1

گشودن پنجره‌ای نو در آهنگسازی

امیرمحسن حجازی متولد تیرماه ۱۳۶۷ در مشهد و  فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی مکانیک است. وی موسیقی را با سه تار نزد استاد بیژن مجمع الصنایع در سن ۱۴ سالگی آغاز کرد و طی شش سال به فراگیری نوازندگی سه تار نزد ایشان پرداخت. پس از آن وی مدتی نزد مرحوم استاد محترم عطا جنگوک به فراگیری ردیف موسیقی ایرانی پرداخت. علاوه بر سه تار که ساز تخصصی اوست تار و عود هم می‌نوازد و از محضر اساتید مختلفی چون استاد ارسلان کامکار و علی قمصری نیز بهره برده است. وی بیشتر در زمینه آهنگسازی و تنظیم موسیقی ایرانی فعالیت دارد. ایجاد و سرپرستی گروه موسیقی سنتی کانون موسیقی دانشگاه فردوسی مشهد (گروه ارغنون) در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ و شرکت در اجراهای متعدد داخل و خارج از کشور همراه با گروه‌های مختلف از جمله گروه‌های موسیقی دلشدگان، بامداد و برزین از جمله فعالیت‌های هنری او به شمار می رود.

او به همراه گروه موسیقی برزین به عنوان نوازنده تار و آهنگساز به مقام اول جشنواره موسیقی دانشجویی در بهار سال 1390 مقام دوم جشنواره موسیقی فجر در همان سال نایل شد. پس از آن در سال 1393 به همراه گروه موسیقی دلشدگان به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده مقام اول اولین دوره جشنواره موسیقی شهناز در اصفهان و مقام دوم سی امین جشنواره موسیقی فجر را به دست آورد. کسب رتبه برتر در جشنواره بین‌المللی موسیقی فولکلور در درسدن آلمان در سال 2016 با گروه موسیقی دلشدگان به عنوان تکنواز و آهنگساز از دیگر افتخارات اوست. حجازی به عنوان سرپرست بخش سه تار ارکستر موج نو به سرپرستی علی قمصری، رهبری دکتر پویا سرایی و خوانندگی محمد معتمدی در 19 و 20 بهمن ماه سال 94 در تالار وحدت تهران به روی صحنه رفت و تکنوازی سه تار وی مورد تمجید و تعریف اساتید قرار گرفت. وی هم اکنون مشغول آموزش سازهای سه تار، تار و عود و همچنین برگزاری دوره‌های تخصصی آموزش نت نویسی و اصول و مبانی آهنگسازی موسیقی ایرانی است و به عنوان آهنگساز در گروه موسیقی دلشدگان به سرپرستی رامین میلانی فعال است. با او گفت‌وگویی داشتیم که می‌خوانید.

 

  • چرا موسیقی را به عنوان رشته تحصیلی خود انتخاب نکردید؟

قصد اینکار را داشتم. اما خوشبختانه این مسیر را طی نکردم و در رشته مهندسی تحصیل کردم. به نظرم دنیای امروز دنیایی چند بعدی است و انسان نمی‌تواند با یک تخصص، هر قدر هم که در آن دانش و مهارت داشته باشد، موفق باشد، چرا که مرز بین رشته‌ها و علوم در حال از بین رفتن است و این چندگانگی هدفمند دانش و مهارت‌های انسان را می‌طلبد تا بتواند در جامعه تأثیر گذار باشد.

 

  • شما در نوازندگی چند ساز مهارت دارید، کدامیک را به عنوان ساز تخصصی خود می‌شناسید؟

البته مهارت اصلی من در آهنگسازی و تنظیم است و من هیچ موقع خود را یک نوازنده طراز اول نمی‌دانم. لطف شما و برخی اطرافیان است که این مسئله را عنوان می‌کنید. به هر حال در پاسخ سئوالتان باید سه تار را به عنوان سازی که فراگیری آن را زودتر از سایر سازها شروع کردم به عنوان ساز تخصصی خود معرفی کنم.

 

  • نوازندگی شما را دیدم و به نظرم از تکنیک و حس خوبی برخوردار هستید، چرا خود را ابتدا یک آهنگساز می‌دانید تا یک نوازنده؟

نوازندگی به نظر من مهارتی بسیار پیچیده است، نیاز به ممارست و تمرین سخت دارد. تمام نوازندگان برتر سازهایی که من می‌نوازم سالیان سال، هر روز، ساعت‌ها به تمرین و تحقیق در مورد نوازندگی ساز خود پرداخته‌اند و متاسفانه من این موقعیت را کمتر به دست آوردم. اما در مورد آهنگسازی وتنظیم، بیش از تمرین فیزیکی، شما نیاز به تفکر، تعمق و ذوق و قریحه زنده و سالم دارید، امری که من خیلی به تقویت آن علاقمند بوده و هستم. من نوازنده هستم، اما به نظرم آهنگساز بهتری‌ام.

 

  • شما مقام‌هایی را در داخل و خارج از کشور در زمینه گروه نوازی کسب کردید که در این گروه‌ها اکثراً آهنگسازی و تنظیم کارها بر عهده شما بوده. چه سبک آهنگسازی را می‌پسندید؟

سوال سختی است. این که چه سبک آهنگسازی مورد علاقه من است، پاسخش تنها در کلام من خلاصه نمی‌شود. چرا که پژوهشی باید صورت بگیرد که سبک‌های آهنگسازی ایرانی را دسته بندی کند تا من بتوانم به موردی اشاره کنم. اما در حقیقت پاسخ این سئوال این است که من سبک آهنگسازی خودم را می‌پسندم چرا که به نظرم اگر آهنگساز اینگونه نباشد آثارش دچار تقلید از دیگران و احیاناً پیروی از کلیشه‌ها و تکرارها می‌شود و دیگر رنگ و بوی تازه و منحصر به فرد نخواهد داشت. اگر من بتوانم اثری بسازم بسیار شبیه به کار فلان آهنگساز بزرگ، در واقع راهی از پیش نبرده‌ام چون اثر و سبک او به کمال در آثار خودش متجلی است اما تلاش من برای گشودن پنجره‌ای نو در آهنگسازی است که نسیمی تازه با عطر و بوی احساس و منطق خودم از آن بر پیکر سازها بوزد.

 

  • بالاخره شما برای سبکی که دنبال می‌کنید نامی در نظر دارید؟

بله، من به تلفیق موسیقی ایرانی با سایر موسیقی‌ها به خصوص موسیقی کلاسیک علاقمندم و لازم به ذکر است که سوء تفاهمی پیش نیاید، من عارض به این نیستم که سبکی نو در آهنگسازی موسیقی ایرانی خلق کردم. حداقل هنوز این اتفاق برای آثار من نیفتاده است چرا که لزوم اینکه ما بر روی یک حرکت یا فعالیت هنری، نام سبک هنری را بگذاریم این است که آن حرکت و یا شیوه، پیروان و علاقمندان نسبتاً قابل توجهی پیدا کرده باشد. چشم انداز من در تولید و ارائه آثارم این است که بتوانم به امید خداوند به تدریج سبکی نو در آهنگسازی و تنظیم موسیقی ایرانی توسعه دهم.

 

  • آهنگسازهای موفق در این عرصه وجود دارند؟ چه کسانی هستند؟

حتماً. آثار بسیاری در حوزه موسیقی تلفیقی تولید شده که بسیار ارزشمند و با کیفیت‌اند و خوشبختانه با اقبال بیشتری از سوی نسل جوان مواجه شده است. مسلماً این تلفیق اگر همراه با تأمل و درک در موسیقی‌های مختلف و همچنین فضای جامعه باشد نتایج خوبی را به بار می‌آورد. موسیقی ما پیوند عمیقی با ادبیات و به خصوص شعر ما دارد؛ به نظر من موسیقی‌ای ارزشمند است که اولاً فضای شعر و موسیقی با هم هماهنگی داشته باشد و ثانیاً در جایگاه مناسب خود عرضه شود. موسیقی‌ای که فرض کنید با فضای فرهنگی اجتماعی ابتدای انقلاب اسلامی ایران ساخته و تولید شده جای تعجب نیست که اگر در زمان و مکان نامناسب پخش گردد ارزش‌های هنری و حماسی‌اش زیر سئوال برود. آثار برادران درخشانی و دوستان خوبم امیرفرهنگ و امیرحسین اسکندری نمونه‌های موفقی از آهنگسازی نوین ایرانی است.

 

  • به عنوان یک آهنگساز جوان فکر می‌کنید چرا موسیقیدانان ما ادبیات امروز را فراموش کرده و همچنان در کوچه پس کوچه‌های ادبیات کهن پرسه می‌زنند؟

ببینید شعرهای مدرن امروزی فضاهای جدیدی را خلق می‌کنند که آهنگساز باید توان درک این فضاها را داشته و برای آنها قابلیت‌هایی در موسیقیمان پیدا کند، اما زمانی که به دلیل عدم آگاهی کافی از شعر و موسیقی چیزی پیدا نمی‌کند به نظرش این کار غیر ممکن است و پتانسیل آن موجود نیست و دوباره به سراغ همان اشعار کهن و فضاهای شناخته شده و تکراری می‌رود. برخی آثار هم که بوجود می‌آید حالت نمایشی به خود می‌گیرد و می‌بینیم که فضای شعر به هیچ وجه با فضای موسیقی هماهنگی ندارد. البته این به این معنا نیست که اصلاً در این زمینه کار نمی‌شود، اما می‌توان گفت به نسبت شعر کلاسیک کمتر است. به نظرم وقتی فضایی شناخته شده برای یک شعر در موسیقیمان نمی‌یابیم بایستی به سراغ خلق آن فضا برویم؛ مثال خوب آن آلبوم «زمستان است» اثر استاد حسین علیزاده و استاد شجریان است: خلق فضایی نو در موسیقی ایرانی هماهنگ با فضای شعری نو.

 

  • لطفا کمی از گروه «دلشدگان» صحبت کنید. آیا آلبومی در حال ساخت یا انتشار دارید؟

دلشگان خانه امنی برای ظهور ایده‌های من بوده و هست و این را مدیون دوست خوبم رامین میلانی سرپرست گروه هستم که همواره با نگاهی رو به جلو و بدون تعصب نسب به مقوله تنظیم و آهنگسازی موجب پیشرفت گروه و جلب رضایت مخاطبین موسیقی ایرانی شده است. انتشار آلبوم کمی مشکل شده؛ اما بله. آلبومی متشکل از آثار محلی خراسانی با تنظیمی نوین از من در مراحل نهایی ضبط است و ان شاالله به مرحله انتشار خواهد رسید.

 

 

گزارشی از سعید بابایی