رفع موانع معلولان یک مسئله جدی باشد نه تشریفاتی
در جریان سفر به ژاپن، مذاکرات خوبی با چند نهاد جهانی داشتیم. کاش امکان این بود که هشیارترین ذهنهای هموطنم اینجا با من بود. واقعا چشمها را باید شست. جور دیگر باید دید.
احتمالا در خبرها خواندهاید که دیداری با پروفسور والتر آمان داشتیم و تفاهمنامهای امضا کردیم. آمان هم عمران خوانده است و علاقه اصلیش دینامیک سازه است و از اینکه من هم همین را در دانشگاه تدریس میکنم، استقبال کرد.
او رییس مجمع ریسک جهانی داووس است. دو محور مورد بحث قرار گرفت، یکی امضای تفاهمنامه برای انتقال دانش مدیریت ریسک و دیگری برگزاری کنفرانس مشترک مشهد و داووس در سال 2019، برای مورد دوم قرار شد که قبل از قطعی شدن زیرساختهای آن دقیقتر مورد بررسی قرار گیرد.
پس از او با پروفسور اونا گفتگویی صمیمی داشتیم. او رییس مجمع جهانی بوسای است. ایران را دیده است و باز هم خواهد آمد. جمله تکان دهندهای گفت. اکثر محققان ژاپن در صورت اخذ ویزای ایران نمیتوانند ویزای آمریکا را بگیرند ولی او این ریسک را میپذیرد. تاکیدش بیشتر بر این است که متخصصان و مدیران ما در مراکز آموزشی آنها حضور پیدا کنند تا بالعکس.
همچنان شهر برای من و دوستانم پر از نکات آموزنده است. نابینایی که منتظر سبز شدن چراغ عابر پیاده بود توجه ما را به خودش جلب کرده بود. چهار چشمی میپاییدیم که عاقبت چگونه متوجه سبز شدن مسیر عابر میشود. خیلی ساده! چراغهای عابر آلارم حرکت دارند. به نظر من این کار علاوه بر کمک به شهروندان نابینا نوعی فرهنگسازی بین افراد معمولی را هم به دنبال دارد. مسئله رفع موانع معلولان اینجا یک مسئله جدی است نه تشریفاتی. باعث تاسف است که متروهای مشهد فاقد آسانسور در تمام سطوح هستند.
کنفرانس مدیریت بحران ژاپن بسیار ساده برگزار میشود. از ما مسلمانها با نان و برش نازک خیار و گوجه فرنگی که لای آن گذاشتهاند پذیرایی میکنند. خندهدار است که ما اگر شیشلیک مان را در حلق مدعوین فرو نکنیم معلوم نمیشود که چقدر مهماننوازیم. از معایبشان آن است که در سخنرانیهایشان خیلی زیاد حرف میزنند. ایجاز ما را ندارند ولی خوب حرف مفت هم نمیزنند.
امروز از چند محل آسیبدیده در زلزله ٢٠١١ بازدید کردیم. آسیبها بیشتر ناشی از سونامی بود که مسئله ما نیست ولی نحوه مدیریت چنین بحرانی واقعا مسئله است و شدیدا هم مسئله ماست. در مورد استانداردها کوتاه نمیآیند. موقع نهار سریعی که به ما دادند مورد جالبی دیدم که قبل ندیده بودم. ظرف یکبار مصرفی که با کشیدن یک ضامنِ کشی خود به خود گرم میشد!
دیدارهای رسمی خوبی داشتهایم که گزارش آن در خبرهای رسمی شورا و شهرداری آمده یا خواهد آمد. من سعی میکنم در گزارشهای خودم از آنچه که خودم در کوچه و خیابان میبینم و برایم جالب است بنویسم.
ژاپنیها قدرشناسند لذا توسعه حقشان است. واقعا برای طبیعت حرمت قائلند. به نظرم اینجا درخت هویت دارد و خیلی جاها، پیرامون آن به عنوان فضایی برای گفتگو و تجمع استفاده میشود. عکسهای زیادی از قبل و بعد از سونامی به ما نشان میدادند که در خیلی از آنها درخت قهرمان قصه بود. مثلا درختی که در تلاطم امواج سونامی تکیهگاه و ناجی قایقی شده بود یا درختی که مجدد پس از، از سر گذراندن سونامی احیا شده است و یا منظره درختان یک خیابان قبل و پس از سونامی! بهداشت در حد عالی ست. برای نظافت از هیچ چیز فروگذار نمیکنند حتی اگر به زحمت بسیار بیفتند. دستشوییها همگی مجهز به فلاش تانکها و بیدههای برقی هستند حتی اگر در یک رستوران دورافتاده بین راهی باشند.
حتی دستشوییهای بین راهی هم قسمت قابل استفاده معلولان دارند. آسانسورها جملگی دو صفحه کلید دارند. یکی ایستاده برای افراد عادی و یکی افقی و در تراز پایینتر برای افراد معلول. وقتی با کسی دیدار میکنی موقع خداحافظی حتما تا در خروجی ساختمان ادارهاش بدرقهات میکند حتی اگر رییس بحران دفتر نخست وزیر باشد. (که خودمان تجربه کردیم)
مثل خیلی دیگر از کشورها تهدیدها را تبدیل به فرصت میکنند که باید برای ما درس بزرگی باشد. شگفتانگیز است که از زلزله و سونامی به عنوان بهانهای برای جلب توریست استفاده کردهاند. توریست را به قلب روستاهای کوچک خودشان میکشانند و جلساتی ترتیب میدهند تا بازماندگان خاطرات خودشان را از روزهای سونامی سال ٢٠١١ تعریف کنند. حتی بعد از زلزله مردم بقیه ژاپن به روستاهای آسیبدیده سفر میکردهاند تا علاوه بر دلگرمی با جریان یافتن پول در آن دیار زندگی نیز مجددا جریان پیدا کند.
مسعود ریاضی (عضو شورای شهر مشهد)