هویت ایرانی در نکوداشت آئینهای باستانی
در ایران باستان در روزهای بهخصوصی از سال جشنهایی ترتیب داده میشدکه امروزه به جشنهای ایرانیان باستان معروف است، عمر برخی از جشنهای ایرانیان باستان با عمر این ملت و مردم برابر است. تعدادی از جشنهای ایران چون نوروز، تیرگان، مهرگان و شب یلدا که ریشهای طبیعی دارند، از یاد و تاریخ و رسوم و آداب و زندگی مردم ایران جدا نیست. همه این معتقدات و آداب و رسوم، از جمله جشنها هویت و خصایل و ویژگیهای ما است.
بهمناسبت جشن تیرگان و در ستایش و گرامیداشت این روزگفتوگویی با محمد بیانی دانشجوی دکترا ادبیات حماسی دانشگاه فردوسی مشهد انجام دادیم.
تاریخچه جشن تیرگان
دانشجوی دکترا ادبیات حماسی درباره جشن تیرگان گفت: در گاهشماری زرتشتی هر روز و هر ماهی را بهنام یک فرشته ثبت کردند، زمانی نام آن ماه و آن روز باهم یکسان شود جشنهایی را میگرفتند. در جشن تیرگان سیزدهمین روز از ماه تیر است و تیرچهارمین ماه سال است و یکسان شدن ماه و روز را جشنی بهنام «تیرگان» برگزار میکردند.
فلسفه نامگذاری تیرگان
بیانی درخصوص نامگذاری این روز اظهار کرد: تیر یا تیشتر فرشته موکل باران در باورهای زرتشتی است، فرشتهای که زمینهای کشاورزی را از آب سیراب میکند تا گیاهان برویند و درختان محصول بدهند. در فرهنگ سامی تیشتر با میکائیل فرشته رزق و روزی یکسان شمرده شده است که این در واقع فرستادن باران و باور کردن زمین و رشد گیاهان است تا به مردم روزی رسانی کند. وی افزود: در حال حاضر این جشن در مازندران گرفته میشود و به آن «تیر ما سیزه شو»یعنی شب سیزدهم تیرماه میگویند. وی اشارهای به فرمانروائی هوشنگ کرد و گفت: هوشنگ در داستانهای اساطیری تنها زندگی میکند ولی در بعضی متون برادری به نام «ویگرد» دارد. هوشنگ طبق روایتی بناینگذار فرمانروائی و پادشاهی است، برادرش بنیانگذار آئین دهقانی وکشاورزی است، مردم اعتقاد دارند بنیانگذاری این دو فرمانروا در چنین روزی انجام شده است و بههمین خاطر جشن میگیرند واین روایت را ابوریحان بیرونی تاکید میکند.
آداب و رسوم جشن تیرگان
بیانی درباره رسم و رسوم این جشن بیان کرد: در این جشن آداب مختلفی وجود دارد و یکی از آنها جمع شدن افراد فامیل در خانه بزرگتر فامیل و پرداختن بهبزم و شادی است. ولی رسمهای خاصی نیز وجود دارد و آن مراسم «شالافکنی» است بدین صورت که فردی روی پشت بام خانهها میرود و از دریچهای به سمت پایین باز است شالی را که به انتهایش دستمالی گره خورده است پایین میفرستد و صاحب خانه آجیل و شیرینی برای آن فرد داخل آن میگذارد. وی افزود: رسم دیگری که وجود دارد «چوب خوردن از لال» است و فردی صورتش را با دستمال میپوشاند و چوب بهدست وارد منازل مردم میشود و با ضربه آرامی به افراد خانواده میزند. در ایران باستان اعتقاد داشتند چوب زدن لال به افراد باعث صحت و سلامتی آنان میشود و همچنین باعث باروری درختان کممیوه و زمینهای خشک میگردد.
بیانی در ادامه از دیگر رسوم این آئین باستانی گفت: رسم «آبپاشی«است که در «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی آمده است: «مردم آمل در تیرروز وارد دریا میشوند». وی روایتی در این مورد از ابوریحان بیرونی گفت:کیخسرو بعد از جنگ افراسیاب وارد منطقه ساوه میشود و درآن جا کوهی را میبیند و بالای کوه چشمهای قرار داشت، فرشتهای را نزدیک چشمه مشاهده میکند که از دیدن آن از هوش میرود و سپس بیژن با آب آن چشمه کیخسرو را بههوش میآورد، این روایت در چنین روزی اتفاق افتاده است، بههمین خاطر روی هم آب میپاشند تا نماد باران است.
اسطوره آرش کمانگیر
بیانی درباره آرش کمانگیر و ارتباطش با این جشن گفت: هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه می کند، منوچهر«پادشاه ایران» به جنگلهای مازندران پناه می برد، افراسیاب لشکر منوچهر را محاصره میکند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او میخواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد، افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را میپذیرد، بنابراین آرش کمانگیر، که بهترین تیرانداز «ایرانیان» است، برگزیده می شود. پس آرش را حاضر می کنند و در روز سیزدهم که تیرگان کوچک خوانده می شود منوچهر تیر و کمال را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از چنگال اهریمن «لشگر افراسیاب» رهاسازی، آرش به بالای بلندترین نقطه کوه رویان می رود و خطاب به مردم می گوید: آی مردم بدن من را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد، اما بدانید که هنگامی که من این تیر را رها کنم تکه تکه خواهم شد و تیر را رها میکند، خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به منطقه تخارستان ببرد، تیر در این شهر به درخت کهنسال گردوئی می نشیند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود. افراسیاب ناگزیر لشگر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد می شوند. آرش در روز سیزدهم تیرماه یا تیرگان کوچک، جان خویش به چله کمان نهاد تا مرز ایران به فراترین نقطه برساند.
ازخود بیگانگی با جشنهای باستانی
دانشجوی دکترا ادبیات حماسی از چند جنبه علل فراموشی این آئینها را بررسی کرد و گفت: ابتدا مردم بسیار درگیر مشکلات زندگی هستند و از طرفی وجود تکنولوژی باعث شده به سمت کتاب و کتابخوانی کمتر بروند و در نتیجه از این آئینها و آداب آن دوری کنند. مورد دیگر خرافات دانستن این جشنها و آئینها است و عدهای فکر میکنند این آداب و رسوم ارزشی ندارد و آخرین و مهمترین مسئله نهادهای فرهنگی و ادبی کشور هستند که این جشنها را بازتاب نمیدهند و مردم را با جشنها و آئینهای کهن خودشان آشنا نمیکنند.
هویت ایرانی در آئینهای باستانی
بیانی درباره هویت ایرانی و ارتباط آن با جشنهای باستانی افزود: بحث هویت از مباحث بسیار مهم است که متاسفانه نادیده گرفتیم. زمانی انسان را از هویتش جدا کنند پوچ و بیارزش خواهد شد و از درون تهی میگردد. بههمین منظور به وضعیت کنونی جامعه انتقاد است و میگویند» جوانان ما از الگوهای غربی استفاده میکنند»، چون جوانان را با الگوها، فرهنگ، آداب و رسوم خودشان بیگانه کردیم. رسانههای غربی برنامههایی بسیار دقیق و مدیرت شدهای برای ترویج فرهنگ خودشان دارند و زیرساختارها را هدف قرار دادند.
بیانی اظهار کرد: درخصوص ندادن الگوهای مناسب، حساسیتهایی نسبت بهفرهنگ ایران باستان وجود دارد و این حساسیتها باعث سوتفاهم است، ایرانیان قبل از ورود اسلام به این سرزمین مردمانی خداپرست بودند و نمیتوان حافظه تاریخی مردم را از این آئینها پاک کرد. هویت امروز ما، هویتی ایرانی و اسلامی است و نمیشود بخش ایرانی آنرا حذف کنیم، مثل اینکه بخواهیم انسانی را دو تکه کنیم. تعارضی بین آئینهای زرتشتی واسلام وجود ندارد واینکه اسلام کاملتر است در آن شکی نیست ولی زمانی اسلام وارد ایران شد مردم ما آئینهای ویژهای داشتند و یکتاپست بودند، متاسفانه حساسیتهایی به وجود آمد و این آئینها مورد بیمهری قرار گرفتند.
ارتباط بین آئینهای مذهبی و باستانی
دانشجوی دکترا ادبیات حماسی در خصوص شباهتهای آئینهای ایرانی و مذهبی بیان کرد: بعضی از این آئینهای مذهبی مثل عزداری امام حسین(ع) شباهتی با آئین باستانی «سوگ سیاووشان» دارد و از آن تاثیرپذیری داشته است، در روایتها آمده است قبل از ورود اسلام برای سیاووش که ایزد نباتی است آئین بهخصوصی برگزار میکردند و بدینترتیب هرسال شهید میکردند تا زمین سرسبز و بارور گردد و زنان اسبش را در آغوش میگرفتند، این وجه تسمیه این آئینها است. در نهایت می توان گفت آئینهای مذهبی و ایرانی مکمل یکدیگرند و باید همسو حرکت نمایند تا نسل جوان به سمت هویتهای غربی نرود.
انتهای خبر/مرجان فرهمند