیکه سهتار را انتخاب می-کنند نسبتا درونگراتر از کسانی هستند که سازهایی با حجم صدای بیشتر را انتخاب میکنند و همیشه گفتهاند: سهتار سازی است برای بیشتر از یک نفر و کمتر از دو نفر!
چرا با رواج موسیقی پاپ، زنان به موسیقی دستگاهی و سنتی روی آوردهاند؟
وقتی از گرایشهای موسیقایی صحبت میکنیم، دقیقا از چه چیز صحبت میکنیم؟ مردم آن چیزی را دنبال می کنند که میبینند. پس باید درباره ویترین موسیقی کشور صحبت کنیم و آن چیزی جر اجرای زنده یا همان کنسرت و اجرای تلوزیونی نیست. جدا از بحث اجراها و آلبومهای منتشر شده سخیف که اصلا مورد بحث ما نیست، آن چه بیشتر در ویترین موسیقی ما عرضه میشود، موسیقی پاپ است که بیشترین ثبتنام هنرجوی فصلی را رقم میزند. سازی مانند گیتار یا از این دست. تا جایی که این ساز پر تکنیک و پر قابلیت را در حد اجرای چند آکورد به زیر کشیده است. در مشهد وضعیت از این دشوارتر است و در واقع ما ویترینی برای عرضه موسیقی فاخر و سالم نمیبینیم.
آنچه که در انتخاب یک ساز تأثیرگذار است، در واقع ملودی و آهنگی است که هنرجو شنیده است و با آن خاطره دارد و وقتی پا به کلاس ساز میگذارد، هدف غایی خود را در نواختن آن قطعه میبیند که با وجود بازار موسیقی اگر به چشم یک مشتری نگریسته نشود و معلم با تمام توان سعی در شناساندن ساز و تدریس علمی و عملی آن کند، هنرجو تازه متوجه میشود که آن چیزی نیست که توقع داشته است. در واقع اینجا هنر معلم است که هنرجو را به شناخت کامل از موسیقی سنتی و دستگاهی برساند و به طبع آن هر چه شناخت از امری بیشتر باشد علاقهمندی به آن نیز بیشتر میشود. به زبان دیگر درک و گرایش به موسیقی سنتی و دستگاهی ایران علیرغم ویترین متفاوت و عرضه موردی موسیقی، هنر معلم است.
جایگاه زنان در موسیقی کنونی ایران؟
تغییر شرایط کنونی و ذائقه مردم و پذیرفتن یادگیری موسیقی به عنوان یکی از ترجیحات مردمی، فضا را به سمت یادگیری علمی و آکادمیک آن سوق داده است. زنان نیز از این قاعده مستثنا نبودهاند. با افزایش فارغالتحصیلان موسیقی بهخصوص بانوان، ما شاهد تغییر فعالیتهای هنری و اجتماعی بیشتری در بین نسل جدید هستیم و خیلی از دغدغههای اجتماعی نیز مرتفع شده است. بانوان هم در عرصه آموزش و هم در عرصه اجرایی مطرح شدهاند و در یک کُنش متقابل، تابوی عدم حضور بانوان در این عرصه شکسته شده است. و مهمتر اینکه آینده موسیقی ایران برای بانوان بسیار درخشان خواهد بود.
نقش موسیقی در پیشبرد روحی جامعه و نقش هویتی آن؟
هنر صرفا یک کالای لوکس در کنار خانه نیست. امروزه تلاش خانوادهها در فراگیری یک ساز برای کودکانشان، نشان از جای خالی چیزی در زندگی گذشته ما دارد. کسانیکه خواهان فراگیری حرفهای یک ساز نیستند، ولی نیاز به دانستن را در خوب احساس میکنند و این چیزی نیست جز تقاضای روح جامعه، فارغ از تمام بحثهای علمی و مدون روانشناختی و جامعهشناختی. هنر علاوه بر نمایش زیباییها رسالتی دیگر بر عهده دارد و آن نقش هویت جامعه است. به-عنوان مثال، در خراسان تعصب خاصی در فراگیری دوتار وجود دارد و در هر خانهای نوازندهای برای آن وجود دارد. در واقع آن چه موسیقی فولک ایران را زنده نگه داشته است، اصرار بر حفظ مقامهای موسیقی به صورت نسل به نسل و سینه به سینه است. درک صحیح این مطلب که موسیقی و زبان هویت واقعی جامعه است و حفظ آن حفاظت از هویت آن.
نقش اداره فرهنگ و ارشاد؟
هر اداره و سازمانی دارای چارت و قوانین و بروکراسی خاص خود است. این سازمان در جهت حفظ و اشاعه فرهنگ بنا شده است و طبق بخشنامههای مدیریتی خود عمل میکند. مطمئنا سازمانی با این قدرت و توانایی، قابلیتهای مالی و اجرایی بسیاری برای شکوفایی موسیقی دارد. به امید اینکه این اصل جزو اولویتهای سازمانی قرار داده شود.
استاد زن یا مرد؟
ما در جامعهای زندگی میکنیم که بیشک علاوه بر مذهب، پایههای سنتی مستحکمی دارد. جامعه شدیدا به حفظ سنتها ـ چه درست، چه غلط ـ میپردازد و هنوز هستند خانوادههایی که چه از لحاظ ذهنی و چه از لحاظ اجتماعی به این مسئله باور دارند که معلم زن شرایط فراگیری راحتتر و مطلوبتری را فراهم میکند. مثلا آموزش موسیقی کودک از طرف یک معلم زن پذیرفتهتر است تا یک معلم مرد و این امر وابسته به کلیشههای ذهنی جامعه است. جدا از بحث کودکان، هستند بانوانی که با معلم زن ارتباط بهتری برقرار میکنند و این مسئله علاوه بر نکات ذکر شده، کاملا شخصی است. از طرفی در جامعه امروز که معلمان زن پابهپای مردان دارای مهارتهای اجرایی و عملی هستند، این نیاز مرتفع شده است.
انتهای خبر/