روزگار غریبی است…
کنارهگیری قاسم رفیعا، شاعر و منتقد ادبی مشهدی از جلسه پاتوق شعر حوزه هنری خراسان رضوی همین کمتر از یک ماه قبل خبری بود که خیلی در رسانهها به آن پرداخته نشد. وقتی فهمیدیم بعد از 14 سال این شاعر مشهدی ادامه همکاریاش با این جلسه را قطع کرده و پس از این مسئولیتی در این باره نخواهد داشت با او گفتوگویی داشتیم تا دلیل آن را جویا شویم. رفیعا لحن آرامی داشت و صریح و ساده درباره دلایل کنارهگیریاش گفت: جلسه حوزه هنری از اوایل انقلاب با تشکیل حوزه هنری در زیر مجموعه سازمان تبلیغات اسلامی در بلوار مدرس آغاز شد، زمانی که شاید مدتی سید عبداله حسینی، احمد زارعی و مصطفی محدثی خراسانی و مدتی هم بنده مسئولیت این جلسه را داشتم. از زمان مدیریت آقای سهیلی، آقای نظافت و آقای شهرام تا وقتی در بلوار مدرس بود مدیران مختلفی اداره جلسات را بر عهده داشتند و جلسات بسیار پربار بود.
تاریخ یک جلسه شعر
رفیعا تأکید کرد: یکی از دلایلی که جلسات حوزه هنری جایگاه خاصی پیدا کرد و توانست در زمان خودش موثر واقع شود و شاعران توانمندی را به شعر و ادب ایران معرفی کند، برگزار نشدن جلسات دیگری مانند جلسات «فرخ» و جلسات متعددی که امروز برگزار میشود، بود. البته بیشتر جوانان نوگرا در جلسات حوزه دور هم جمع شدند و بسیاری از مسئولین و پیشکسوتان هم به این جلسات میآمدند. مدتی بعد از تعطیلی جلسات بلوار مدرس، چون طرح تفکیک اعمال شد و جلسات خانمها و آقایان از هم جدا شد، جلسه از رونق افتاد و تعطیل شد. البته جلسات بانوان ادامه یافت و بعد از جدا شدن حوزه هنری از سازمان تبلیغات از نظر ساختمانی و آمدنش به تقیآباد باعث شد که جلسات در فضایی متفاوت برگزار شود اما کماکمان تفکیک وجود داشت. مدت کوتاهی آقای ایمانی مسئولیت جلسه را داشت و در اواخر دورهای که آقای مرکبی مسئول حوزه بودند دوباره دوستان مجموعه درخواست کردند و من برگشتم و همزمان با آمدن من جناب رفائی مدیریت حوزه را در اختیار گرفتند.
وی افزود: تا زمانی که جلسات در تقیآباد برگزار میشد رونق بیشتری داشت و شاعران بسیاری در آن حضور داشتند. به طبع انتقال جلسه به بلوار هاشمیه مقداری در حضور شعرا تأثیرگذاشت اما باز هم جلسات حوزه در مقایسه با جلسات دیگر استقبال بیشتری را شاهد بوده است. من حدود چهارده سال مسئولیت این جلسات را داشتم که استقبال خوبی از آن میشد. در کنار این جلسه، جلسات ترانهخوانی، معاصرخوانی و شعر کودک هم برگزار میشد که دیگر از آنها اثری نیست. جدا از اینها من به طور همزمان مسئول دفتر شعر و طنز حوزه بودم. البته فعالیتهای طنز مقطعی بود.
گرفتاریهای مدیریت جلسه
شاعر شعر معروف «بچه محله امام رضایوم» تصریح کرد: آنچه باعث شد من همکاریام را با حوزه قطع کنم دلایل مختلفی داشت. چون احساس میکنم فضای شعر و ادبیات به مسائل حاشیهای آلوده شده است این که ما شاعری را دعوت میکنیم و بعد بگویند که نباید دعوت میشده است چون شاید مطلبی در جایی نوشته است یا موردی داشته که مورد تأیید نیست. جالب است که این دوستان گاهی دعوت میشوند و گاهی هم نمیشوند. در این شرایط ما باید دائم استعلام بگیریم که چه کسانی باید باشند و چه کسانی نباید باشند.
رفیعا خاطرنشان کرد: وقتی منتقد دارد صحبت میکند افسار کلام در دست اوست گاهی ما واقعا نمیتوانیم در حین صحبت یک نفر جلوی آن را بگیریم و بگوییم که این حرف را نزن. چون هدف ما نقد یک کتاب و شعر است و منتقد باید خودش حواسش باشد که در مورد آن کتاب صحبت کند نه هر چیزی که دوست داشت. شاید اشتباه از ماست که در اداره جلسه کوتاهی میکنیم. به هر حال من فرهنگی هستم و نمیخواهم به شغل اصلی من آسیبی برسد. از طرفی با حکم اداره بازرسی در حوزه بودن من از سوی دوستان به عنوان شغل دوم حساب میشود. البته زمانی که من با شهرداری همکاری داشتم به همین دلیل عذر من را خواستند و گفتند تو دو شغله حساب میشوی در صورتی که من تنها هفتهای دو ساعت به حوزه میروم.
دبیر پیشین جلسه پاتوق شعر حوزه هنری خراسان، افزود: از سوی دیگر، جلسه هزینههایی هم داشت. از جلسهگردان و آفیش عکاس و تهیه کتابها و هزینه منتقد و پذیرایی بود که در قرارداد من است و من اگر بخواهم حقیقت آن را بگویم چیزی که حوزه هنری برای هر جلسه به من پرداخت میکند که من از طرقبه میآیم و میروم، پنجاه هزار تومان است و در طی این مدت طولانی تغییر زیادی هم پیدا نکرده است.(واقعا دلم نمیخواهد در این مورد صحبت کنم!) و برای همه کسانی که آنجا کار میکنند همین مبلغ ناچیز پرداخت میشود.
رفیعا تأکید کرد: اینکه دوستان تا حالا برای من محدودیتی ایجاد نکردند به خاطر لطفشان بوده اما میترسم برای من حاشیه داشته باشد. من در آموزش و پرورش خدمت میکنم و برایم اهمیت اصلی همان کلاس درس و مدرسه است و اگر قرار باشد که این فعالیتها صدماتی به کارم وارد کند ترجیح میدهم که از ادامه همکاری عذر بخواهم. البته مدیر جدید حوزه آقای مردای به بنده خیلی لطف دارند ولی من از حاشیه بدم میآید و نمیخواهم به این جریان آلوده شوم.
وی بیان داشت: در مورد آینده باید بگویم جلسات کماکان برگزار میشود. خانم رجایی مسئولیت دفتر شعر را بر عهده گرفتهاند و دارند کار میکنند. امیدوارم که جلسات با قوت همیشگی برگزار شود و من هم اگر کمکی بتوانم انجام میدهم.
او در پایان تأکید کرد: البته محمدکاظم کاظمی، شاعر خوب شهرمان اصرار داشتند در جلسات نقد کتاب حضور داشته باشم اما واقعا برایم سخت است و ترجیح میدهم بعد از این گاهی به عنوان میهمان در جلسات حضور داشته باشم.
تعطیلی یا تغییر کاربری؟
مهدی آخرتی هم که از سالها قبل در جلسات متعدد حوزه هنری شرکت داشته و پیش از این ادامه کننده جلسات معاصرخوانی در حوزه هنری بوده است، در این باره گفت: اگر بخواهم جلساتی که در این یکی دو سال تعطیل شدند و یا تغییر ماهیت دادهاند را بشمارم باید به جلسه «معاصرخوانی» در حوزه هنری «اتفاق خوانی» در دفتر روزنامه اتفاقیه، جلسه «سهشنبههای مهربان» با مدیریت آقای حسینی مود، جلسه شعر نگارخانه میرک و جلسه شعر جوان اداره ارشاد مشهد اشاره کنم. البته اخیرا جلسهای هم در کافه پستو مشهد داشتیم که تعطیل شد و جلسه شعر اخوان هم که یک بار وسط جلسه به بهانه مجوز نداشتن تعطیل کردند. آخرین مورد هم جلسه پاتوق شعر است که قاسم رفیعا آن را برگزار میکرد و با خبر شدیم که به خانم رجایی واگذار شد و به نظر من دیگر آن جلسه که قاسم رفیعا چهارده سال آن را اداره میکرد، نیست.
این شاعر مشهدی و مولف کتاب «تو بی دلیل زیبایی» ادامه داد: من فکر میکنم برای تعطیل کردن یک جلسه شعر همیشه نیاز به تعطیل کردن نیست چون تغییر کاربری هم همین کار را میکند. در مورد جلسه شعر حوزه هنری باید بگویم در غیاب قاسم رفیعا که قریب به دو دهه اداره این جلسه را بر عهده داشته، این جریان صدق میکند.
کافهها، جایی برای هنر، نه سیگار!
مرجانه حسینزاده فعال فرهنگی و یکی از مدیران برگزاری جلسات فرهنگی در مشهد که تا کنون مجری برگزار کننده رویدادهای فرهنگی، نقد فیلم، جلسه شعر و برنامههای فرهنگی بوده، در این باره گفت: مدیران و مسئولین فرهنگی شهر در اخبار و خروجی خبرگزاریها همیشه از اهمیت توسعه فعالیتهای فرهنگی هنری شهرها میگویند، از تلاششان برای رونق پاتوقهای فرهنگی، از نقش تعیین کننده این پاتوقها در سبک زندگی، ادبیات رفتاری جامعه و فرهنگ سازی، که چقدر باعث نشاط و شادابی شهرها میشوند و چقدر از مرگ شهرها و مهاجرتها جلوگیری میکنند. اما چند ماهه گذشته آنچه در عمل از متولیان فرهنگی مشهد دیدیم دقیقا چیزی معکوس اینها بود. هر روز در کتابکدههای مشهد به بهانهای دور هم جمع میشدیم. شاهنامه میخواندیم. کتاب میخواندیم. در مورد سه گانی و هایکو بحث و تبادل نظر میکردیم. بعد از اکران فیلمهای کلاسیک بلافاصله سفره نقد و تحلیل این فیلمها با حضور علاقهمندانی که با ذوق و رغبت خودشان را به جلسه رسانده بودند، برپا میشد. پیشکسوتان فرهنگ و هنر و ادبیات خراسان که سلانه سلانه به جمع ما اضافه شدند دلگرمترمان کردند. حضور جوانها گرد این حلقه حتی امیدوارترمان کرد. اما کم کم سنگ اندازیها از ارشاد و حراست ارشاد و اماکن و دیگر سازمانها شروع شد و هر روز سنگها بزرگتر شد و بالاخره با جمله ی «کافه ها مجوز برگزاری برنامههای فرهنگی را ندارند» تیر خلاصی را به جمعهای خودمانی و صمیمانه و پر از تعلیم و تربیت ما زدند. همه میدانیم این استدلال جلوی تجمعات ادبی را میبندد و عرصه فعالیت کافهها را به سمتِ قهوه و سیگار هدایت میکند. چرا به جای عزلت و انزوا، محل تجمع جوانها را با کتاب و شعر و فیلم پر نکنیم؟ چرا کافهها را با حضور افراد برجسته و سرشناس مجهز نکنیم؟ اینها پرسشهایی است که باید برای آنها پاسخی معقول و قانعکننده یافت.
مجوز باشد، حمایت میکنیم
محمدکاظم دبیری رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشهد هم در این باره گفت: مسئولیت هر جلسهای را باید نهادی بر عهده بگیرد و بعد برای آن جلسه مجوزی صادر میشود. ما هم استقبال میکنیم و منعی در کار نمیبینیم. در واقع، ما بر اساس استعلام حراست اداره ارشاد به جلسات شعری مجوز میدهیم و محدودیت دیگری برای جلسات ایجاد نمیکنیم و اتفاقا خیلی هم از برگزاری و تشکیل این جلسات استقبال میکنیم.
دبیری در پاسخ به حضور شاعران در جلسات شعری گفت: هیچ شرطی برای حضور شاعران در جلسات شعری نمیگذاریم چون ما مرجع تشخیص حضور افراد در جلسات نیستیم. اما جلسات شعری در هر کجای مشهد که بخواهد برگزار شود باید مجوز داشته باشد و در غیر این صورت این جلسات تعطیل میشود. مرکز برگزار کننده هر جلسه فرهنگی باید یا بلیتفروشی داشته باشد و یا از طریق دعوت عمومی باشد و متقاضی در هر صورت باید زمان، مکان، مجری و سخنرانان و موسسه را معرفی کند و بعد ما از معاونت تخصصی میخواهیم صدرو مجوز را بررسی کند.
وی تأکید کرد: این را هم باید بگویک که هر کسی آمده است اینجا ما مسیر را به گونهای برایش هموار کردهایم که به نتیجه مورد نظرش رسیده است. در این حوزه حتی ما راهنمای متقاضیان هم هستیم. اگر محدودیتی برای حضور کسی در جلسه شعر باشد به خود آن فرد میگویند و به ما اطلاع نمیدهند. در واقع کسانی که موردی دارند به خود آنها گفتهاند و خودشان میدانند که تحت چه شرایطی باید در جلسات شعر حضور یابند. در نهایت باید بگویم، ما هیچ مرجع تشخیصی نیستیم و اقدامی هم نمیکنیم که بخواهیم برای حضور کسی منعی ایجاد کنیم و تمام تلاشمان این است که جلسات فرهنگی در مشهد برگزار شود.
رئیس اداره ارشاد مشهد خاطرنشان کرد: اتفاقا حرف ما این است که برخی جلساتی که در محافل خصوصی برگزار میشود، بیایند و مجوز موسسات تکمنظوره بگیرند. وقتی مجوز بگیرند، شناسایی میشوند و ما حتی اگر در توانمان باشد به آنها امکاناتی هم میدهیم. ما سرخود عمل نمیکنیم و اقداماتمان درچارچب سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی است و مجری آن هستیم. در پایان باید بگویم من قول میدهم کسی که درخواستی داشته باشد بدون کمترین هزینههایی به نتیجه مطلوب برسد و نهایت همکاری را با آنها داریم.
***
گفتههای چند تن از فعالان فرهنگی شهرمان را در این باره شنیدیم. گلهها فراوان بود و جنبههای مختلف و متفاوتی داشت. از نداشتن بودجه برای برگزاری یک جلسه شعر، تا ایجاد مشکل در حضور برخی شاعران، از تعطیل کردن جلسات فرهنگی در کافهها تا نداشتن مجوز فعالیتهای فرهنگی در مشهد. شاید بهتر باشد به جای حرف آخر به این فکر کنیم که در غیاب جلسات فرهنگی شهرمان چه هویت، شخصیت، چهره و محتوایی خواهد داشت و اینکه چطور میشود بستری فراهم کرد که هنرمندان داوطلبانه برای مشارکت در فعالیتهای فرهنگی اقدام کنند.
گزارشی از نوید موسوی