گزارش یک اعتراض
کلید خوردن نخستین اعتراض در پردیس اطلس مشهد
ابراهیم حاتمیکیا کارگردان صاحب سبک سینمای دفاع مقدس، در آیین افتتاحیه پانزدهمین جشنواره فیلم فجر مشهد برای نمایش جدیدترین فیلمش«به وقت شام» به عنوان میهمان ویژه حضور داشت ولی همچون چند سال اخیر با چهرهای عبوس میان حاضران نشسته بود و حتی برای کلمهای صحبت درباره اثر جدیدش به روی سن نرفت. او حضوری دکوراتیو در مراسم داشت و همچون چند سال اخیر نتوانست جنجال نیافریند و زبان به اعتراض نگشاید تا فیلمش از همان ابتدای جشنواره، بر سر زبانها بیفتد. هنوز چند دقیقهای از نمایش «به وقت شام» به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره فجر مشهد در پردیس سینمایی اطلس نگذشته بود که به ناگاه به روی سن آمد و خواستار توقف نمایش فیلمش به خاطر فیلمبرداری آن از روی پرده توسط تنی چند از حاضران در سالن شد. پس از اعتراض و انتقاد وی، برخی عکاسان از سالن سینما به بیرون هدایت شدند و تا پایان نمایش فیلم فضایی امنیتی بر سالن حاکم بود. اعتراص و رفتار این کارگردان در پردیس سینمایی اطلس مشهد تیتر رسانهها و به نقطه عطف خبری جشنواره فیلم فجر مشهد بدل شد. اعتراض حاتمیکیا که نگران بود سرمایهاش با این اقدام به سادگی از کف برود در پردیس سینمایی اطلس مشهد کلید خورد اما انگار این پایان ماجرا نبود و قرار بود وی اوج اعتراضاتش را در برج میلاد تهران به نمایش بگذارد.
حاتمی کیا چه گفت؟
در آیین پایانی جشنواره سی و ششم فیلم فجر در برج میلاد، حاتمیکیا از رضا رشیدپور مجری مراسم به خاطر واژه سازیهایی علیه فیلم «به وقت شام» و نپرداختن برنامههای شبکه دو و سه به فیلم جدیدش معترض شد و انتقاد کرد. حاتمی کیا کارگردان فیلم سینمایی «به وقت شام» که در این مراسم سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را به صورت مشترک به همراه بهرام توکلی برای فیلم «تنگه ابوقریب» دریافت کرد.
وی پس از دریافت جایزه با حضور بر سن، ضمن انتقاد از رویکرد تلویزیون و رضا رشیدپور در پرداختن به فیلم «به وقت شام» گفت: «من فیلمساز وابستهام. من فیلمساز این نظامم. من ۳۰ سال است که روی این سن میآیم و میروم، بار اولم نیست. باید تقدیر کنم از سازمان اوج که واقعا سربازان گمنام هستند. افرادی مانند رشیدپور واژههایی در این باره میسازند که مطرح میشود. حاج قاسم سلیمانی میگوید برای «به وقت شام» گریه کرده است. اما اُف بر آن کسی که میگوید این فیلم کمدی است. من افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساختهام و افتخار میکنم بابت ساخت این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفتم. من اعتراض مي كنم به تلويزيون. من از مسئولان شبكه ٣ و ٢ شكايتم را به خدا مى برم. اين لجبازي و نگاه زشت را به خدا شكايت مى برم».
حاتمیکیا برای ساخت فیلمی سیمرغ بهترین کارگردانی را گرفت که هیچ کدام از عواملاش در بخشهای اصلی، جایزهای دریافت. با این وجود اعتراضها و انتقادات جنجالی حاتمی کیا پس از دریافت سیمرغ درآیین پایانی جشنواره فیلم فجر در کاخ جشنواره، واکنشهای زیادی را بین اهالی هنر و رسانه بر انگیخت و بسیاری از این نسبت به صحبتهای این کارگردان انتقاد کردند.
امتیازهایی که فقط در اختیار حاتمیکیاست
بیشک بسیاری از کارگردانان سینمای ایران، از امتیازاتی که ابراهیم حاتمیکیا برای ساخت فیلمهایش از هر لحاظ در اختیار دارد بیبهرهاند. از کارگردانان معتبری همچون زنده یاد عباس کیارستمی گرفته که اعتبار جهانی سینما را رقم زد و پس از فیلم «خانه دوست کجاست؟» به خاطر نگاه سلیقهای مدیران سینمایی، دوربینش را سمت موضوعاتی نشانه گرفت که حساسیت بر انگیز نباشد تا کارگردانان صاحب سبکی چون بهرام بیضایی که به سبب مشکلاتی که هر بار برای ساخت آثارش ایجاد کردند ، عطای فیلمسازی را به لقایش بخشید و ترک وطن کرد. ناصر تقوایی هم که سالهای مدیدی است که پس از فیلم «کاغذ بیخط» به دلیل اشکال تراشیهای مغرضانه و شخصی مدیران و تهیه کنندگان سینما، پشت دوربین نرفته و حتی امکان ساخت فیلم «چای تلخ» آن هم با مضمون دفاع مقدس از وی گرفته شده است. حتی اجازه ساخت فیلم «تنهایی پر هیاهو» بر اساس کتاب «دا» درباره خاطرات یک زن از روزهای جنگ و خون را نیز از تهمینه میلانی گرفتند. شمار بسیاری از کارگردانان سینما هم که اکنون مشغول کارند به اندازه حاتمیکیا امکان سفارش گرفتن ساخت فیلم، در اختیار داشتن امکانات و تجهیزات کافی و مناسب و تامین هزینه تولید آثارشان را ندارند.
تافتههایی جدا بافته!
به قول زنده یاد علی معلم: «حاتمی کیا بچه لوس سینماست و همیشه هم برای آثارش از جشنواره فجر جایزه گرفته است». در شرایطی که بسیاری از فیلمهای کارگردانان یا توقیف شدهاند یا در قفسههای بایگانی ارشاد خاک میخورند، فیلمهای توقیفی حاتمیکیا («به رنگ ارغوان» و«گزارش یک جشن») خریداری شد. به راستی چرا این کارگردان ناز پرورده مان که خود را نماینده همه کارگردانان و دانای کل سینما میداند، حتی برای یکبار هم به دفاع از همکاران حاشیه نشین خود که دل پر دردی هم از شرایط و فضای حاکم بر سینما و تولید و اکران دارند، نپرداخته است و اصرار فراوانی به داشتن جایگاهی ویژه در سینمای ایران دارد و آن را حق مسلم خود میداند. البته به گواه گذشته به جرات میتوان گفت حاتمیکیا در سالهای پیش از این هم با جنجالهای رسانهای تلاش کرده است فیلمهایش را تافته جدا بافته سینما بداند. از قیچی زدن و سوزاندن نگاتیوهای فیلم «موج مرده» در سینمای رسانهها در مخالفت با حذف برخی سکانسهای این اثر گرفته تا هیاهویی که هنگام توقیف «به رنگ ارغوان» و «گزارش یک جشن» راه انداخت. از در افتادن با رضا میرکریمی و اصغر فرهادی به خاطر فیلمهای«یک حبه قند» و «جدایی نادر از سیمین» و زنده یاد کیارستمی و تهمت زدن به او که جنگ را نمیشناسد تا گرد و خاکی که در اختتامیههای فجر برای جایزه نگرفتن فیلمهای «چ» و «بادیگارد» و ایجاد یک جو اپوزیسیون رسانهای به منظور جلب توجه دیگران ایجاد کرد. بیتردید این رفتار غیر حرفهای و ژورنالیستیای در حد و شان و اعتبار کار گردانی حرفهای در حد و قوارههای حاتمیکیا نیست و انتظار چنین رفتاری بیشتر از مسعود ده نمکی میرود که اتفاقا حاتمیکیا چند بار به حمایت از وی پرداخت. وی باید به خاطرداشته باشد به صرف بالا رفتن خود نباید دیگر همکاران فیلمسازش را به پایین بکشد. باز هم به قول زنده یاد علی معلم که روحش شاد باد: «انگار باید برای حاتمیکیا تخت پادشاهی درست کنند تا به دیگران فرمان دهد».
در اختیار داشتن تریبونهای خودی و غیر خودی
حاتمی کیای صبور سالهای پیشین و کارگردان همیشه معترض این سالها، برای ایجاد جنجال تریبونهای خودی و غیرخودی را در اختیار گرفته است و به گمان خود به عنوان نماینده همه سینمای ایران سخن میگوید و از همه طلبکار و در پی حق خویش است. بیپروا به همه میتازد و خود را کارگردانی میداند که حقش را در سینما خوردهاند. دیگران را تخطئه میکند و دچار توهم توطئه شده است. وی چندین دوره متوالی است رفتاری غیرحرفهای و به دور از شأن و شخصیت حرفهای اش را در پیش گرفته است و به هر بهانهای دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر، هیات انتخاب و داوران و مدیران سینمایی را استیضاح و به عبارتی محاکمه و برای آنان حکم صادر میکند.
یک بازی بچگانه و غیرحرفهای
کارگردان محبوب سینمای دفاع مقدس ما در چند سال اخیر، چنین احساس میکند از سینمای ایران طلبکار است این در حالی است که بزرگترین فیلمسازان ما از جمله داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، اصغر فرهادی، بهمن فرمانآرا، علیرضا رییسیان، رسول صدر عاملی، کمال تبریزی و…آثارشان را در بدترین شرایط ساخته و میسازند و با این وجود انتظار جایزه گرفتن از جشنواره را ندارند و انگشت اتهام را نیزبه سوی فرد خاصی نشانه نمیگیرند و مهمتر از همه این که خود را طلبکار سینما نمیدانند. متاسفانه حاتمی کیا با وجود فیلمهای خوبی که برای سینمایمان ساخته و جایگاه خاصی که نزد منتقدان و تماشاگرانش دارد، در چند سال اخیر با لحنی تند و بی پروا و بدون احترام به سلیقه جمعی و حفط حرمت همکارانش، منتقدان و سینما گران و دوستداران سینما و مخاطبانش از همه طلبکار است و در اظهار نظرهایش بدون هیچ اما و اگری حق را به خود میدهد. این در حالی است که به گمان خیلی از سینماگران اگرجشنواره فیلم فجر خود را مقید به رعایت قواعد میکرد فیلم« چ» باید از گردونه داوری کنار گذاشته میشد چرا که حاتمیکیا به نفع کارگردان دیگری(نرگس آبیار و فیلم «شیار ۱۴۳») وارد میدان شد و یک بازی بچگانه و غیرحرفهای را راه انداخت. به جشنواره فیلم فجر بیحرمتی و به همکارانش توهین کرد.
خطری که باید حاتمیکیا آن را جدی بگیرد
با احترام فراوان به حاتمی کیا که در توانمندیهایش هیچ تردیدی نیست، هنوز این پرسش مطرح است مگر وی نسبت به دیگر کارگردانان چه امتیازی دارد که به خود حق میدهد به همه بتازد ولی کسی نباید به او حرف بزند و جلویش بایستد؟ چرا این باور باید در وی تقویت شود که خود را محق بداند که تعیین کند داوران جشنواره باید به چه کسی جایزه دهند؟ بیتردید این رفتار اعتراض آمیز و لحن طلبکارانه شایسته شان حاتمی کیا نیست و امروز یا فردا جایگاه او را نزد منتقدان و دوستدارانش متزلزل و از محبوبیتش نزد سینما دوستان میکاهد. هر چند صدای پس لرزههای تهدید کننده این گسست چند سالی است به گوش میرسد و حاتمیکیا هم اگر هوشمندی به خرج دهد باید این خطر را برای حفظ محبوبیتش در سینما جدی بگیرد.
بر آشفتن از نقدهای مخالف
بی آن که قصد قضاوت داشته باشیم باید پذیرفت جدا از این که رضا رشیدپور چه کرده و چه گفته این موضوع جای پرسش دارد چرا باید حاتمیکیا روی آنتن تلویزیون وی را مورد حمله و تخطئه قرار دهد؟ کارگردانی که همیشه مدعی ست حقش خورده شده است و باید سهم بیشتری از این سینما نصیبش شود. اگر چه مخاطب سینما و حاتمی کیا در چند سال اخیر با این گونه رفتارهای طلبکارانه وی بیگانه نیست. هر مخاطب آگاه به سینما با بازخوانی گفتههای ابراهیم حاتمیکیا در این جشن سینمایی از خود میپرسد آیا صرف اعتراض او به نقدهای مخالف فیلمش از سوی منتقدان دو برنامه تلویزیونی سبب شده است به خدا شکایت برد؟ آیا دیگر فیلمسازان نیز در پاسخ به منتقدان چنین جنجالی به پا میکنند؟ از طرفی
اگر برای حاتمیکیا اظهار نظر سردار حاج قاسم سلیمانی هدیه و حجت است پس به تحسین منتقدان نیازی ندارد. آیا بیانصافی است اگر حاتمیکیا خود را جای برخی همکاران کار گردانش بگذارد که سالهاست با سرمایههای دولتی فیلمهایی خوب هم میسازند اما چون نزد مدیران و مسئولان جایگاهی ندارند نه فیلمشان دیده میشود و نه هم صدای اعتراضشان به جایی میرسد؟
یک شیوه نخ نما
حاتمیکیا با نحوه اعتراض و رفتارش در آیین اختتامیه اعتبار خود را برای چندنین بار نزد مخاطبان سینما و منتقدان و اهالی رسانه مخدوش کرد. وی به هیچ وجه حق ندارد به بهانه دفاع از فیلمش لشکرکشی کند و مخالفانش را در برابرآرمانهایش قرار دهد. شمشیر از رو کشیدن و تهدید و توهین به دیگران در یک جشن سینمایی به هر دلیلی جای هیچ توجیهی ندارد. خرج کردن نام چهرههای سیاسی و نظامی از سوی حاتمیکیا برای فیلمهایش نیز شیوهای است که دیگر برای مخاطب نخ نما شده است. حاتمیکیا باید این حقیقت را بپذیرد که دیگران هم حق دارند برخی آثارش را نپسندند. شاید شایسته این بود که حاتمیکیا اعتراضات، انتقادها و سخنانش درباره منتقدان برنامه «هفت»، «سینما دو» و انتقاد رشیدپور در خصوص ساخت فیلم با هزینه ارگانها و سازمانها را در یک برنامه مفصل سینمایی و با حضور یک چهره سینمایی مطرح میکرد، نه این که وقتی برای دریافت جایزهاش به پشت تریبون میرود از همان نخست با کنایه به منتقدانش بتازد و در بخشهای پایانی تاخت و تازش با فریاد اعتراضش سالن را ترک کند.
برخی اظهار نظرات نیز نسبت به انتقادها و اعتراض های حاتمی کیا در آیین پایانی جشنواره فیلم فجر درفضای مجازی نیز بازتاب داشت. سحام بورقانی روزنامه نگار اصلاح طلب در این باره نوشت: «فریادهای عصبی حاتمیکیا، همیشه صدای بلندتری نسبت به فیلمهایش داشته است». محراب قاسمخانی فیلمنامه نویس هم در این خصوص آورده است: «حاتمیکیا به عنوان یک فیلمساز چه توقع دیگری دارد که برآورده نشده است؟ در هر دورهاى همیشه مورد حمایت بوده و هزینه فیلمهایش نیز تامین شده و فیلمساز مورد علاقه مسئولان نیز هست و البته همیشه مورد احترام خانواده سینماست. در همه جشنوارهها هم جوایزى گرفته و از وی تقدیر شده است. پس دلیل منطقی اعتراضهای این کارگردان چه میتواند باشد». احسان بداغی هم خاطرنشان کرده است: «مشکل فقط حاتمیکیا نیست. مشکل قشری است که فکر میکند باید به واسطه ارزشی بودن امتیازات ویژه داشته باشد و به جای نقد فقط تحسین شود. به راستی اعتراض حاتمیکیا با این لحن و ادبیات به چه بود؟ به این که چرا فیلمش را در دو برنامه تلویزیونی نقد کردند؟ چرا دیگر فیلمسازان وابسته نیستند یا چرا همه جوایز را به او ندادند؟».
گزارشی از احمد صبریان