1

هویت ملی در «تاریخ ترک‌خورده»

ما میراث‌دار تاریخیم، تایخی ترک‌خورده که هم کاخ بلند حماسه‌سرایی «حکیم‌فردوسی» را در خود جای داده است و هم کشور گشایی‌های خونبار «نادرشاه» را، هم ناشناخته و راز‌آلود است مثل «بقعه هارونیه»، هم پرنقش و نگار است مثل «حمام مهدی قلی بیک». خانه‌های تاریخی مشهد یاد‌آور شکوه معماری شهری در این گوشه از ایران پهناور هستند. این خانه‌ها بخشی از هویت اجتماعی ما را شکل داده‌اند، هویتی‌گمشده روزگار معاصر، روزگار توسعه لجام گسیخته‌ای که ریشه‌ها را از خاطرمان برده است.

نمایشگاه نقاشی «تاریخ ترک‌خورده» تازه‌ترین تجربه هنری الهه عامری است که می‌کوشد گوشه‌ای از این اصالت غبار گرفته را به مخاطبانش یادآوری کند. گالری رادین مشهد این روزها میزبان این هنرمند جوان و باذوق مشهدی است که حدود پانزده اثر خود را در معرض دید عموم قرار داده است، فرصت را غنیمت شمردیم و لحظاتی را با او به گفت‌و‌گو پرداختیم.

 

  • در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگوید از کی و چه زمانی شروع به کار و فعالیت کردید؟

الهه عامری متولد سال 1368 هستم و در هنرستان رشته نقاشی را انتخاب کردم، در دانشگاه مدرک کاردانی نقاشی ایرانی و سپس کارشناسی در نقاشی عمومی ادامه تحصیل دادم. در نقاشی همه تکنیک‌ها را مثل رنگ‌روغن، سیاه‌قلم، پاستل کار و تجربه کردم ولی ارتباطم با آبرنگ بیشتر است و تکنیک اصلیم آبرنگ انتخاب کردم و در این زمینه چهار سال به‌صورت حرفه‌ای کار می‌کنم، دو یا سه سالی نقاشی را کنار گذاشتم ولی دوباره از سال 92 شروع به کار کردم. در تکنیک آبرنگ زمانی‌که رنگ‌ها باهم مخلوط می‌شوند حس خوب و آرامبخشی به من می‌دهد، حتی در هفته قبل دوروز بیدار بودم تا یکی از تابلوهایم را به اتمام برسانم و این فقط به‌خاطر همین احساس عشق و علاقه و آرامشی است که در این لحظات دارم.

 

  • مشوقان اصلی شما در زمینه نقاشی و طراحی چه کسانی بوده‌اند؟

خانواده‌ام نقش بسیار مهم و اساسی داشته‌اند و در دوران هنرستان یکی از دبیرانم سرکار خانم رشا بهشتی خیلی راهنمایی کردند و همیشه توصیه می‌کردند که این هنر را ادامه بدهم.

 

 

  • چرا اسم نمایشگاه را «تاریخ ترک‌خورده» انتخاب کردید؟ چه حس و حالی نسبت به این کارهایتان دارید؟

هدفم معرفی بناهای قدیمی به مردم است و خواستم گوشه‌ای از این تاریخ معماری را به مردم معرفی کنم و بگویم در این خانه‌ها چه آرامشی برقرار بوده است و چند خانواده در کنار هم زندگی می‌کردند ولی اکنون این آپارتمان‌های کوچک جایگزین آن‌ها شده و زندگی افراد به‌صورت فردی تبدیل شده است. متأسفانه خیلی از این بناها اکنون تخریب یا در حال خراب شدن هستند و کسی از آن‌ها اطلاعی ندارد و حتی نمی‌دانند چنین مکان‌های باارزشی در شهر ما قرار دارد، مثل حسنیه قنادها که طراحی کردم کل بنا تخریب شده است و فقط قسمتی از کاشی آن باقی مانده است. زمانی به معماری این خانه‌ها نگاه می‌کنید متوجه عظمت و شکوه آن می‌شوید که با آن امکانات گذشته چنین آثاری را به‌وجود آورده‌اند.

 

  • تاکنون چند نمایشگاه یا جشنواره هنری شرکت کردید؟

در نمایشگاه‌های گروهی «اشتغال و توسعه کار‌آفرینی» در سال 92، «هندسه نقوش» خردادماه سال 93، جشنواره قرآن و عترت تیرماه سال 93، تذهیب در رشته نقاشی ایرانی اسفندماه سال 93، تذهیب در رشته نقاشی خردادماه سال 94، نخستین نمایشگاه انفردای آبرنگ با عنوان «باغ بی‌برگی» پاییز سال 95 و نمایشگاه گروه چاپ دستی در فروردین ماه سال 96 شرکت کردم.

 

 

  • چه سختی‌ها و مشکلاتی را در این مسیر می‌بینید؟

نقاشی برای من سراسر لذت‌بخش است ولی نکته‌ای قابل اهمیت مسئله اقتصادی و امرار معاش است و این‌که بتوان از کنار هنر درآمدزایی کرد. متأسفانه وضعیت اقتصاد هنر بسیار بد و اسفناک‌ است و زیاد نمی‌توان در آن کاری انجام داد. در کنار همه علاقه‌ام به نقاشی می‌خواهم دیگران کارهایم را ببینند و خریداری کنند تا بتوانم از این طریق کسب درآمدی داشته باشم.

 

  • برای آینده خودتان چه برنامه و چشم‌اندازی دارید؟

هدفم برگزاری نمایشگاه‌های متعدد و زیادی است که در آن شرکت کنم، البته باید مکان و موقعیتی باشد که هنرم را ارتقا بدهم.

 

 

  • اگر شما در جایگاه یکی از مسئولین فرهنگی بودید چه برنامه‌های برای هنرمندان در این حوزه داشتید؟

تمامی آثارم در این نمایشگاه هویت و شناسنامه شهرمان است و انتظار دارم که این کارها در فضاهای از شهر دیده بشود و مسئولین میراث فرهنگی، شورای شهر، شهرداری، اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی کارهایم را ببینند و حمایت کنند. با توجه به وضعیت اقتصادی و نداشتن سرمایه مکان‌های اختصاص بدهند تا در آن‌جا بتوانیم کارمان را ادامه بدهیم.

 

 

***

با توجه به هویت گمشده‌ ما و تخریب این آثار ماندگار،آیا زمان آن نرسیده است که مسئولین فرهنگی تلنگری به خود بزنند و فکری اساسی بکنند؟ و به‌جای تشکیل جلسات متعدد چاره‌ای بیندیشند!

به‌عنوان یک شهروند به سازمان میراث‌فرهنگی پیشنهاد دارم که این تابلوها را تهیه کنند و در همین مکان‌های که از آن طراحی شده است قرار بدهند تا برای گردشگر داخلی و خارجی جذاب باشد و با آنها بهتر آشنا شوند.

مگر برای جذب توریست چه کار باید کرد؟ بناهای قدیمی و میراث گذشتگان بخش بزرگی از هویت ملی و فردی ما است. یادمان باشد نیاکان ما کجا بودند و ما کجا هستیم و آیندگان….؟!

 

 

گفتگویی از مرجان فرهمند