1

چراغ‌ها را روشن کنید

معلم کلاس چهارم دبستان به خاطر مشکلاتی نمی‌توانست چند روزی به مدرسه بیاید. مدیر مدرسه که می‌دانست سابقه‌ای در ادبیات دارم، به دلیل کمبود مربی از من خواسته بود تا چند ساعتی کلاس را اداره کنم. وقتی در مسیر بودم، خاطرات کودکی و مدرسه خودم به ذهنم می‌آمد. هیاهو، سر و صدا، هیجان، انرژی و شادی زیاد و در کل کودکی‌هایی که هر کودکی باید انجام دهد تا بیاموزد و رشد کند.

وارد کلاس که شدم، فضای اتاق خیلی با آن چه تصور می‌کردم فرق می‌کرد. گویی کودکان امروز دیگر انرژی گذشته را نداشتند. هیجانی در کلاس دیده نمی‌شد، انگار اکثر دانش آموزان خسته بودند. برای شروع بحث از آن‌ها پرسیدم که آیا می دانید ادبیات برای زندگی شما چه فوایدی دارد؟

پاسخ‌هایی که گرفتم عجیب مرا به خود فرو برد؛ پاسخ‌هایی از این دست که «آقا، با ادبیات نه نان می‌دهند، نه آب؛ به قول پدرمان فکر نان کن که خربزه آب است» …

بی انگیزگی و ناامیدی به آینده، این روزها گریبان کودکانی را گرفته است که خود نسلی آینده ساز هستند و توقف آن‌ها در حال، آینده را از همه می‌گیرد؛ به همین منظور و برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ متخصصین و فعالین حوزه آموزش و تربیت رفتیم تا بیشتر با دلایل و بایدهای وضعیت کنون کودکان و دانش آموزان آشنا شویم؛ تا شاید بتوان مسیر آینده را برای این آینده سازان روشن کرد.

 

خمودگی نسلی که ستون آینده است

مدیر مدرسه غیر انتفاعی ناحیه شش مشهد مقدس شرایط نابسامان اقتصادی، فشارهای‌اقتصادی‌خانواده و شرایط نامطلوب‌آموزشی، فضای استرس‌آلود را از جمله دلایل بی انگیزگی دانش آموزان در ادامه تحصیل برشمرد و گفت: اغلب بچه‌ها روحیه شاداب و با نشاط خود را باخته‌اند و حالت خمودگی به خود گرفته‌اند. هدف متمرکزی در زندگی خود ندارند و به اصطلاح «باری به هر جهت» هستند، امروز سراغ موسیقی می‌روند، فردا هم زبان و در کل یک خط مستقیم آموزشی را طی نمی‌کنند. زمانی که معلم وارد کلاس می‌شود، بعضی از این بچه‌ها با سرهای پایین و در انزوا به گوشه‌ای خیره شدند و تمام مدتی که معلم مشغول تدریس است، آن‌ها به نقاط نامعلوم خیره شدن و به اصطلاح «در باغ نیستند». اغلب دروس خشک و به دور از پویایی و هیجان هستند، بنابراین کسی دل نمی‌دهد و فضای رخوت بار با شکست تحصیلی مخلوط می‌شود.

مجتبی حسینیان افزود: خودمنفی‌گری در این بچه‌ها موج می‌زند و آنان اغلب با خود می‌گویند: «من نمی‌فهمم، من تنها هستم، درس بخونم که چی بشه؟ اینایی که درس خوندن چی شدن؟ منم هیچی نمی‌شم!» این بچه‌ها دچار مرگ انگیزه شدند و این افکار مدام در ذهن دانش‌آموز مرور و بررسی می‌شود.

 

عدم وجود نهاد حمایتی بری قشر دانش آموز و کودک

وی در این باره تصریح کرد: بدترین شکل ممکن در مدیریت آموزش و پرورش حاکم است. دانش‌آموز در ظاهر 9 ماه به مدرسه می‌آید. از 365 روز رسماً اعلام شده که 173 روز در مدرسه حضور دارند و عملاً 20 روز آن مصادف با جمعه یا روزهای تعطیل بوده و در این میان دو ماه درگیر امتحانات میان‌ترم و پایان‌ترم هستند و بهره‌وری ما در حدود 150 روز است. آیا ما در این 150 روز به بهره‌برداری کافی و مطلوب برای هر دانش‌آموز می‌رسیم؟ سؤال این جاست که چرا انقدر با افت تحصیلی مواجه هستیم؟ در واقع تمام کاستی‌ها به دلیل ناکارآمد بودن سیستم آموزش است و با این وجود ما چه توقعی از بچه‌ها می‌توانیم داشته باشیم؟

حسینیان تأکید کرد: نهاد حمایتی برای قشر دانش‌آموز وجود ندارد و بچه‌ها به جز پارک جایی برای تفریح کردن و یادگیری ندارند. آموزش اجباری توفیق چندانی نداشته و نتوانسته اثرگذاری مثبتی را در سیکل آموزشی پدید بیاورد.

 

کودکان مشکلات را بزرگ می‌کنند

دکتر زهرا خوشنویسان، دکترای روانشناسی تربیتی، با تأکید بر این که گاهی موجی از ناامیدی در جامعه شکل می‌گیرد و انتقال پیدا می‌کند، گفت: کودکی که در یک خانواده گرفتار ناامیدی بزرگ می‌شود و والدین ناامید خود را با مشکلاتی مانند طلاق و مشکلات اقتصادی و … می‌بیند، این‌ها را برای خودش بزرگ جلوه می‌دهد و دچار مشکلاتی می‌شود.

وی با اشاره به نقش آموزش و پرورش در امیدواری کودکان افزود: در رویکردهای آموزش و پرورش امیدواری را یکی از مؤلفه‌های موفقیت افراد در نظر گرفته‌اند. درس‌های ما باید کاربردی باشد تا دانش آموز به آینده خود امیدوار شود. کودکی که می‌بیند خواهر یا برادرش بعد از سال‌ها تحصیل در مدرسه و دانشگاه نتوانسته به جایگاه قابل قبولی برسد، طبیعی است که از آینده خود در این مسیر ناامید شود.

 

از برخوردهای منفعلانه والدین تا نظام آموزشی از هم گسیخته

خوشنویسان ادامه داد: ما در بحث امیدواری باید بتوانیم الگوهای موفق را به جامعه عرضه کنیم اما وقتی کودک در خانواده و اطرافیانش الگوهای موفق نمی‌بیند و بر عکس با نمونه‌هایی شکست خورده مواجه می‌شود، خودش را محدود در شرایط می‌داند و ناامیدی به آینده کاملاً پیش بینی شده است. کودکان بخصوص در سنین رشد که شخصیت آن‌ها شکل می‌گیرد الگو برداری زیادی از خانواده دارند و اگر در محیطی باشند که ناامیدی موج بزند خواه یا ناخواه تأثیر می‌پذیرد و این تأثیر برای کودکان و نوجوانان بسیار بالاست.

وی با بیان این که برخورد منفعلانه والدین با مشکلات و باورهای غلطی که از سوی آن‌ها به فرزند منتقل می‌شود در شخصیتش نهادینه می‌شود و به راحتی از او دور نخواهد شد و آسیب‌هایش را در دوران نوجوانی و جوانی مشاهده می‌کنیم، تصریح کرد: مدارس ما آن قدر قدرت ندارند که بتوانند به طور کامل این ناامیدی منتقل شده از سمت خانواده را برطرف کنند. در برخی موارد سیستم آموزشی مدارس و آموزش عالی با هم در یک سو نیستند. اگر ما بتوانید نظام آموزشی هماهنگی را ایجاد کنیم که دانش آموز ببیند با اطلاعاتی که فرا می‌گیرد می‌تواند به آینده خود سامان دهند و این انگیزه درونی را در آن‌ها شکل دهیم شاید بتوانیم اثرگذارتر عمل کنیم اما با این شرایط که ما فقط رقابت را تقویت کنیم و دانش آموزان را به کسب نمره‌های بالاتر تشویق کنیم، خلاقیت بچه‌ها از بین می‌رود و نتیجه مثبتی در پی ندارد.

 

والدین اصول تربیتی را بیاموزند

کارشناس روانشناسی تربیتی با تأکید بر این که کودک همه زندگی‌اش در مدرسه نیست و با خانواده ارتباط بیشتر و عمیق‌تری دارد و به همین دلیل اثرپذیری از خانواده نیز بسیار بیشتر و نافذتر است، اضافه کرد: من معتقد هستم که جای آموزش مهارت‌های زندگی در سیستم آموزشی ما خالی است و این باید حتی از مهدهای کودک و به طور جدی از پیش دبستانی‌ها پیگیری و دنبال شود. فرزندان ما مهارت‌های زندگی، توانایی حل مسئله، هدف گذاری و … را فرانگرفته‌اند و این آسیب پذیری آن‌ها را بیشتر می‌کند. اگر این مهارت‌ها را به کودکان منتقل کنیم، در صورت مواجهه با مشکلات در جامعه و حتی خانواده قادر خواهند بود با آن‌ها مواجه شده و مقابله کنند. اگر این هماهنگی را در خانواده نیز ایجاد کنیم که خیلی خوب می‌توانیم برای نجات یک نسل اثرگذار باشیم.

خوشنویسان با اشاره به این که تأکید ما روانشناس‌ها بر آموزش است، خاطرنشان کرد: این آموزش هرگز دیر نیست و همه می‌توانند سطح مهارتی خود را ارتقا دهند. والدین ما باید اصول تربیتی را بیاموزند. زوجین گاهی مشکلات را به کودکان منتقل می‌کنند و آن‌ها واسطه مشکلات خودشان قرار می‌دهند که این‌ها همه آسیب می زند. ما اگر بتوانیم سبک تربیتی والدین را اصلاح بکنیم با وجود مشکلات مدارس و جامعه، می‌توانیم به آینده کودکان جهت مثبت و امیدوارکننده بدهیم.

 

 

گزارشی از مصطفی قویدل