مرگ دلخراش پدر و پسر در عمق 12 متری زمین در نیشابور/مردی که دوستش را در جریان یک انتقامگیری به قتل رساند
شب در شرکتم خوابیده بودم که المیرا یکی از کارمندان زن وارد اتاق شد!
با ازدواج دومم آرامش و آسایش را از خودم سلب کرده ام، همسر صیغه ای ام هر روز با یک بهانه و شگردی تازه مرا تحت فشار قرار می دهد تا زن و فرزندانم را رها کنم و تنها در کنار او باشم اما من به خاطر خودخواهی و غرور بی جا، خودم را درگیر ازدواجی کردم که حالا مرا به کلانتری کشانده است .
مرد 36 ساله در حالی که به شدت کلافه و سرگردان بود و مدام خودش را ملامت می کرد، به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: حدود یک سال پیش با همسرم درگیر اختلافات خانوادگی شدم، این کشمکش ها تا جایی پیش رفت که شب ها را در شرکتم می خوابیدم و روزهای سختی را می گذراندم تا این که روزی وقتی در افکارم غوطه ور بودم، ناگهان یکی از کارمندان زن وارد اتاق شد و من با چهره ای پریشان با او به درددل پرداختم.
«المیرا» چند سال قبل از همسرش طلاق گرفته و با کار در نزد ما هزینه های زندگی اش را تامین می کرد. از آن روز به بعد دیگر «المیرا» سنگ صبورم شد تا جایی که طی همین چند روز اختلاف خانوادگی، تصمیم گرفتم او را به عقد موقت خودم درآورم. «المیرا» نیز در حالی تن به ازدواج با من داد که از وضعیت زندگی ام خبر داشت.
هنوز مدتی از ازدواجمان نگذشته بود که انتظارات و توقع های بی جای او شروع شد. المیرا درخواست نابه جای دریافت نفقه ای برابر نفقه همسر و فرزندانم را داشت اما این درحالی بود که ماهانه 700 هزار تومان به او می دادم و می گفت هر مبلغی که به همسر اولت می پردازی باید همان مقدار را به من هم بدهی! این گونه بود که او سرناسازگاری گذاشت. مدت ها بود از خانواده ام دور بودم. دلم برای فرزندانم تنگ شده بود، با یک تماس تلفنی می خواستم دلتنگی هایم را برطرف کنم اما با مخالفت های شدید المیرا روبه رو می شدم.
او حتی حاضر نبود من هیچ گونه ارتباطی با زن و فرزندانم داشته باشم به همین خاطر کم کم آرامش و اعصابم به هم ریخت به طوری که هیچ کاری از دستم ساخته نبود.
او برای این که مرا از خانواده ام جدا کند گاهی چنان نقشه های هولناکی را طراحی می کرد که من تا سر حد مرگ پیش می رفتم. وقتی زنگ تلفنم به صدا درمی آمد روح از وجودم پرواز می کرد چرا که چندین بار المیرا برای ترساندن من از این که نزد خانواده ام بازگردم، دست به خودکشی زد که با رسیدن به موقع به بیمارستان از مرگ نجات یافت. او با سوء ظن و تهمت هایش چنان مرا عاصی کرده بود که حتی جرئت ارسال یک پیامک برای خانواده ام را نداشتم.
المیرا با توسل به ترفندهای گوناگون و حتی با شوخی های زننده با افراد نامحرم در محیط کارگاهم سعی می کرد مرا زجر بدهد. بارها از او خواستم دست از این رفتارهای ناشایست بردارد اما او بیشتر لجبازی می کرد تا جایی که آن قدر در محیط کار مرا عصبانی کرد که با ابزار کارم ضربه ای به صورتش زدم که به شکستگی بینی اش منجر شد و به همین خاطر از من شکایت کرد.
با وجود آن که شش ماه است خود را بازیچه زنی بیمار، پرتوقع و شکاک کرده ام اما همسر اولم حتی یک بار سرزنش آمیز به من نگاه نکرده است. با خیانتی که در حق او کردم نه تنها از من شاکی نشد بلکه با همان نفقه اندکی که برایش واریز می کنم در کنار فرزندانم روزگار می گذراند. حالا هم می خواهم با طلاق دادن المیرا به زندگی شیرین گذشته ام بازگردم شاید همسرم مرا ببخشد…
پایان پرسه زنی های شبانه 2 دزد در راه آهن سرخس
دو دزد شبروی ریل های راه آهن در شهرستان سرخس در چنگال قانون گرفتار شدند.
پلیس سرخس ساعت 2 بامدادروز گذشته پس از کنترل و مراقبت های نامحسوس 2 سارق شب رو که در مسیر ریلی سرخس به مشهد، ریل های راه آ هن را به سرقت می بردند دستگیر کرد.
سرهنگ احمد علی دماوندی، رئیس پلیس شهرستان سرخس خراسان رضوی گفت: ماموران پاسگاه انتظامی گنبدلی این شهرستان عاملان سرقت را دستگیر و از آ نان یک و نیم تن آلات ریلی مسروقه کشف کردند.
وی گفت: سارقان تاکنون به 5 فقره سرقت ریل های راه آهن از زمستان سال گذشته اعتراف کرده و تحقیقات از آنان ادامه دارد.
مرگ دلخراش پدر و پسر در عمق 12 متری زمین در نیشابور
مرد 58 ساله و پسر جوانش در حال حفر چاه دچار گازگرفتگی شدند و در عمق 12 متری در نیشابور جان باختند.
سرهنگ عارفخانی، جانشین رئیس پلیس شهرستان نیشابور گفت: این حادثه در روستای حاجی آباد بخش سرولایت نیشابور رخ داد که در آ ن پدر و پسر هنگام حفر چاه داخل زمین کشاورزی به انتشار گاز مونواکسیدکربن توسط دستگاه کفکش دچار مسمومیت شدید شده و جان باختند.
وی افزود: اجساد پدر و پسر که ساکن مشهد بودند از عمق چاه خارج و با دستور مقام قضائی به سردخانه شهر چکنه انتقال یافت تا پس از تشریفات قانونی برای خاکسپاری تحویل خانواده عزادار شود.
مردی که دوستش را در جریان یک انتقامگیری به قتل رساند
مهرداد قرار بود گاوی را به یک گاوداری ببرد، ولی دیگر از او خبری نشد. چندینبار با موبایلش تماس گرفتم، ولی جواب نداد. بعد از آن هم گوشیاش خاموش شد.
مردی که دوستش را در جریان یک انتقامگیری به قتل رسانده بود، در انتظار برگزاری جلسه محاکمه بهسر میبرد.
این پرونده از سال 94 و زمانی تشکیل شد که زنی به پلیس آگاهی رفت و خبر داد پسرش به نام مهرداد مفقود شده است. او گفت: مهرداد قرار بود گاوی را به یک گاوداری ببرد، ولی دیگر از او خبری نشد. چندینبار با موبایلش تماس گرفتم، ولی جواب نداد. بعد از آن هم گوشیاش خاموش شد.
مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، اما ردی از مهرداد به دست نیاوردند. صاحب گاوداری که قرار بود مهرداد به آنجا برود در جریان تحقیقات گفت: مهرداد روز حادثه پیش من آمد و چنددقیقهای هم اینجا بود، ولی بعد از گاوداری رفت و من خبری از او ندارم.
چند روز بعد از شروع تحقیقات خبر رسید جنازه جوانی ناشناس پیدا شده است. کارآگاهان بعد از رؤیت جسد متوجه شدند متوفی همان مهرداد است. نوع ضربات و شواهد اولیه حکایت از آن داشت که این جوان خودزنی کرده است، باوجوداین جنازه برای بررسی بیشتر به پزشکیقانونی انتقال یافت و متخصصان به تحقیق درباره نوع جراحات پرداختند. آنها بعد از انجام آزمایشهای لازم اعلام کردند مهرداد برخلاف تصور اولیه، خودزنی نکرده، بلکه او را به قتل رساندهاند.
بهاینترتیب تحقیقات وارد مرحلهای تازه شد و کارآگاهان که حدس میزدند این قتل به دلیل خصومت شخصی اتفاق افتاده، به تحقیق درباره دوستان و اطرافیان مقتول پرداختند تا اینکه فهمیدند او با یکی از دوستانش به نام جواد اختلافاتی داشت. جواد سابقه تحمل زندان را نیز داشت و همین موضوع سوءظن را نسبت به او بیشتر کرد.
جواد وقتی بازداشت شد و پشت میز بازجویی نشست، اتهام قتل را رد کرد و گفت: من و مهرداد از بچگی با هم دوست بودیم و هیچ اختلافی هم با یکدیگر نداشتیم. اصلا دلیلی نداشت که بخواهم او را به قتل برسانم.
ادعاهای متهم با کشفیات پلیس در تناقض بود، به همین دلیل بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه بالاخره جواد در بنبست قرار گرفت و به کشتن دوستش اقرار کرد. او گفت: مهرداد به دختری علاقه داشت و با او دوست بود. آنها با هم در ارتباط بودند و من هم از این موضوع خبر داشتم تا اینکه یک روز وقتی مهرداد آن دختر را به خارج از شهر برده بود، با من تماس گرفت و پیشنهاد داد بهعنوان سارق مسلح به سراغ آنها بروم و دختر جوان را مورد آزار قرار بدهم. من نیز این پیشنهاد را قبول کردم و همین کار را انجام دادم، اما دختر از من شکایت کرد و دستگیر شدم. بعد از آن بهمدت سه سال در زندان بودم و در تمام این مدت از مهرداد کینه داشتم، چون او باعث شده بود این اتفاقات برایم بیفتد.
در این مدت فکر میکردم چگونه از او انتقام بگیرم تا اینکه وقتی از زندان آزاد شدم، برای اجرای نقشهام تلاش کردم.
متهم ادامه داد: روز حادثه مهرداد را تعقیب کردم. او وارد یک گاوداری شد. در گوشهای منتظر ماندم. وقتی بیرون آمد و به محلی خلوت رسید، او را غافلگیر کردم و با چاقو ضرباتی را به وی زدم. بعد هم بلافاصله فرار کردم. من هیچ سرنخی از خودم بهجا نگذاشته بودم و هرگز تصور نمیکردم دستگیر شوم.
بازپرس جنایی بعد از تحقیق از این متهم برای او قرار مجرمیت صادر کرد و در ادامه کیفرخواست علیه جواد تنظیم شد. بنا بر این گزارش، متهم درحالحاضر در انتظار برگزاری جلسه دادگاه بهسر میبرد.