چطور مشهد پایتخت تندروهای دو آتشه شد؟
استاندار اسبق خراسان در دولت اصلاحات گفت: آنچه از طریق رسانههای رسمی و غیررسمی در آشکار و پنهان درباره مشهد به عرصه افکارعمومی کشور پمپاژ میشود، کمترین نسبت را با باورهای اکثریت قاطع مردم این شهر مذهبی دارد.
مشهد این روزها گویی مقر تندروهای اصولگرا شده است، علاوه برآنکه برای دولت و مجلس خط و نشان می کشند و طومار می نویسند، برای انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز می خواهند از این شهر برای کل کشور نسخه بپیچند و لیست تدوین کنند؛ اما برخلاف تصور عمومی مردم این شهر دل خوشی از تندروها ندارند.
حسن رسولی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و استاندار اسبق خراسان با تأیید نارضایتی مشهدی ها از تندروها می گوید: وجدان عمومی خراسان و مشهد با رسیدن به این باور که یکدستی و عدم تعادل در بخش های مختلف تناسبی با منزلت و جایگاه این شهر ندارد، تلاش خواهند کرد که همانند شورای پنجم برای انتخابات مجلس 98 شرایط را تغییر دهند.
مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با حسن رسولی را در ادامه بخوانید:
بعد از طومار نویسی ها و ارسال پیامک های تهدیدآمیز برای نمایندگان، گفته شد که منشأ آن از مشهد است. شما روزی استاندار خراسان بودید، حال و هوای سیاسی مشهد را تشریح بفرمایید، این تصور که حرکت های تند و افراطی از مشهد منشأ می گیرد، واقعیت دارد؟
از منظر جامعه شناختی مشهد به لحاظ وسعت و جمعیت دومین کلانشهر ایران پس از تهران است، همچنین هر سال 25 تا 30 میلیون نفر زائر از سراسر کشور و دنیای اسلام را میزبانی می کند. بنابراین نقشی که مشهد در حوزه ارتباط اجتماعی دارد هم وزن پایتخت محسوب می شود. به دلیل کثرت جمعیتی و تنوع قومی و مذهبی می توان مشهد را اطلس کوچکی از بافت فرهنگی، مذهبی و قومی کشور دانست و حتی از حیث حضور اتباع بیگانه نیز آیینه تمام عیار یک شهر بزرگ متکثر و متنوع است. لذا باید با یک نگاه فراگیر و همه جانبه به اداره آن پرداخت.
دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد با برخی جابه جایی ها و تحولات دیگر در سطح استان همزمان شد. در حوزه قدرت و سیاست تعادل و توازن پیشین که توسط مرحوم آیت الله طبسی نماینده ولی فقیه و دولت های آن زمان برقرار بود؛ دگرگون و در ساختار سیاسی به شدت فضای تک صدایی حکم فرما شد. همچنین 8 سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد با رشد و تقویت گروه های تندرو اصولگرا همراه شد. تندروها به سرعت از سایر بخش های اصولگرایی و حتی از رهبری هم عبور و چهره شهر مقدس مشهد را در سطح ملی بر اثر یکدست شدگی قدرت رسمی، از تعادل قبلی خارج کردند. این عدم تعادل به شدت باعث شکاف اجتماعی و فرهنگی در شهر مشهد شد و این شکاف فرهنگی بین طبقات مختلف در انتخابات این دوره به دو صورت متضاد خودنمایی کرد؛ چون مردم از این طریق به یکدستی موجود اعتراض کردند.
در مقطع انتخابات مجلس هفتم، هشتم، نهم و دهم اکثریت مردم مشهد از تأثیرگذاری رأیشان ناامید بودند؛ بنابراین از صندوق رای فاصله گرفتند، در نتیجه بر اثر مشارکت اندک، اکثریت مطلق نمایندگان با کمی تغییر از یک جناح وارد مجلس شدند که مدیریت استان نیز همطیف با آنها بود. گروه های فشار در سطوح مختلف مورد حمایت قدرت رسمی قرار گرفتند و برخی تریبون های رسمی مشهد به نمایندگی از سوی جریان رادیکال اصولگرا موسوم به جبهه پایداری نقش ملی پیدا کردند.
اما مردم مشهد در انتخابات سال گذشته شورای شهر در اعتراض به این یک دستی، برعکس ادوار اخیر انتخابات مجلس یکپارچه پای صندوق های رأی حضور پیدا کردند و با انتخاب 15 نفر چهره اصلاح طلب، نه بزرگی به یکدستی موجود گفتند. برخی تحلیلگران سیاسی که با پیچیدگی ها، تنوعات و چندگونگی ساختار طبیعی مشهد آشنایی کمتری دارند این شهر بزرگ را از منظر تریبون ها و دوربین های رسمی می بینند و دچار اشتباه جامعه شناختی از مشهد می شوند.
من اهل خراسان هستم و چهارسال مسئولیت اداره این استان را برعهده داشتم، معتقدم واقعیت موجود حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در مشهد با آنچه در رسانه ها و برخی نهادهای رسمی به تصویر کشیده می شود 180 درجه متفاوت است. البته دولت هم در این مسیر از حداکثر ظرفیت خودش استفاده نکرده است. امروز در تصویرگری رسمی متأسفانه مشهد به عنوان مرکز تندروی و ترویج ادبیات خشونت طلبانه معرفی می شود. در صورتی که این برچسب نه تنها واقعیت ندارد و با فضای واقعی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این شهر بزرگ منطبق نیست بلکه دقیقا با سیمای واقعی آنها در تعارض است. مردم برای اولین بار پس از چند سال که مقابل این یکدستی منفعل بودند در انتخابات شوراها و سال 92 ریاست جمهوری با حضور خود در اعتراض به این یکدستی اقدام کردند. وجدان عمومی خراسان و مشهد با رسیدن به این باور که یکدستی و عدم تعادل در بخش های مختلف تناسبی با منزلت و جایگاه این شهر ندارد، تلاش خواهند کرد که همانند شورای پنجم برای انتخابات 98 نیز به میزانی که بخش نظارتی برای رای دهندگان میدان مانور از طریق تأییدصلاحیت کاندیداهای نوگرا و تنوع طلب و مردم باورتر ایجاد کند، اقدام به تغییر شرایط کنند.
با این تفاسیر تریبون نمازجمعه مشهد چندان هم بیانگر دیدگاه های مردم شهر مشهد نیست؟
آنچه از طریق رسانه های رسمی و غیررسمی در آشکار و پنهان درباره مشهد به عرصه افکارعمومی کشور پمپاژ می شود کمترین نسبت را با باورهای اکثریت قاطع مردم این شهر مذهبی دارد. هر شهری برای خود دارای خصوصیات خاصی است. مشهد در طول تاریخ به ویژه بعد از انقلاب محل بروز و ظهور جریانات فکری متفاوت بوده است. به طور نمونه علی شریعتی، اخوان ثالث و مرحوم بهار مشهدی هستند.
پس چرا جبهه پایداری می خواهد مقر خودش را برای انتخابات مجلس 98 مشهد قرار دهد، آیا سیگنالی از اقبال عمومی گرفته که چنین برنامه ای چیده است؟
در دوره ای که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بود، سرمایه گذاری قابل توجهی در مشهد انجام گرفت و مردم در مواجهه با این هجمه در انتخابات مجلس با انفعال برخورد کردند و این تصور ناصحیح برای جبهه پایداری ایجاد شد که خواستگاه اصلی آنها مشهد است؛ اما علی رغم همه کارهای تبلیغاتی که با استفاده از امکانات عمومی شهرداری انجام دادند، در انتخابات شورای شهر مشهد سال 96 حتی یک نفر از جبهه پایداری نتوانست به شورا راه یابد.
مشهد شهر بروز و ظهور رویدادهای غیرمترقبه است. اگر دولت واقعیت های زیر پوست جامعه خراسان و مشهد را در اعمال مدیریت عمومی مدنظر داشته باشد، می تواند از این عدم تعادل بیش از حد جلوگیری کند.
چرا جبهه پایداری پیام انتخابات شورای شهر سال 96 را دریافت نکرده که همچنان امیدوار است؟
در مشهد برای حفظ جایگاه شهرداری، 500 روحانی برای تبلیغ در حواشی شهر با استفاده از اعتبارات شهرداری تحت عنوان پوشش فعالیت های فرهنگی و مذهبی حواشی شهر سازماندهی شدند. البته سرمایه گذاری های دیگری هم صورت گرفت. فوت آیت الله طبسی و آیت الله عبادی و خروج بسیاری از شخصیت های انقلابی و تأثیرگذار و حتی صاحبان فکر و دانش و سرمایه از مشهد از جمله عوامل ایجاد این توهم برای جبهه پایداری است.
پیش بینی من این است که این روند تداوم نخواهد داشت و مردم با توجه به خاطراتی که از حاکمیت یکدست تندروها در شهر مشهد دارند، در فصل انتخابات در صورتی که اصلاح طلبان و تحول خواهان و بسیاری از اصولگرایان اصیل و ریشه دار و معتدل در جهت تشخیص مصالح استان و شهر مشهد به یکدیگر نزدیک شدند، به خوبی سازماندهی می کنند و امکان تکرار چهار دوره اخیر مجلس در مشهد کاهش پیدا می کند.
ساماندهی این 500 روحانی که گفتید مربوط به زمان مدیریت آقای سیدصولت مرتضوی در شهرداری مشهد بود؟
حالا اسم نمی آورم. معاون شهردار وقت دوره احمدی نژاد که در چهارسال اول رئیس ستاد انتخابات کشور بود و در چهارسال دوم شهردار مشهد شد، این 500 روحانی را با استفاده از ظرفیت جلیلی (اخوی آقای سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) به عنوان معاون فرهنگی شهرداری و با کمک برخی دیگر نهادها برای تحت پوشش قرار دادن اطراف مشهد سازماندهی کردند. چون جمعیت مهاجر در رینگ آخر شهر مشهد مستقر هستند و جامعه پذیری شان آسان تر از مشهدی های اصیل و استقرار یافته است.
لازم است پژوهشی صورت گیرد که در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر در صندوق های اطراف شهر که میلیاردها تومان از وجوه جبهه پایداری مصروف پوشش فعالیت های فرهنگی و خدماتی و اجتماعی و مذهبی شد، ترکیب آرا چگونه بود؟ ترکیب آرا نشان می دهد که حتی در این مناطق هم وجدان اجتماعی مردم متوجه آفات این یک دستی قدرت شد و با رأی خود متفاوت از گذشته به سمت ایجاد تعادل و پایان دادن به یکدستی اقدام کردند.
مشهدی ها از لحاظ روانشناسی اجتماعی در برخورد با پدیده انتخابات یا کاملا مثل مجلس ششم یکدست هستند یا اینکه اگر احساس کنند به هر دلیلی شرایط اعمال قدرت شهروندی شان از طریق صندوق رأی تأمین نمی شود از صندوق رأی فاصله می گیرند. در حالت دوم فرصتی پیش می آید تا انتخابات با مشارکت کمتر برگزار شود، که در این صورت امکان برنده تر شدن جناح رادیکال اصولگرا عملی می شود.
انتهای خبر/