1

شب انتظار برای روشنایی

حتما برای انسان چند هزار سال قبل هم مهم بوده که روزها بلندتر می‌شود و روشنایی آفتاب دقیقه‌‌ای بیشتری از بیست و چهار ساعت روزانه را مشغول می‌کند. شاید او هم دلش از کوتاه بودن روزها و طولانی بودن شب‌ها می‌گرفته که این آخرین شب را برای حتی دقیقه‌ای طولانی‌تر شدن روز، خشنود بوده است. سی‌ام آذر ماه در فرهنگ ما شبی به یاد‌ماندنی است و خیلی‌ها خاطره‌هایی دور و نزدیک از این آخرین شب پاییز دارند. وقتی نوروز ذره‌ ذره نزدیک می‌شود و فصل سرد با همه سختی‌هایش تمام. به بهانه شب یلدا و به قول ما خراسانی‌ها «شب‌چله» گفت‌وگویی با دو تن از صاحب‌نظران فرهنگ و ادبیات فارسی داشتیم که می‌خوانید.

 

یلدا و میلاد مسیح

دکتر نعمت‌اله تقوی بهبهانی درباره تاریخچه این شب، گفت: در مورد شب یلدا که می‌گویند طولانی‌تر شب سال است این سنت از ایران باستان و از آیین مهر‌پرستی وارد فرهنگ ما شده است و ارتباطی هم با میلاد مسیح ندارد. در ایران باستان بر این اساس که بلندترین شب سال بوده است آن را شب روییدن و زایش خورشید می‌دانستند و این آیین از آیین میترائیسم و مهرپرستی حتی پیش از زرتشت در میان ایرانیان رواج داشته است.

این مدرس دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، افزود: این مراسم به عنوان سنتی در جامعه ما مانده است و به اعتبار این که طولانی‌ترین شب سال بود مردم در آن دور هم جمع می‌شدند و نوعی دید و بازدید صورت می‌گرفت و چون صله رحم در مذاهب اسلامی هم مورد تأکید بود، پس از مسلمان شدن مردم ایران این آیین همچنان باقی ماند. در این شب بر خلاف روزگار ما که روزگار تلویزیون و سریال است، افراد دور هم می‌نشستند و ضمن میهمانی کتاب می‌خواندند و با هم گفت‌وگو می‌کردند. از این نظر برای ایرانی‌ها جالب بود چون هم فال بود و هم تماشا و در آن گذری هم می‌شد بر فرهنگ و شعر و ادبیات ایران.

بهبهانی ادامه داد: یک هفته بعد از شب یلدا شب اول ژانویه است که با تولد مسیح همزمان است و برخی مسیحیان خواستند این دو رویداد را در یک شب بیگرند و این بارو پیش آمد که این جشن تولد مسیح بوده است در حالیکه این جشنی اسطوره‌ای برای رویش خورشید است و به میلاد مسیج ارتباطی ندارد.

این استاد دانشگاه و پژوهشگر تصریح کرد: تقریبا سنت‌هایی از این دست عیناً حفظ شده است و از دیرباز تا کنون همین دور هم جمع شدن و میهمانی گرفتن بوده است. البته در شکل پذیرایی حتما تغییراتی رخ داده است اما در اصل قضیه چیزی فرق نکرده است. چیز مهمی فراموش نشده است و ظاهر جریان به همان شکل هر سال تکرار می‌شود که همه به دیدار بزرگان می‌روند.

 

باستانی‌گرایی

تقوی بهبهانی با اشاره به اینکه در سال‌ها اخیر حساسیتی روی برخی مراسم ملی بوده گفت: بر اثر همین وضع برخی فکر کرده‌اند که تأکید بیشتری بر جشن‌ها و رویدادهای باستانی ایران داشته باشند و آن را احیای سنت ایرانی می‌دانند. در قدیم یلدا به این شدت نبود و امروز برای همین احیای سنت‌های باستانی بیشتر روی آن تأکید شده است که شکل دیگری از این تأکید را امروز می‌شود در چهارشنبه سوری هم مشاهده کرد که البته در این مورد آسیب‌هایی را هم به همراه داشته است.

او خاطرنشان کرد: دلیل ماندگاری برخی رسوم ایران باستان تا امروز همخوانی آن با اسلام است. در واقع باورهایی از دوره باستان تداوم یافته که تعارضی با اسلام و مذهب رایج مردم ایران نداشته است. دید و بازدید و میهمانی در شرع اسلام هم مورد تأکید است و همین همخوانی با اسلام است که تداوم این رسوم در ادوار مختلف را موجب شده است.

تقوی بهبهانی تأکید کرد: در مورد یلدا از شاعران کهن خیلی شعری وجود ندارد و این نشان می‌دهد این رسم در گذشته خیلی مانند امروز مورد تأکید نبوده است. در این شب اما رسم بوده است که شعری خوانده شود و چون دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی به نوعی شناسنامه فرهنگ ایرانی است، مرور می‌شده است. در حقیقت برای بهره بردن از جنبه‌های فرهنگی افرادی که دور هم جمع می‌شدند در کنار خوراکی‌ها می‌خواستند از جنبه‌های فرهنگی بی‌نصیب نباشند و ایرانی‌‌ها در خیلی رویدادهای دیگر فرهنگی هم رسم داشته‌اند که شعر و داستانی می‌خواندند و این جریان ریشه در فرهنگ این کشور هم دارد.

 

 

شبی در دل اسطوره‌ها

محمدرضا راشد محصل، از دیگر اساتید ادبیات فارسی هم در این باره گفت: حافظ می‌گوید: «صحبت حکام ظلمت شب یلداست، نور زخورشید جوی بو که برآید» و در مقابل این شب تاریک که در آن شبیخون‌ها و کشتارها صورت می‌گرفت و آن را دشمن می‌داشتند، در فرهنگ ایرانی روز روشن مبارک و عزیز بوده است و برای همین طولانی‌ترین شب سال را با افروختن آتش، روشن‌نگه داشتن آن، به انتظار روز بعد می‌نشستند و تا بامدادان ناظر روز روشن بودند و زایش مهر و خورشید را به انتظار می‌نشستند و این طولانی‌ترین شب «شب چله» نام داشت. پس منشاأ یلدا دوگانگی نور و تیرگی و نیکی و بدی است و از نظر مردم گذشته روز آفریده هورمزد بود و شب زاییده اهریمن و آتش افروزی برای دور کردن اهریمن و زیان‌رسانندگان صورت می‌گرفت.

او تصریح کرد: شب چله در ضمن شروع «انقلاب زمستانی» است و از فردای آن آفتاب از برج قوس یا نیم عصر به برج بزغاله می‌رود که در آن روزها بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شود. این زمان پاسداری از آتش وظیفه آتروپاتکان (پایندگان آتش) است و شب زنده‌داری مردم چراغانی و آتش افروزی است که نشان از اهمیت آتش و روشنایی دارد. در این روز که نور از کمی به زیادی می‌رفت، مردم روشنایی روز را عزیز می‌داشتند و فکر می‌کردند آدمیان در این روز نشو و نما می‌کنند و بدی‌ها به افول می‌گرایند.

 

آفرینش روشنایی

راشد محصل خاطرنشان کرد: فردای این شب اول دی‌ماه و دی به معنی آفرینش و آفریدگار است. روز اول دی‌ ماه هم به نام آفریدگار و به نام نور است و آغاز جشن نود روزه هم به شمار می‌رود. در تقویم اوستایی سال با فصل سرد شروع می‌شده است و کلمه سال از واژه «سرد» گرفته شده است. آغاز سال هم دوباره زاده شدن خورشید است که در آن خورشید مظهر ایزد بزرگ، مهر یا میترا است که نیروهای اهریمنی را شکست می‌دهد. کلمه یلدا در سوریانی، و کلمه میلاد در عربی و کلمه زایش در فارسی همه در معنای زادن است و این کلمه در مسیحیت هم به معنای کریسمس به معنای زادن است که ابتدا 21 دسامبر بوده است و به نام زادن مهر نام‌گذاری شده است. بعدها در قرن چهارم اشتباه محاسبه صورت گرفته و این را در 25 دسامبر گذاشتند به نام «زایش شکست‌ناپذیر» که به زایش مسیح اشاره دارد.

 

خوراکی‌های جسم و روح

راشد محصل گفت: در شب یلدا میوه‌های پاییزی را می‌خورند و تا بامدادشب‌زنده‌داری می‌کنند و مهم‌ترین میوه‌های پاییزی انار و سیب و خربزه و هندوانه و انگورهای آویخته بوده است که در این شب میل می‌کردند. البته در هر منطقه‌ای مراسم خاصی هم بوده است که در آغاز چله بزرگ که از ابتدای دی تا دهم بهمن است انجام می‌شده است و این آیین در جاهای مختلف متفاوت است. معمولا این شب زنده‌داری غالبا همراه با حافظ‌خوانی است و گاهی هم با شاهنامه و جلوه‌های حماسی آن همراه می‌شود. این شعرخوانی در جایی هم با پند و اندرز همراه بوده است. اما این شب در حقیقت انتظار کشیدن نور است و ایرانی‌ها دوگانگی نور و تیرگی را از قدیم باور داشتند و به انتظار نور می‌نشستند و اهمیت این رویداد برای انتظار نور است.

وی در پایان افزود: در پایان باید بگویم در واقع هیچ کدام از آیین‌های ایران باستان منسوخ نشده است و آنها تنها دگرگون شده است. این آداب و رسوم یا تغییر کرده و دگرگون شده یا به همان صورت باقی مانده است. جشن‌های میان سال باقی مانده است و برخی از جزئیات البته از یاد رفته است اما نمی‌شود گفت منسوخ شده است چون در جاهایی هنوز دیده می‌شود.

 

 

گزارشی از نوید موسوی