محقق در محنت، نویسنده در حبس
مراسم یادبود مجتبی عبدالهنژاد، محقق، مترجم و نویسنده مشهدی با حضور نویسندگان و اهل ادب در مشهد برگزار شد.
مرگی که مرگ نیست!
در این مراسم سروش مظفرمقدم، نویسنده و روزنامهنگار مشهدی گفت: اولین قرار من با مجتبی عبدالله نژاد حدود بیست سال پیش، در سال 75 بود. در طول این بیست سال کیفیت شخصیت او، شور و شوق همیشگیاش، میل به آموختن و آموزاندن، ایدههای بکر، کلام نافذ و بیادعایی او همیشه در شخصیتش حفظ شد. مجتبی عبدالله نژاد نمرده است، زیرا او هرگز به مرگ نمیاندیشید و نبودنش تنها غیاب حضور اوست. از یک نویسنده و شاعر، کلامش تا همیشه به جای میماند. آخرین کاری که از این نویسنده، شاعر و ادیب خواندم کتاب گفت و گو با مسعود سعد سلمان بود که به همت نشر هرمس منتشر شد. این اثر از بهترین متونی است که در ادبیات کلاسیک ما را راهنمایی میکند.
مظفرمقدم تأکید کرد: او در نویسندگی خود به حوزههایی وارد شد که دیگران یا جسارتش را نداشتند و یا دانشش را. او همواره تشنه نوشتن و دانستن بود. دو کتاب دیگر وی نیز به نامهای «گفتوگو با سعدی» و «گفتوگو با ناصرخسرو» به زودی توسط نشر هرمس منتشر خواهد شد. از حالا بزرگترین حسرت من این هست که دیگر نمیتوانم از او درباره خودش، باورها و کارهایش بشنوم و او را ببینم.
سردبیر ماهنامه تخصصی تئاتر و سینما «بارثاوا» افزود: مجتبی هرگز به دنبال گلایه از زندگی و مشکلاتش نبود و امروز هم به سوگ و اشک ما نیاز ندارد. هر وقت با او صحبت میکردم آنقدر گرم صحبت میشدیم که جایی برای گلایه نمیماند. شان این محفل گرامیداشت یاد و خاطره مجتبی است و باید به خودمان یادآوری کنیم که هر یک از ما که امروز در اینجا هستیم ممکن است فردایی دوباره در کنار هم نباشیم. پس تا فرصت هست همدیگر را درک کنیم و دوست بداریم.
همدردی با مسعود سعد
دکتر علیرضا آبیز، شاعر و مترجم به شکل ویدئو کنفرانس در این مراسم پیامی برای حضار قرائت کرد. او گفت: مجتبی عبداللهنژاد یکی از فاضلترین انسانهایی بود که من میشناختم. نجیب بود و اصالت داشت و اصالتش از آن دست اصالتهای ذاتی و اکتسابی بود. پیوند عمیقی با فرهنگ ایران داشت. مرگ او نا به هنگام بود زیرا میتوانست بیشتر بنویسد و بسیار تاثیرگذار باشد. من اینجا به صراحت میخواهم دلیل مرگ یک مرد بزرگ در سن 48 سالگی را ناشی از بسیاری از سهل انگاریها بدانم و انتقاد کنم از کسانی که به فضائل انسانی و علمی کشور توجه کافی ندارند.
او تأکید کرد: وی انسان صریح و مصممی در کارش بود. به طوری که پس از مرگ پدرش حدود هشت ماه پیش، نویسندگی پنج کار را تمام کرد. برای تسلی خاطر او در آن روزها شعری نوشتم که او آن را دوست داشت و هرگز تصور نمیکردم آن را در مرثیهاش بخوانم.
وی ادامه داد: همانطور که میدانید بزرگترین اثر مجتبی عبدالله نژاد «گفتوگو با مسعود سعد سلمان» است و من میخواهم به شما بگویم که چرا او به سراغ سعد سلمان رفت. او برای این کار به تمامی مراجع و تذکرهها رجوع کرد و دلیل اینکه عبدالله نژاد، سعد سلمان، شاعر در بند و سختی کشیدهای که حبسیات او بیشتر از تمامی آثارش شهرت دارند را به عنوان سوژه تحقیقاتی انتخاب کرد این بود که او هم درد مند، محنت دیده و خودساخته بود؛ با ترجمههایش امرار معاش میکرد و تمام تلاشش این بود که کارهایی را که برای ترجمه انتخاب میکند درست برگزیند، برای رفع تکلیف نباشد و اثر ارزندهای را ارائه دهد.
عشقورزیدن به زبان فاسی
دکتر سهیلا قسیمی ترشیزی همسر مجتبی عبدالهنژاد هم در این مراسم گفت: چگونه میشود از حضور کسی سخن گفت که وجودش در سی سال گذشته زندگیام مداوم بودهاست؟ تا حدی که احساس میکردیم یک روح هستیم در دو بدن. مجتبی شاعر، نویسنده، ادیب و مترجم برجستهای است، اما بیش و پیش از اینها انسان بزرگی است؛ انسان بزرگی که انسانها را شریف و بزرگ میخواست. در تمام عمر کتاب خواند و کتاب نوشت و به زبان و ادبیات فارسی عشق ورزید. سوگ او، سوگ ادب و فرهنگ و هنر پارسی است؛ سوگ او، سوگ پژوهش و جستوجوی خستگیناپذیر برای انسانیت، زیبایی و حقیقت است.
او افزود: سی سال است که مجتبی عبدالله نژاد را میشناسم. در آن روزها در دانشگاه فردوسی مشهد، دانشجوی ریاضی بود اما از همان دوران به ادبیات و شعر و ترجمه علاقه داشت و در این زمینه فعالیت میکرد. از اون دهها کتاب در رابطه با اسطورهشناسی، افسانههای ملل، فلسفه و ادبیات ترجمه کرد. هر کدام از ای آثار برای اهل فن یک کلاس درس است. عمرش کوتاه اما بسیار پربرکت بود. هر مطلبی که نوشت نکتهای تازه در بر داشت او در اوج پختگی و ثمردهی از میان ما رفت و مرگش زلزلهای در جامعه ادب کشور بر پا کرد. او رویاهای بزرگی برای مردم سرزمینش در سر میپروراند. این سوگ بزرگ را از طرف خودم و همسرم به اهالی ادب و فرهنگ و تمامی مردم خراسان به ویژه مردم کاشمر و دوستداران فرهیختهاش تسلیت میگویم.
گزارشی از نوید موسوی