تجمع بیاعصابها ممنوع!
قدیمیها خوب میگفتند که موقع عصبانیت، یک لیوان آب خنک بخور! باید باور داشت که همین توصیه کهنه، چقدر کاربردی است و بدون در نظر گرفتن جا و مکان، همیشه خدا هم جواب میدهد. شرایط اجتماعی، فشارهای مختلف و شیوه زندگی، به ویژه مسائل مالی و اقتصادی بالاخره گوشه دیوار گیرت میآورند و یقهات را محکم میچسبند! از شخصی که همین حالا کنار شما نشسته تا کسی که در همین لحظه پشت میلههای زندان نشسته و زانوهایش را بغل گرفته به اشتباه اتفاق افتادهای فکر میکند، همه در مراحل مختلف زندگی، عصبانیت، خشم، مشکلات و سایر چیزهای به اصطلاح “اعصابخردکن” را پشت سر گذاشتهاند. گاهی حرفهای کوچکی که هیچ وقت به مرحله عمل نرسیده چنان آشفتهبازاری درست کرده که تا سالهای بعدی کسی نتوانسته جمعش کند. ماشین هم ترمز دارد چه برسد به انسان! قبل از اینکه دستت را بالا ببری، لبی باز کنی، قدمی به جلو برداری یا اینکه برگردی زیر گوشش بخوابانی، بهتر است ترمز کنی و بپرسی این همه عصبانیت جایی دارد؟
گشتاسب خزائنی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در گفتگو با صبح امروز به بررسی نظریههای مختلف از خشونت و ویژگیهای آن پرداخته است تا شاید با شناخت این خصوصیات، بتوان در مرحله بعد گامی مؤثر برای کنترل درست آن برداشت.
خشونت، افسار گسیخته هیجانات درونی
خزائنی با بیان این که خشونت تعاریف مختلفی دارد و در هر حوزهای میتوان متناسب با آن، خشونت را تعریف کرد، گفت: بعضی از تحلیلگران و کارشناسان خشونت را یک نوع پاسخ اعتراضآمیز به عوامل و فشارهای درونی و بیرونی میدانند و عده ای آن را واکنشی نسبت به تهدیدهای بیرونی تعریف میکنند. گروهی نیز در روانشناسی اجتماعی، خشونت را هر گونه رفتاری میدانند که به قصد آسیب رساندن روانی یا جسمانی به فرد یا جسمی دیگر انجام میشود.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی با تأکید بر این که خشونت، ابراز رفتاری هیجانی به نام خشم است، دیدگاهها درباره این رفتار را متنوع دانست و افزود: با توجه به رویکرد خیلی معروف در این حوزه که خشم را تحت عنوان نظریه سرخوردگی، پرخاشگری یا ناکامی میشناسد، افراد معتقدند که وقتی فرد برای دست یابی به یک هدفی تلاش میکند و با مانعی مواجه میگردد، دچار ناکامی شده و حالت هیجانی که در پی این به وجود میآید، خشم است و ابراز آن به شکل رفتارهای خشونت آمیز صورت میگیرد.
وی تصریح کرد: وقتی خشم باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه و به عبارتی خشونت میشود، این ابراز به دو صورت قابل مشاهده است، نوع اول زمانی است که دقیقاً فرد با عامل ناکام کننده برخورد میکند، به عنوان مثال در رفع نیاز تشنگی، کسی مانع نوشیدن آب بوده و شما با آن عامل مستقیماً مقابله میکنید و در نوع دوم، به قدری مواجه شدن با آن عامل سخت و غیر ممکن است که در بروز این خشم جابجایی را انجام میدهیم، مانند وقتی که در محل کار، مدیر مانع اهداف و رفتارهای مورد نیاز شما میشود که مقابله با شخص وی میتواند عواقب بدتری را به دنبال داشته باشند که در نتیجه فرد خشم خود را متوجه شخص یا چیز دیگری میکند که به این نوع در اصطلاح پرخاشگری جابجاشده می گویند.
توجه به رفتار با کودکان برای کنترل خشونت
خزائنی با تأکید بر این که الزاماً هر ناکامی منجر به پرخاشگری نمیشود و میتوان آن را کنترل کرد، اضافه کرد: نظریه دیگر از دیدگاه اجتماعی است که معتقد هستند افراد ذاتاً خشمگین نیستند بلکه خشم را یاد میگیرند. من به عنوان یک کودک، نوجوان یا جوان در شرایطی، رفتار خشونت آمیز یا پرخاشگرانه را میبینم و یاد میگیرم.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، خاطرنشان کرد: فرض کنید یک کودک در مدرسه با هم کلاسیهایش دعوا میکند و به خانه میآید. در خانه والدین که از وضعیت کودک پی به موضوع میبرند، واکنش آنها بسیار مهم است. اگر والدین کودک را بخاطر عدم تقابل درست با همکلاسی ملامت کرده و او را به خشونت بیشتر در صحنههای مشابه دعوت کنند، به نوعی با این واکنش به کودک انجام رفتار خشونت آمیز را آموزش دادهاند اما میتوان با صحبت کردن و روش حل مسائل را یاد او داد.
وی تأکید کرد: فرزند در خانه شاهد این جریان است که به عنوان مثال پدر درخواستهای بیجا یا غیر منطقی خود را از سایر اعضای خانواده با خشونت مطرح کرده و با تکیه بر این نوع ابراز موفق هم میشود، و در نتیجه کودک نیز این تصور را دریافت میکند که میتواند با ابراز خشونت آمیز خواستههایش به آنها دست پیدا کند، هر چند که آن درخواستها غیر معقول و ناحق باشند.
خزائنی با اشاره به این که کارشناسان معتقد هستند که رفتار پرخاشگری از ابتدای کودکی توسط فرد آموخته میشود و تا بزرگسالی به استفاده از آن تحت عنوان یک الگوی رفتاری ادامه میدهد و در نهایت به یک الگوی اجتماعی تبدیل میشود، گفت: گاهی خشونت در سطح یک خانواده مطرح میشود، اما گاهی مانند کشور ما متاسفانه بر اساس آمارهای اعلام شده درصد خشونت به عنوان یک معضل و آسیب اجتماعی نسبتاً متراکم شناخته میشود.
رشد تساعدی خشونت در جامعه
کارشناس روانشناسی افزود: میزان بالای پروندههای قضایی موجود در این باره و حتی حداقل همان رفتارهایی که ما به طور روزمره در جامعه مشاهده میکنیم گویای تبدیل شدن خشونت به یک الگوی اجتماعی است و در این زمان تأثیر آن بسیار بیشتر است و بر تمام تک تک اعضای جامعه در تمام سنین و اقشار این اثر را دارد. در این زمان اگر یک خانواده بخواهد فرزندش را از این جریان دور نگاه دارد، نمیتواند چون در جامعه وجود داشته و قابل کنترل نیست و فرد وقتی وارد جامعه شود با آن مواجه است. به عبارتی در چنین وضعیتی خشونت یک نوع رفتار رفت و برگشتی میشود که فرد از جامعه خشونت را یاد گرفته و در همان جامعه آن را ابراز میکند که به همین دلیل نیز با سرعت فراگیر شده و کنترل آن سخت است.
وی با تأکید بر اینکه نظرات و دیدگاههای مختلفی درباره خشونت مطرح بوده که نمیتوان به طور یقین به یک نظریه تکیه کرد و باید آن را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد، تصریح کرد: بعضی از نظریه پردازان روانشناسی و پژوهشگران، خشونت را به عنوان یک نوع عنصر ذاتی در انسان میدانند و معتقدند که در ذات انسان خشونت وجود داشته و به همین دلیل هم آن را در شرایطی ابراز میکند. آنها این توجیه را دارند که به دلیل حفظ شرایط زیستن و حفظ بقا، آن چه که انسانها از اعصار قدیمی داشتند و به خاطر شرایط مجبور بودهاند تا قوه درگیر شونده یا خشونت را در خود تقویت کنند. برخی نظریه پردازان نیز معتقد هستند که خشونت ریشه در ترس دارد و در واقع این ترس است که خشونت را به دنبال خود در فرد ایجاد میکند.
خشم وراثتی یا اکتسابی؟
خزائنی با بیان این که برخی خشونت را خصوصیتی مبتنی بر افراد جامعه دانسته و به این دلیل آن را در سطوح فردی و خانوادگی تقسیم بندی میکنند، ادامه داد: خشونتهای خانوادگی با عوامل فیزیکی، روحی و روانی، تحقیرکردن ها و رفتارهایی علیه زنان، کودکان و در مقایاس کم حتی علیه مردها، نمود پیدا میکند. خشونت علیه مردها در خانواده خیلی کم مورد توجه و بیان قرار میگیرند اما در کشور بر اساس تحقیقات جدید رشد نیز داشتهاند.
وی خاطرنشان کرد: رفتارهای خشونت آمیز مردها علیه زنها بیشتر فیزیکی و با آسیب رساندن جسمی همراه است ولی در طرف مقابل خشونتهای زنان علیه مردها بیشتر به دلیل شرایط فیزیولوژیک آنها، بیشتر روحی و روانی صورت میگیرد که از آن جمله میتوان به شرطگذاریهای زنان برای همسرانشان اشاره کرد که به طور عملی مرد را به نوعی تحقیر میکنند و شخص را محدود کرده و تحت استرس و فشارهای روانی قرار میدهند. متاسفانه یکی از بدترین نوع ابراز خشونت در جامعه، خشونت با کودکان است که در واقع کودکان، بی دفاعترین آدمهایی هستند که دست ما سپرده میشوند و ما متاسفانه رفتارهایی ناصحیح را در قبال آنها انجام میدهیم.