1

ساز، پشت گلدان و بشکه!

ده سال در سفری با قطار و در راه تهران هم کوپه‌ام جوانکی بود که بعد از آشنایی برای یادگیری موسیقی و آواز هر هفته به تهران می‌رفت. یک شب پر هیجان و در نیمه شبان تاریک کوپه قطار بر بلندای تخت خواب با صدایی آهسته اما زیبا برایم از موسیقی ایرانی چند گوشه‌ای را خواند. از آن زمان او را می‌شناسم.

امید رهایی در سال 1360 در نیشابور متولد شده و به دلیل شغل پدرش به شهرها و استان‌های مختلف ایران برای زندگی سفر کرده است. او موسیقی را از سن چهارده سالگی پس از آشنایی با پرویز مشکاتیان شروع کرده و با رفت و آمد به تهران موسیقی را نزد استادان فن فرا گرفته است. این گفت‌وگو به بهانه  انتشار اولین آلبوم موسیقی آوازی او با عنوان «اعتبار دل» است که به تازگی منتشر شده است.

 

  • چرا آواز و آواز خواندن را دوست دارید؟

صدای انسانی اولین ساز و یکی از کامل ترین ابزارها برای بیان موسیقی است و تفاوت اصلی حنجره با سازها در این است که ابزار بیان آواز ساخته کائنات و طبیعت است و ساز، ساخته دست بشر. البته از نظر من این از اهمیت سازها کم نمی‌کند اما این یک تفاوت اساسی است. باید بدانیم که طبیعت هیچ کدام از اعضای بدن انسان برای پرداختن به یک هنر آنهم به طور تخصصی از قبل مهیا نیست و این ما هستیم که مثلا  صدا و حنجره خود را برای یک هنر به کار می‌گیریم. می‌دانیم که مسئله مهم آواز، داشتن کلام به همراه موسیقی است. من از کودکی به شعر و ادبیات ایران علاقه خاصی داشتم و همیشه دوست داشتم ابیاتی که ارتباط معنایی و عاطفی با آن‌ها برقرار می‌کنم را با آواز بخوانم. بزرگانی چون مولانا، عطار، حافظ، ابوالحسن خرقانی، باباطاهر و … برای من در حد اولیا هستند. خواندن شعر و کلام این بزرگان، در نوجوانی اثری عجیب در من می‌گذاشت و همیشه در تنهایی خود زمانی که هیچ کس صدای مرا نمی‌شنید برای خودم کلام این بزرگان را می‌خواندم.

 

  • بازخوانی آثار بزرگان موسیقی ایران چه عملکردی در جامعه دارد؟

اگر صادقانه بخواهم جواب این سئوال را پاسخ دهم باید بگویم عملا هیچ گونه عملکردی ندارد. شرایط اجتماعی و سیاسی، فرهنگی و تاریخی در ایران و رشد مدرنیته در جهان شرایط موسیقی را در کشور ما به سمتی برده است که ارتباط موسیقی ایرانی با جامعه و توده مردم بسیار کم رنگ شده. در جامعه‌ای که بخش عمده‌ای از مردمش درویش خان، حسن کسایی، پرویز مشکاتیان را نمی‌شناسند شما انتظار چه نوع عملکردی دارید؟ البته من مردم را مقصر این داستان نمی‌دانم سیاست‌گذاری‌های غلط فرهنگی شاید دلیل عمده این موضوع باشد. اگر موسیقی ایرانی می‌توانست ارتباط خود را با توده مردم حفظ کند قطعا هر حرکت موسیقیایی، تاثیری مثبت در این عملکرد داشت.

 

  • چرا بیشتر جوانان حاضر دوست دارند خواننده شوند؟

(با خنده می‌گوید) خب جواب خیلی ساده است خوانندگی دورنمای جذابی دارد و خیلی‌ها به خاطر شهرت دوست دارند خواننده شوند. اما غافل از این که در بیشتر مواقع خوانندگی شهرت را از آن کسانی می‌سازد که هیچ گاه به آن فکر نکرده‌اند یا بهتر بگویم دغدغه اول آن‌ها در خوانندگی نبوده است.

 

  • چه مشکلاتی در راه انتشار اولین آلبوم موسیقی آوازی داشتتید؟

بفرمایید چه مشکلاتی نداشته‌اید؟ من هرگاه از بزرگانی چون علینقی وزیری و حسین علیزاده یادم می‌آید سعی می‌کنم به جای گله کردن بیشتر کار کنم؛ مشکلات همیشه هستند و بیشتر هم می‌شوند. اما از یک جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که یا کار کن یا برو دنبال کار دیگر و غر نزن!

 

  • خواننده باید علم خواندن را چگونه بیاموزد؟

اگر منظور آواز ایرانی است، متاسفانه علی‌رغم این که ما استادان بی‌تکراری در صد ساله گذشته ایران داشته‌ایم اما شیوه درست و مدونی برای آموزش آواز نداریم در واقع به نظر من لنگ‌ترین قسمت موسیقی ما  «آموزش» است و شاید بزرگانی چون بنان و ادیب و قمر با تکیه بر ذوق و قریحه شخصی توانسته‌اند به درجات بالایی از آواز برسند. در نهایت به نظر من کار کردن یک ردیف آوازی معتبر و کپی کردن آواز استادان طراز اول همچنان بهترین و ساده‌ترین راه پیشرفت آواز است.

 

  • آیا موسیقی سنتی با شرایط جامعه تطابق دارد؟

بله در دهه‌های گذشته هنرمندان زیادی تلاش کردند تا موسیقی ایرانی را با اتفاقات و شرایط جامعه همراه کنند اما مشکل اصلی در زیر ساخت‌هایی است که عملا نه به دست هنرمندان است و نه به صورت مستقیم با آن‌ها ارتباط دارد. یک مثال ساده آن صدا و سیماست که اگر رویکردی دیگری به موسیقی ایرانی نشان می‌داد شاید وضعیت موسیقی به این شکل نبود.

موسیقی ایران به اعتقاد من در حال طی کردن دوران گذار است. نزدیک شدن مرزهای موسیقی ایرانی با ژانرهای دیگر موسیقی به طرز غیرقابل باوری وضعیت موسیقی را در جهان امروز دگرگون کرده است. درباره رویکرهای نوین موسیقی امروز ایران می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد که شاید در حوصله این مصاحبه نباشد.

 

  • نقش اسپانسر در حمایت خوانندگان چیست؟

قطعا موسیقی بدون حمایت مالی و سرمایه در دنیای امروز به جایی نخواهد رسید. امروزه موسیقی‌های جدی و هنری به خاطر داشتن مخاطب خاص یا مخاطب کم خیلی سخت توسط یک اسپانسر حمایت می‌شوند چون اسپانسر فقط به برگشت مالی سرمایه خود فکر می‌کند.

 

  • یک خواننده آیا باید آشنایی به یک ساز داشته باشد؟

بله حتما. در تمام دنیا همه خوانندگان با یک ساز تمرین می‌کنند و صدای خود را ژوست می‌کنند اما در ایران در سال‌های اخیر ضرورت آموزش ساز برای خوانندگان به شدت احساس شده و این کاملا درست است زیرا یک خواننده خوب در درجه اول باید خیلی خوب موسیقی بداند.

 

  • ماهیت یک صدای خوب چیست؟

برای آواز ایرانی یک صدا در درجه اول باید تحریر داشته باشد. تحریر بخش مهم آواز ایرانی است. داشتن حداقل وسعت صدا، تحریر، داشتن گوش قوی، از لازمه‌های آواز است. به نظر من اگر فقط بخواهم از یک ویژگی مثبت در صدای یک آواز خوان نام ببرم تاثیر گذاری و حال صداست. نکته‌ای که متاسفانه اکتسابی نیست.

 

 

  • جایگاه موسیقی ایرانی در مقایسه با موسیقی‌های دیگر که امروزه در جامعه فراگیر شده، چیست؟

موسیقی ایرانی در دوره‌های گذشته توانسته بود با مخاطب خود ارتباط نزدیکی برقرار کند که البته دلایل مشخصی هم داشت. شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی همیشه به عنوان یک کلیت برای موسیقی در همه دوره‌های تاریخی سرنوشت ساز بوده است. اما پدیده‌ای که امروزه تاثیر مستقیمی بر موسیقی دارد و در گذشته وجود نداشته است اینترنت، فضاهای مجازی، ماهواره و در یک کلام وسایل ارتباط جمعی است که ما را به سمت همان دهکده جهانی برده است. فردی که تا دیروز یک یا دو شبکه رادیو را برای گوش کردن در اختیار داشت امروزه می‌تواند هزاران شبکه تصویری را که هر کدام مربوط به نقطه‌ای از جهان با فرهنگی مختلف است ببیند. در واقع امروزه با بمباران اطلاعاتی مواجه‌ایم که طبیعتا این مسئله در مورد موسیقی هم مصداق دارد. شخصی را تصور کنید که در دوره قاجار زندگی می‌کند این شخص نهایتا غیر از موسیقی منطقه خود حداکثر می‌تواند با یک سفر طولانی موسیقی مناطق دیگر را هم بشنود، اما انسان معاصر در صفحه کوچک تلفن خود به تمام موسیقی‌های دنیا دسترسی دارد. این موضوع باعث تغییراتی در ذائقه شنیداری می‌شود و نگاه مخاطب و موسیقدان را به موسیقی تغییر می‌دهد. امروز تاثیرات موسیقی‌های دیگر را بر روی موسیقی خودمان نمی‌توانیم انکار کنیم و اگر هم این تاثیرات را نادیده بگیریم  با این مخاطب معاصر نمی‌توانیم همراه شویم. موسیقی ایرانی نتوانسته است همچون گذشته ارتباط خود را با مخاطبان خود حفظ کند بخشی از این معضل فرهنگی با این بمباران اطلاعاتی در ارتباط است اما بخش‌های دیگری از آن به رویکرد دولت و صداو سیما مرتبط است که حجت را باگذاشتن ساز پشت گلدان و بشکه! بر موسیقی تمام کرده است.

 

  • آیا بنظر شما می‌توان موسیقی سنتی را در شکل‌های موسیقی امروزی تلفیق کرد؟ و اتفاقاتی که در موسیقی ایرانی امروزه به شکل انواع تلفیقی می‌افتد را چگونه می‌بینید؟

ما نباید برای موسیقی چهارچوب تعیین کنیم. هنرمند آزاد است و باید آزادانه کار کند هیچ چهارچوب و قید وبندی در هنر پذیرفته نیست. از نظر معنایی به اعتقاد من هنر باید در خدمت انسان،آزادگی و عشق باشد پیام هنر از نظر من دوستی و عشق است. اما در بخش قالب و شکل موسیقی این هنرمند است که تصمیم می‌گیرد که چگونه کار کند. من شخصا همیشه به اجرای کلاسیک موسیقی که در آن پایبندی به ردیف حفظ شده است علاقه‌مند بوده‌ام و هرچه قدر مخاطب موسیقی درک و دریافت بهتر و نگاه عمیق‌تری نسبت به موسیقی داشته باشد. شاید برایتان جالب باشد که اگر بگویم سطح موسیقی یک جامعه را مخاطب آن تعیین می‌کند و نه موسیقیدان.

 

  • بنظر شما در بحث تخصصی موسیقی ایرانی بزرگترین ضعف چیست؟

پاسخ این سئوال را استادان بزرگ موسیقی ایران باید بدهند اما چون از من می‌پرسید و نظر من را می‌خواهید باید عرض کنم مهمترین مسئله در موسیقی برای من همچنان ملودی است. در دهه گذشته ما نسبت به دوره‌های قبل ضعف ملودی داریم. شما تنظیم‌ها و ارکستراسیون، میکس و مستر و دیگر مسایل از این دست را در موسیقی  امروز ببینید؟ فکر می‌کنم در این زمینه خیلی کارهای خوبی شده است اما همه این‌ها زمانی زیباست که آن مهمترین بخش(ملودی) شاخص باشد. وقتی شما یک ملودی خیلی خوب دارید مخاطب  با ساده‌ترین تنظیمات از آن لذت می‌برد ولی وقتی در یک قطعه ملودی ضعیف است به هر آب و آتشی بزنید و هر لباسی بر آن بپوشانید تاثیری نخواهد اشت.

مثالی که می‌توانم برای این موضوع بیاورم قطعات و تصانیف پرویز مشکاتیان است که از نظر ملودی در تاریخ موسیقی ایران کم سابقه بوده است و چون موضوع اصلی در آثار او به طرز وحشتناکی قوی است می‌توان حتی آن را با یک ساز هم اجرا کرد و از آن لذت برد.

 

 

گفتگویی از سعید بابایی