رساتر از رسایی
به رغم دشمنی ها، با حمایت سردار از روحانی صدای وحدتمان به گوش جهان رسید
چند روز پیش، رئیس جمهور روحانی در دیدارش با ایرانیان مقیم سوئیس خط و نشانی جدی برای ایجاد موانع بر سر راه نفت ایران کشید و گفت: «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید.» این موضع گیری رئیس جمهور، بلافاصله با واکنش سردار سلیمانی مواجه شد. سردار نیز از موضع قاطعانه حسن روحانی قدر دانی و حمایت کرد.
درست بعد از خروج آمریکا از برجام در حالی که جهان در شوک این اقدام بود تندروها از همان دقایق اول تاختن به دولت را آغاز کردند و پس از تصویب تحریمهای جدید آمریکا، موتور انتقادات خود را اینبار با شدت و حدت بیشتری روشن کردند. از آنجایی که دولت خود را دولت اعتدال میدانست بهدور از هرگونه جنجال و مقابلهبه مثل سعی کرد کار خود را پیش ببرد و تا آخرین لحظه نسبت به تعهداتش در برجام و اهدافش پایبند باشد، این رفتار مدبرانه تا جایی ادامه داشت که صحبتهای حسن روحانی در سفر استراتژیکش به سوئیس و اتریش تحسین سردار قاسم سلیمانی در قالب یک نامه را برانگیخت.
جایی برای تحسین و تخریب
اما رفتار سردار برای برخی قابل تحسین و برای برخی ناراحت کننده بود. آیتالله محمد امامیکاشانی در خطبه دوم نماز جمعه تهران در حمایت از کار سردار سلیمانی سخن گفت و اظهار داشت: اینگونه اقدامات نشان می دهد که در کشور یک صدا و یک محور وجود دارد و این یک مسالهی اساسی است.
خطیب جمعه تهران در ادامه سخنان خود با بیان اینکه نیاز امروز کشور وحدت، اتحاد و انسجام است، تصریح کرد: باید از تهمت زدنها ودروغ گفتن ها پرهیز کرد و همانطور که بارها رهبری تاکید کردند،همدیگر را توهین و تحقیر نکنید زیرا فضا الان در برابر دشمن است.
حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهوری نیز از حامیان موضعگیری سردار سلیمانی بود. او با اشاره به نامه سرلشکر سلیمانی به رئیسجمهوری در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «نامه سردار به رئیس جمهور مهمترین سند هماهنگی مطلق نیروی نظامی و مدیریت سیاسی کشور تحت زعامت ولایت امر برای هر سیاستی است “که مصلحت نظام اسلامی باشد”. واقعیت این است که دکتر روحانی همان است که بود. هم مرد مذاکره است هم مرد مبارزه؛ او مرد روزهای سخت است. سپاهیان قدیمی و اصیل او را به خوبی میشناسند».
همیشه صدایی هم برای تخریب هست
با این حال از سوی دیگر نامه سردار باعث شد تا برخی تندروها برانگیختهشوند و دست به اعتراض و تا جایی هم توهین بزنند. یکی از چهرههای معروف در میان تندروها، حمید رسایی بود که در توئیتی به پیام سرلشکر سلیمانی به رئیس جمهور واکنش نشان داد. حمید رسایی در توییتر خود نوشت: «به تاریخ که نگاه میکنم، امثال اشعث کندی و ابوموسی اشعری یک عمر به امام علی (ع) خون دل دادند، یکی دوبار هم در حرف و نه در عمل، مواضع درست داشتند، اما مالک اشتر برای دست بوسی از آنها دستپاچه نشد».
واقعا اینجا یک سوال قابل طرح است که اینگونه افراد با خود چه فکر میکنند که مواضعی اینچنینی میگیرند؟
درک نادرست از منافع ملی
آنها یادشان رفته است که با نقض برجام توسط ترامپ نهتنها از درستی راه دیپلماسی ایران کاسته نشده، بلکه حقانیت آن در ابعاد جهانی آشکارتر شده است. مهمترین وجه این پیروزی زمینهسازی بروز تحول در نحوه نگرش به پدیدهها در عرصه حیات بینالمللی و مسائل داخلی کشور است؛ موهبتی که بهدلیل برخی لجبازیها در داخل، کند شده اما پیشرونده است.
نکته دیگر که قابل ذکر است عدم توجه تندروها به این مهم یعنی جایگاه و اهمیت مفهوم «منافع ملی» است. آنها باید بدانند که منافع ملی الفبای سیاست است و غالبا با سیاست خارجی در ارتباط است. البته با سیاست داخلی نیز بیارتباط نیست. گرچه در حوزه سیاست داخلی، بیشتر اصطلاحاتی همانند: منافع عمومی، مصلحت کشور، منافع جامعه و… به کار می روند؛ اما ذکر این نکته شایان توجه است که هر دو بعد خارجی و داخلی منافع ملی، با هم پیوند نزدیک دارند.
ضرورت توجه به وحدت ملی
تندروها بهتر است که به نکات مهمی که اهل فن در این باره گوشزد کرده و هشدار داده اند بیشتر توجه کنند تا بدانند که «هر سخن جایی و هر نکته مکانی» دارد. اهل فن عوامل تهدید کننده منافع ملی را به عوامل داخلی و خارجی تقسیم کردهاند. عامل داخلی تهدید کننده، را «عدم هماهنگی و تعادل میان سه جنبه نظامی، سیاسی و اقتصادی منافع ملی». بیان کرده اند که در نظر آنها تعادل این سه بعد، همواره ظریف و حساس است. هدفهای سیاست خارجی هر کشور بایدبا منابع اقتصادی آن کشور، تناسب داشته باشد. در غیر این صورت، بار سنگینی بر اقتصاد کشور، تحمیل می شود که می تواند منافع ملی دیگری را نیز به خطر بیندازد. همچنین هدفهای نظامی کشور نیز باید با بنیه اقتصادی هماهنگ باشد. عوامل خارجی تهدید کننده منافع ملی را نیز، تهاجم نظامی، توطئه و تهاجم فرهنگی برشمردهاند. با این حال می توان گفت تندروها نسبت به این اصول بیاطلاع هستند و این نکات در مواضع انها غایب و مفقود است.
خصومتهای حزبی و شخصی یا جناحی در جای خود معنی مییابد اما وقتی پای منافع ملی و اعتقادات بنیادین به میان میآید دامن زدن به خصومتها و مخالفت های حزبی کار عبثی است. بی تعارف باید گفت که این کار تندروها نه تنها تدبیر یا موضعی مخالف نیست بلکه ایجاد تفرقه و اختلاف افکنی است و کسی که به چنین پدیده ای دامن بزند یا جاهل است و یا خائن. در هر حال ما باید از منافع ملی خود دفاع کنیم، و در وضعیتی که منافع ملی ما به خطر افتاده باشد، اولویت همه جناح ها و مسئولان کشوری و لشکری باید این باشد که با توجه به صداهای مخالف وحدتی در حفظ منافع ملیمان داشته باشیم. وحدت ملی نیز چیزی نیست جز چگونگی واکنش مردم در باب دفاع از منافع عمومی و مصالح کشور. در واقع، اتحاد، یکپارچگی و وحدت کلمه آحاد یک کشور در دفاع از منافع عمومی، وحدت ملی یک کشور به شمار می آید. این روحیه در کشورهای مختلف و حتی در یک کشور در مقاطع گوناگون تاریخی، متفاوت است. وحدت ملی به احساس همبستگی شهروندان کشور با نظام سیاسی جامعه، دولت و دستگاه حاکم، متکی است و بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه محسوب می شود.
انتهای خبر/علی روغنگران