بالا و پایینهای نظام سلامت!
برای عیادت بیماری به یکی از مراکز درمانی سطح شهر رفته بودم؛ از ورودی بیمارستان، مردان و زنانی که با لباسهای فرم با رنگهای مختلف در رفت و آمد بودند فکرم را به خودشان جلب کرده بود. افرادی که هر کدام در بخشی از این مرکز درمانی، وظیفهای را انجام میدادند تا امثال من، دغدغه رسیدگی به بیمارشان را نداشته باشند و بدون اضطراب، فرآیند درمان را طی کنند.
همه اینها اعضای تیمی بودند که با زحماتشان، گل سلامتی را برای جامعه وارد دروازههای بیماری میکنند؛ اما همیشه فقط نام یک یا دو نفر از این تیم در خاطر میماند و بی توجه به این که کدام، چقدر و چه زخماتی برای بیمار ما کشیده است، فقط نام پزشک متخصص معالج را در آینده به خاطر میآوریم.
قبلتر شاید فاصله طبقاتی را فقط مختص اجتماع به معنای کلان آن میدانستم، اما از آن روز به بعد این سؤال که آیا در بین یک تیم هم میشود فاصله طبقاتی داشت، ذهنم را به خود درگیر کرد.
از آن روز مدتها گذشت، اما شنیدههایی که از اعضای مختلف حاضر در تیم سلامت در نقاط مختلف شهر و استان به گوش میرسید، گویای پشت پرده ناهماهنگ مدیریت این تیم و تبعیضهایی بود که میان اعضای آن در برخی موارد صورت گرفته است؛ تبعیضهایی که خستگی را در وجود آنها عمیقتر از قبل کرده و خواه یا ناخواه، بر روند فعالیت آنها که نقش کلیدی در سلامت جامعه دارند، آثاری منفی دارد.
پزشک عمومی با تبعیض در تصمیمات مدیریتی خسته میشود
رضا، نام مستعار پزشک عمومی چهل ساله ای است که سالهاست در مراکز مختلف درمانی به خدمت در عرصه سلامت جامعه مشغول است. او از اختلاف شدید سطح درآمد و جایگاه شغلی میان پزشکان عمومی و متخصص گلایه داشت؛ اختلافی که به نظر او هیچ تناسبی به نوع و کیفیت خدماتی که این دو گروه ارائه میکنند نداشته و اصلاً منطقی نیست.
او که پس از یک شیفت کامل درمانی در بیمارستان، به تازگی برای تحویل گرفتن شیفتی دیگر در یک درمانگاه به این مرکز رسیده بود، با خستگی گفت: من در زمان کنکور یکی از نخبگان این کشور بودم که توانستم در رقابتهای سخت آن روزها پزشکی دانشگاه تهران قبول شود. همه پزشکان عمومی سرزمین با زحمت به این جایگاه رسیدهاند. هفت سال درس و تحصیل تخصصی و سخت را تجربه کردیم تا بتوانیم قدمی در مسیر سلامتی جامعه برداریم. همه ما هم به قسمی که زمان فارغ التحصیلی خواندهایم، پایبندیم. اما گاهی عدم مدیریت صحیح و تصمیم گیریهای درست، شیرینی خدمت به مردم را به خستگی تبدیل میکند.
تفاوت نگاه به پزشک عمومی و متخصص منطقی نیست
رضا ادامه داد: برخی سیاست گذاریهای کلان در خصوص جایگاه شغلی اعضای مختلف فعال در تیم سلامت، فاصله طبقاتی بالایی را در این تیم ایجاد کرده که نمیتوان آن را نادیده گرفت. من پس از سالها تحصیل و تجربه، برای کسب درآمد باید مدام و پشت سر هم در مراکز مختلف درمانی شیفت بدهم. با خستگی شب کاری به درمانگاه دیگری بروم و با همان خستگی به مردم خدمت رسانی کنم. اما فردی که تنها تفاوتش با من فقط گذراندن سه سال دوره تخصص در یک رشته است، بی توجه به نوع رشته و کارایی و کیفیت کارش، با حجم کاری به مراتب کمتر از من، درآمدی چندین برابر بیشتر دارد.
این پزشک خراسانی در با افتخار از خدمت به سلامتی سرزمینی که در آن پرورش یافته است، سخن میگفت، در این باره تصریح کرد: پزشک عمومی حجم قابل توجهی از نیاز سلامت جامعه را برعهده دارد اما مدیریت اشتباه حوزه سلامت، نه تنها خود این بخش را نادیده میگیرد و حتی میتوان گفت تحقیر میکند، بلکه با سیاست گذاریهای تبعیض آمیز خود، به تدریج ذهن مردم را نیز به سمتی هدایت کرده است که امروز جامعه نیز با دیدی تبعیض آمیز به یک پزشک عمومی و متخصص نگاه میکنند. امروز اگر یک پزشک عمومی بهترین کیفیت را در کارش داشته باشد و بهترین خدمات را به مردم ارائه دهد، و در مقابل فردی با دارا بودن مدرک تخصص در یک رشته، حتی کیفیت کار خوبی هم نداشته باشد، مردم به شکل فاحشی احترام و جایگاه شغلی بالاتری برای دومی لحاظ میکنند.
نبرد پزشک عمومی در خط مقدم، جایگاه اجتماعی و شغلی برای متخصص!
او اضافه کرد: پزشک عمومی در خط مقدم نبرد با بیماریها حضور فعال دارد. در دسترس ترین عضو تیم سلامت برای همه مردم پزشک عمومی است. در مراکز مختلف درمانی شهری، روستایی و دورافتادهترین نقاط با کمترین امکانات شاهد حضور فعال پزشک عمومی هستیم که بدون هیچ چشم داشتی به مردم خدمات ارائه میدهد اما فردی با همین شرایط تنها پس از گذراندن چند سال دوره تخصص، فقط در مراکز بیمارستانی شهری مجهز و در بهترین نقاط مینشینند و سهم بسیار بالایی از بودجه سلامت جامعه را به خود اختصاص میدهند. تفاوت چشم گیر سطح حقوق، مزایا، کارانه و جایگاه شغلی میان یک پزشک عمومی و متخصص غیر قابل انکار است. ما شاهد طرح تحول سلامت و حضور فعال متخصصین در مراکز درمانی دولتی هستیم. برخی تصور میکنند که سطح درامدی متخصصین به شدت کاهش یافته اما هم از طرف بیمه و هم از طرف دانشگاههای علوم پزشکی، میزان تفاوت دریافتی پزشک متخصص از بیمار نه تنها جبران شده بلکه آن قدر این سطح دریافتی بالا میرود که پزشک متضرر نشود اما برای یک پزشک عمومی، وضعیت همان طور که از قبل بوده هست و خواهد بود.
اشتباهات و تبعیضها، علم پزشک عمومی را بی ارزش کرده است
رضا با تأکید بر این که امروز تفاوت سطح جایگاه شغلی ایجاد شده میان پزشکان عمومی و متخصص، به تفاوت در جایگاه اجتماعی آنها انجامیده، افزود: نظام ارجاع یکی از طرحهایی بود که سالهاست فقط در حد ادعا باقی مانده و هرگز اجرای واقعی آن را شاهد نبودهایم. امروز مردم در بیشتر موارد حتی برای مشورت هم به یک پزشک عمومی مراجعه نمیکنند و با اندک مشاهده علائم بیماری ترجیح میدهند، یک متخصص آنها را معاینه کند و در نظر خیلیها پزشک عمومی فردی بی سواد و پزشک متخصص فردی صاحب نظر است و این بحرانی جدی در حوزه سلامت را نشان میدهد. اکثر مردم تنها در زمان سرماخوردگی به سراغ پزشک عمومی میروند و در آن زمان هم خود از پیش داروی مد نظرشان را میدانند و فقط برای استفاده از بیمه در خرید دارو، به درمانگاه و پزشک مراجعه کردهاند و این نتیجه مدیریت غلط در پشت پرده تیم سلامت است.
اما وقتی به پای سخنان دیگر اعضای این تیم سلامت نشستیم، این شکاف طبقاتی بیشتر خود را نشان داد؛ جایی که حتی پرستاران نیز از آن گله مند بودند.
دانش پرستاری جایگاهی ندارد
محمد اسم مستعار یکی از پرستارانی بود که با ما در این باره سخن گفت؛ او که امروز با 31 سال سن و پس از أخذ مدرک کارشناسی ارشد پرستاری در بیمارستانهای مختلف در حوزه سلامت فعالیت میکند، در حالی که خستگی را میشد از چشمانش مشاهده کرد، گفت: من سالها در دانشگاه دولتی با رتبه خوب کنکور درس خواندم، پس از کسب مدرک کارشناسی پرستادی چند سالی در بیمارستانهای مختلف به مردم خدمت کردم. دران زمان هم نگاه مردم و مسئولین به من به عنوان یک پرستار با پزشک حاضر در تیم سلامت بسیار متفاوت بود. همیشه اولین نفری که با یک بیمار در بیمارستان مواجه میشود و تا لحظه آخر همراهش میماند، پرستار است. هم خود بیمار و هم همراهانش با پرستاد ارتباطی مستقیم دارند. پزشک چند دقیقه میآید معاینه میکند، توصیهها را میگوید و میرود اما این پرستار است که همه وقت کاری خود را با آنها سر و کار دارد. دانش پرستاری هیچ جایگاهی در سیستم سلامت ندارد و نگاه بیمار به پرستار به عنوان یک نیروی خدماتی است که وظیفه دارد هر کاری بکند و برای همین هم حقوق میگیرد. پرستار حتی نقش قربانی برای تخلیه عصبانیتهای بیماران و همراهانشان را هم ایفا میکند. درست است افتخار ما خدمت به مردم است اما مسئولین نیز نه تنها گامی در جهت تثبیت جایگاه شغلی و اجتماعی پرستار برنداشتهاند، بلکه تبعیضهای درون سیستمی، این شکاف را بیشتر کرده است.
تصور دنیای بدون پرستار ممکن نیست
محمد در این باره اضافه کرد: من وقتی این شرایط را دیدم با تحصیل در مقطع ارشد به دنبال این حرکت کردم که شاید بتواند جایگاه شغلی و اجتماعی بالاتری برای خودم رقم بزنم، اما امروز پس از سالها، باز هم در همان نقطهای قرار دارم که پیشتر بودم. امروز باز هم برای تأمین درامدی که یک دهم حقوق پزشک تیم سلامت هم نیست، ناچار هستم از زندگی شخصی و خانوادگی خودم صرف نظر کنم و شیفتهای پیاپی را در بیمارستانهای مختلف برعهده بگیرم. امروز همانند گذشته، فاصله طبقاتی و شکافی عمیق میان بخشهای مختلف تیم سلامت محسوس است و نپرداختن به این شکاف آینده سلامت را به خطر میاندازد. دنیایی را تصور کنید که همه در آن پزشک متخصص باشند و دیگر پزشک عمومی و پرستار نداشته باشیم؛ آیا در چنین فضایی میتوان برای سلامت جامعه خدمت ارائه داد؟ آیا چرخه سلامت بدون همه اعضای آن کامل میشود؟
این گزارش، تنها بخشی از شنیدههایی بود که از سوی افراد مختلف فعال در حوزه سلامت استان به گوش ما رسیده و با ما در میان گذاشته شده بود و به عنوان نمونههایی مطرح گردید؛ سلامت مؤلفه اصلی هر جامعه ایست که برای تأمین آن عناصر مختلف با نقشهای مختلف خدمت میکنند. نیت خیرخواهانه همه پزشکان متخصص، عمومی، پرستاران و دیگر اعضای تیم سلامت کاملاً پذیرفته شده است اما عدم ارزش گذاری صحیح میان فعالیتهای هر کدام از این اعضا، بی عدالتی و تبعیض در تصمیم گیریهای مدیریتی و …، یقیناً نه تنها نحوه فعالیت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه سلامت مردم را به خطر میاندازد. البته این گزارش فارغ از مباحث مدیریتی و سازمانی خاص، فقط به بیان بخشی از دغدغههای اعضای تیم سلامت اختصاص داشت اما به دلیل اهمیت این موضوع و تکرار بالای شنیدههایی که به نمونهای از آن در بالا اشاره شد، «صبح امروز» در آیندهای نزدیک به سراغ مسئولین حوزه سلامت خواهد رفت تا با دیدی بی طرفانه، از نگاه آنها نیز این جریان را مورد بررسی قرار دهد.
گزارشی از مصطفی قویدل