1

کاریکلماتورهای خواندنی

چون از کلمات کاری ساخته نبود کاریکلماتور متولد شد.

  • زیر خط فقر خیلی شلوغ شده است.
  • عشق جاده‌ای است صاف و هموار، اما بعضی‌ها در این راه لیز می‌خورند.
  • بی‌صداترین تار را عنکبوت می‌نوازد.
  • سر شناس تر از آرایشگرها کسی را نمی‌شناسم.
  • روس ها «پوتین» دارند اما ما هنوز پاپوش می‌دوزیم.
  • اگر زندان نبود از دست این آزادی به کجا پناه می‌بردیم.
  • بدون عینک تمام سازها را «تار» می‌بینم.
  • معمولا قبل از خودم شستم خبردار می‌شود.
  • پابرهنه‌ها را دوست دارم چرا که ریگی در کفششان نیست.
  • دهانم پر از حرف است اما با دهان پر هم نباید سخن گفت.
  • سیاست مداران قدرتمند مثل ظروف تفلون هستند هیچ اتهامی به آنها نمی‌چسبد.
  • شاید غیبت همان مشروح اخبار باشد.
  • با یک ریال دو ریال ، سریال نمی‌توان ساخت.
  • لالایی کارتن خواب‌ها، صدای خش خش جاروی رفتگر است.
  • ای کاش تیر نگاه یار مشقی بود.
  • چون آسمان شهر آلوده بود روحش پس از مرگ به آسمان نرفت.
  • وقتی به آخر خط رسید عزرائیل به گردنش مدال آویزان کرد.
  • بعضی از نگاه‌ها صدای قشنگی دارند.
  • بهترین بازی زندگی‌اش زبان بازی بود.
  • قبل از عاشق شدن حتما به تاریخ انقضاء دقت کنید!

 

 

سهراب گل‌هاشم