خانمها مسئولیتپذیرتر هستند!
توسعه یک کشور، ابعادی گسترده و فرآیندی همه جانبه دارد. در کشورهای در حال توسعه، تفکری نادرست و غالب در بحث تعریف ابعاد توسعه وجود دارد که از توسعه صرفا به عنوان رشد و ارتقا سطح اقتصادی آن کشور یاد میشود؛ در حالی که ابعاد توسعه ملی هر کشور عبارت است از: توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی – اجتماعی و توسعه امنیتی. به بیانی دیگر، توسعه، حرکت تمام ابعاد یک جامعه به سوی پیاده سازی اندیشه های نو و رسیدن به اهدافی است که آن کشور را در جهان، پیشرفته و قدرتمند میسازد.
در توسعه یک کشور، سهم مشارکت و تاثیرگذاری اقشار مختلف جامعه بسته به جامعه آماری آنها، متفاوت و قابل بررسی است. در تقسیم بندی جنسیتی، حدود پنجاه درصد از جمعیت یک جامعه را زنان تشکیل میدهند که به تعبیری زنان میتوانند در عصری که تحولات جهان بر پایه برابری جنسیتی و شایسته سالاری رخ میدهد، سهمی مساوی با مردان در ارتقا و توسعه داشته باشند. در معیارهای سنجش میزان توسعهیافتگی یک کشور، یکی از مهم ترین معیارها، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. زنان در کشور های رو به توسعه، امید اول برای ارتقای خانواده ها و رشد و توسعه کشور های خود محسوب می شوند.
شهربانو در این قسمت، با یکی از بانوان فعال و چهره های موفق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خراسان رضوی به گفت و گو نشسته است تا سهم مشارکت زنان را در توسعه کشور ارزیابی کند. نسرین یوسفی، کارشناس مهندسی صنایع در گرایش تولید صنعتی و کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک، یکی از مدیران توانمند و کارآفرین کشور در یک دهه اخیر است که با رویکرد توسعه کار و توسعه سبد محصول، در حوزه های مختلف تصمیم گیری و برنامه ریزی میکند. شرح گفت و گوی ما را در ادامه میخوانید.
- کمی درباره شروع فعالیت کاری خود و تجربه هایی که در این سالها داشتید بفرمایید.
فعالیت من در دهه هشتاد در صنعت خودرو شروع شد. در آن سالها در یکی از شرکت های بزرگ قطعه سازی وابسته به یکی از خودروسازان بزرگ کارم را شروع کردم و چند سال بعد در همان مجموعه منصب های مدیریتی مهمی را داشتم از جمله قائم مقام مدیر عامل و در ادامه حدود 9 سال مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکت بودم. بعد از آن دو شرکت تاسیس کردم که علاوه بر سهامدار، در حال حاضر در جایگاه رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل این شرکتها فعالیت میکنم که کار آن مرتبط با حوزه های تجارت و در زمینه خدمات فنی-مهندسی و صنعت برق است.
- در جایگاه مدیر، تجربه کار کردن در یک محیط مردانه چگونه است و سایر بانوان در این حوزه های کاری تا چه اندازه فعال هستند؟
من در یک محیط کاملا مردانه کار کردم و در واقع اولین زنی بودم که در یک مجموعه خودروسازی بزرگ مسئولیت مدیریتی طولانی مدت داشت. در آنجا ما همکاران خانم بسیار زیادی داشتیم که در بخش های مهندسی، مالی و حسابداری مشغول به کار بودند و در آن موفق بودند؛ با این حال بعضی بانوان با وجود ظرفیتها و قابلیت هایی که دارند خودشان تمایلی به پذیرفتن مسئولیتهای مدیریتی ندارند در حالی که بانوان میتوانند نقش بسیار مهمی را در سمت های مدیریتی به واسطه تعهدی که دارند ایفا کنند. برای مثال در حوزه فساد های اداری که امروزه یکی از بزرگترین مشکلات کشور است و علاوه بر مردم، مسئولین هم از این وضعیت نابه سامان شاکی هستند نام بانوی مدیر زنی را در لیست اختلاس گران نمی بینیم که در ادارهها و مناصب بالا دچار این نوع فساد شده باشد و به نظر من یکی از بهترین اتفاق هایی که می توانیم در این شرایط انجام دهیم، واگذاری مسئولیت های حساس و مرتبط با حوزه مالی به بانوان است. خانم ها در شروع یک کار نیاز به آموزش دارند اما پس از آن که کاری به آنها محول می شود مسئولیت پذیری بیشتر و بالاتری نسبت به مردها دارند و کارها را به بهترین نحو به سرانجام میرسانند. با این وجود روحیه ریسک پذیری در بانوان ما بسیار کم است و با وجود اینکه فارغ التحصیلان بسیاری از بانوان در رشته های مدیریتی و مهندسی داریم به آنها شیوه درست کارآفرینی را آموزش ندادهایم یا جسارت برداشتن قدمهای بزرگ را در محیط خانواده به آنها نمیدهیم. نبود این قدرت ریسک ریشه در باورها و فرهنگ ما دارند چرا که ما از همان کودکی با دخترهایمان، با نقش مادرانه برخورد میکنیم و به جای آموزش دادن مهارتهای خوب، از آنها میخواهیم که از عروسکها یا خواهر و برادر کوچکتر خود مراقبت کنند.
- سهم سیستم آموزشی در تربیت و شکل گیری شخصیت دخترها و بانوان را تا چه اندازه تاثیرگذار میدانید؟
ما در حوزه آموزش، روحیه خلاقیت و کارآفرینی را در بچه هایمان ایجاد نمیکنیم برای مثال در مهدکودک به بچه ها می گویند شعر حفظ کنید یا کارهای تکراری که روحیه خلاق بچه ها را از بین میبرد؛ این شرایط در مدارس ما هم وجود دارد. تمرکز سیستمهای آموزشی ما بر رقابت گری ناسالم بین بچه ها و کسب نمرات بالا در آزمون ها و نمرات است. ما در حوزه آموزش و پرورش، خیلی کم به حوزه پرورش پرداخته ایم در حالی که نقش پرورش از آموزش مهمتر است. در واقع باید عبارت «وزارت آموزش و پرورش به «وزارت پرورش و آموزش» تغییر کند و کار صحیح این هست که ما نسل کودک و جوان خود را پرورش داده و در کنار پرورش دادن به آنها آموزش دهیم.
در یک آمار جهانی، ایران در تعداد فارغ التحصیلان مهندسی، رتبه سوم را دارد. ما مهندس تولید میکنیم، به آنها آموزش میدهیم ولی پرورشی که خلاقیت ها، ویژگی ها و ایده های فردی هر شخص را شناسایی و کشف میکند را هرگز به کار نبرده ایم.
- کمی از سایر فعالیت های خود در کنار فعالیت های اقتصادی بگویید و شرایط کار برای بانوان را در این حوزه ها چطور ارزیابی میکنید؟
من علاوه بر فعالیت در حوزه تجارت و اقتصاد حوزه اجتماعی هم فعالیت می کنم. در اواخر دهه 80 در حوزه زنان فعال بودم و نائب رئیس هیئت کبدی استان شدم و در حال حاضر در اتاق فکر و اشتغال استانداری فعالیت میکنم و همچنین عضو هیئت رئیسه و عضو کمیسیون اقتصادی مجموعه پارلمان زنان شهرستان مشهد هستم. ما در این سازمانها و تشکلها هم فکری میکنیم و می بینیم که به حوزه اجتماعی کسب و کار به آن صورت پرداخته نشده است. ما اگر چهار بعد یک جامعه را که حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی هستند را در نظر بگیریم و نقش زنان را در آن ها بررسی کنیم، زنان ما در حوزه اقتصاد اگر کسب درآمد هم کرده اند همیشه براین باور بوده اند که در آمدشان متعلق به خانواده است. در حوزه سیاسی هم نخبه های سیاسی زیادی را در بین زنان پرورش داده ایم تا بیایند و در قانون گذاری، حقوق زنان، عدالت جنسیتی و … ورود پیدا کنند. در سال های اخیر مجلس شورای اسلامی و دولت حرکت هایی را برای استفاده از ظرفیت حضور زنان در تشکل ها استفاده کرده اند و قابل تقدیر است. اما متاسفانه از این نیروها و نگاه زنان به درستی استفاده نمیکنیم و کمترین بازار کار را برای فارغ التحصیلان رشته های علوم سیاسی ایجاد کرده ایم. دولت نقش بسیار مهمی در این رابطه دارد و وظیفه اصلی آن بستر سازی است. اما در این دهه های پس از انقلاب، دولت ها همیشه خودشان نقش اجرایی را در این بستر سازیها داشتهاند. نمی شود یک نهاد، هم بستر ساز باشد، هم مجری باشد و هم ناظر بر تمامی این امور. به همین دلیل است که بخش خصوصی ما نتوانسته است به درستی رشد کند. در صد شرکت برتر کشور، به جرات می توان گفت که نود و پنج تا از این شرکتها، شرکت های دولتی یا خصولتی یا وابسته به دولت هستند. پس می توان گفت که ما جای کافی و لازم را برای اقتصاد بخش خصوصی ایجاد نکرده ایم. در صورتی که در کشورهای توسعه یافته عکس این آمار را پیدا خواهید کرد. بحث فساد ناشی از اجرا، ناظر و بستر سازی یک سیستم هم درست در همینجا مطرح می شود. وقتی همه چیز با هم تلفیق شود سیستم دچار اختلال می شود و به همین دلیل شاهد فساد، سردرگمی و مشکلاتی هستیم که امروزه در جامعه وجود دارد.
- اوضاع اقتصادی و کسب و کار در سالی که گذشت چگونه بود؟
این روزها همه می دانند که کشور در وضعیت مطلوب و سالمی قرار ندارد. ما یک دوره رکود را طی کردیم و این نا به سامانی را نتوانستیم به درستی مدیریت و کنترل کنیم چرا که شاهد افزایش نرخ ارز بودیم و پس از آن دشواری ها و نا به سامانی هایی که به وضوح دیده شد؛ به نظر من اقتصاد در حال بازگشت به مسیر اصلی خودش بود اما در جامعه ای که تورم بالا باشد نمی توانیم مدیریت و بهره وری سیستم را به درستی پیش بینی و ارزیابی کنیم. امروزشرایط به گونهای است که شما کالایی را می خرید و بدون اینکه از آن استفاده کنید ارزش آن به علت بالارفتن نرخ ارز و تورم افزایش می یابد. اما وقتی تورم کنترل شود پارامترهای بهره وری و مدیریتی افراد، شاخص و دیده می شود. در چند سال گذشته شرایط رو به بهبود بود و دیگر اینچنین واسطه گریها یا خرید و فروش کالاها جواب نمی داد. به عبارتی وقتی مدیر یا شخصی در کار خود سومدیریت داشته باشد به این دلیل که تورم سراغ کالای او میرود، میتواند آن را همراه با سود بفروشد و ضعفها و سو مدیریت هایش هم پوشانده میشود. اقتصاد ما در حال حاضر دچار سردرگمی است، یک دوره رکود را پشت سر گذاشته است و الان دوباره وارد فضای تورمی شده است که هیچ پایداری و چشم اندازی ندارد. این اتفاق ها چند معضل را برای سرمایه گذاری ایجاد می کند. ابتدا سرمایه گذار های داخلی هستند که نمی توانند ریسک کنند و سرمایه خود را وارد چرخه اقتصادی کشور کنند، دوم اینکه برای سرمایه گذار خارجی هم توجیه ورود به بازار ایران برای سرمایه گذاری دشوار می شود. سرمایه گذار خارجی قرار است ارزی را وارد کشور کند و انتظار دارد سرمایه اش را پس از سه سال با A درصد سود برداشت کند در حالی که ناپایداری ارزی ما در حدی است که هر لحظه ممکن است به آن شوک وارد شود و در نهایت این شخص ضرر کند.
- به نظر شما زنان چگونه میتوانند نقش های پررنگ تری را در کار و جامعه، علاوه بر نقش همسری و مادرانه خود در خانه داشته باشند؟ شما شخصا چگونه این کار را انجام دادید؟
من همیشه کار را جزئی از زندگیام دیدم. هیچوقت اینطور به موضوع نگاه نکردم که دارم کاری را انجام می دهم تا به خانواده ام خدمت برسانم. اغلب زنانی که شاغل هستند این احساس را دارند که تحت تاثیر جبر زمانه برای خدمت به خانواده کار میکنند و این تفکر، ناخودآگاه در شما افسردگی ایجاد می کند که نوعی نارضایتی است و در پیشرفت کار شما و روحیه خانواده تاثیر بسیار می گذارد. اما وقتی در برنامه ریزی زندگیتان کار را هم جزئی از زندگی می دانید هرگز دچار این نارضایتی نمی شوید چون کار خشی از هویت شماست و اگر نباشد زندگیتان کامل نیست.
مرد خانه هم نقش بسیار تاثیرگذاری دارد. من خودم اعتراف می کنم که همراهی همسر و خانواده م بسیار موثر بوده است. گاهی به علت مشغله بسیار مجبور بودم به ماموریت بروم یا سرکار حاضر بشوم و همسرم در این اوقات در کنار فرزندانم و خانواده بودهاست. زنهایی که در بیرون از خانه شاغل هستند به همراهی و کمک فکری و روحی همسر خود نیاز دارند. خانم ها هم باید به جای درنظر گرفتن محدودیت ها و سختی ها اعتماد به نفس و خودباوری را در خود افزایش دهند و توانمندی هایشان را باور کنند. به اعتقاد من خانم ها ارتش خاموشی هستند که اگر بخواهند میتوانند در توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی، سیاسی و… نقش بسیار تاثیر گذاری داشته باشند.
گفتگویی از هدیه ریحانی