سنگی که لعل میشود!
نشستي ديگر از سلسله نشستهاي ادبي شمس، با موضوع نقد کتاب «روزي، روزگاري جنگي» با حضور نويسنده کتاب، و جمعي ديگر از نويسندگان، منتقدان و ادبدوستان در محل کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي برگزار شد.
در اين نشست، که اجراي آن را حسين لعل بذري برعهده داشت، کتاب «روزي روزگاري جنگي» با حضور نويسنده کتاب، معاونت فرهنگي ادارهکل ارشاد، مسئول ادبيات بنياد حفظ آثار، معاونت شعر و ادب اداره کل ارشاد، علي براتي گجوان، علي موسيزاده، و جمعي ديگر از نويسندگان و ادبدوستان، مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
رُمان مینیمال
در ابتداي اين نشست به موضوعاتي همچون سبک اثر و به طور کلي مينيماليست يا کوتاهنويسي و شباهتهاي آن با هايکو، تمثيل، رباعي و مانند آن پرداخته شد. علي براتي گجوان در اين باره گفت: در اين اثر، با ملودرام، طنز، تراژديک و … برخورد میکنيم و همه عناويني را که ميتوان به گونههاي ادبي داد در تکتک اپيزودهاي اين مجموعه ميتوان مشاهده کرد؛ به تعبيري همه اين گونهها در اين کتاب جمع شده؛ اما ابتدا بايد مشخص کرد که اين اثر، برپايه چه سبکي نوشته شده است.
وي افزود: اگر براي مثال صد اثر مينيمال بخوانيم به سختي ميتوان نقطه مشترکي بين همه آنها يافت وهرکدام شيوهاي دارند که نميتوان چندان به تعريف جامعي از آن رسيد.گاه داستانهايي ميبينيم که به ظاهر بلندند، اما در حوزه داستانهاي مينيمال دستهبندي ميشوند؛ چون تنها انعکاس کوچکي از واقعهاي بزرگ را به نمايش گذاشتهاند. بايد توجه کرد که چه چيزي ميخواهيم بگوييم؛ چون در داستان کوتاه اگر کلمات و واژگان در دل متن به دقت انتخاب نشده باشد، ظرفيت انتقال پيام را ندارد.
گجوان خاطرنشان کرد: سبکهای مینیمال به نوعی است که خود داستان شاید قدرت تنفس و ارتباط را شاید نداشته باشد اما بعد از خواندن کلیه اثر شما به شکلی از آن واقعه، حادثه و یا شخصیت دست پیدا میکنید و این نمیتواند مینیمال باشد.
علي موسيزاده در ادامه با بيان اينکه در اين اثر، نويسنده با رويکرد تقليلگرايانه به مجموعهاي از خاطرات پرداخته و شکل داستاني به آن داده است، گفت: اين اثر را ميتوان جزو کارهاي مينيمال دانست که صرفا يک برش خيلي کوتاه از زندگي انتخاب ميشود. در مينيمال چون رويکرد تقليلگرايانه وجود دارد، احساسات حذف ميشود، شخصيتپردازي به حداقل ميرسد و در نهايت به آن چيزي ميرسد که در هنرهاي تجسمي مينيماليستها به دنبال آن هستند و آن تأثير ناب است. همانطور که در اين کتاب هم شخصيتها همچنان وجود دارد، اما از کمترين ترفندها براي پردازش آن استفاده شده و بيشتر تأکيد روي عمل است تا بيان احساسات.
اين منتقد مشهدي تصريح کرد: با توجه به اينکه مينيمال هم مثل همه شاخههاي جنبش مدرن مخاطبمحور بوده و مهم اتفاقي است که در ذهن مخاطب ميافتد، گاه ميبينيم در اين اثر نويسنده يا خالق اثر به توضيحات اضافه متوسل شده و در برخي اپيزودها بخشهايي است که اگر حذف شود، تأثيرگذاري متن چندبرابر ميشود و کتاب همه جا اين تقليلگرايي را به شکل تمامعياري انجام نداده است.
در ادامه، يوسف اميني معاون کل اداره فرهنگ و ارشاد خراسان رضوي با طرح اين پرسش که آيا اين يک اثر مينيمال است يا خیر، اگر خیر پس به چه سبکي کار شده است و اگر مينيمال است آيا موضوع گستردهاي مثل جنگ را در قالب مينيمال ميتوان بيان کرد يا خير، اضافه کرد: هرچند جنگ مسئلهاي است که بايد در ذهن نفوذ کند و اين گونه نوشتن چندان نميتواند حق مطلب را ادا کند و موضوعي مثل جنگ فضاي بيشتري ميطلبد، اما در واقع طولانيبودن يا نبودن يک اثر چندان مهم نيست، بلکه کيفيت و پردازش آن است که ميتواند يک اثر را ماندگار کند.
پیرایش خواندهها و شنیدهها
سپس، نويسنده روزي روزگاري جنگي با بيان اينکه کساني که در حوزه ادبيات زندگي ميکنند نبايد خيلي درگير مسئله چگونگي کار باشند توضيح داد: اينطور نيست که اول يک تئوري در ذهن بگذرانيم و بعد بر اساس آن يک داستان خلق کنيم. من آثار جنگ را زياد مرور ميکردم و به کرات در اين آثار با مطالب اضافهاي برخورد ميکردم که درج آنها به نظر من هيچ لزومي نداشت.
مهدي قزلي در اين باره ادامه داد: من از خواندن مطالب اضافه احساس بدي داشتم؛ مثلا نويسندهاي ميخواهد مطلبي در مورد جنگ روايت کند تنها سه صفحه در وصف خوبيهاي جهاد و جهادگران نوشته است که وقتي اين سه صفحهها در خاطرات سهخطي مدام تکرار ميشوند به شدت ملالآور ميشوند و مخاطب را گريزان ميکند. لذا من برخي از اين روايتها را انتخاب و پيرايش کردم.
مديرعامل بنياد شعر و ادبيات داستاني ايرانيان با اين توضيح که آرايش يعني زيباکردن از طريق افزودن و پيرايش يعني زيباکردن از طريق کاستن، گفت: چون نويسندگان ديگر سعي کرده بودند با آرايش، مطالب جنگ را بيان کنند، من مسير عکس را انتخاب و مطالب را پيرايش کردم.
قزلي افزود: خودِ جنگ به خاطر اتفاقاتي که در آن ميافتد به قدر کافي در آن درام وجود دارد. اگر ما به طور دقيق و فقط با توجه به اينکه از کجا شروع و به کجا ختم کنيم، بخش خاصي را انتخاب کنيم، کار بسيار فاخري از آب درميآيد. زماني بخشي از اين اثر به صورتهاي مختلف منتشر شد که استقبال خوبي از آن شد و بازخوردهاي خوبي از مخاطبان ميگرفتم که اين مسئله باعث شد آنها را دستهبندي کنم و در نهايت بخشهاي قويتر کار را در قالب «روزي روزگاري جنگي» به دست چاپ بسپارم.
نه خاطرة خاطره، نه ادبياتِ ادبيات
مهدي قزلي ادامه داد: جنگ چيزي نيست که بتوان آن را صرفا خلق کرد. حتي اگر اثري صرفا خلق نويسنده باشد و مورد توجه مخاطب قرار گيرد قطعا نسبت جدي با واقعيت دارد. چندان هم مهم نيست اسم آن رمان باشد يا داستان کوتاه يا کوتاهنويسي. مبناي همه آنها واقعيت است. در واقع در خلق اين اثر، هم مطلبي را از کسي به طور مستقيم يا غيرمستقيم شنيدم يا از منابعي که مطالب در آنها آرايش شده بود خواندم و هم علاقهمنديهاي داستاني داشتم و از تمام آنچه ياد گرفته بودم در حوزه داستان استفاده کردم تا اين روايتها به بهترين نحو روايت شود.
وي خلق اين اثر را به استخراج قطعهاي فيروزه از دل سنگ تشبيه کرد و گفت: وقتي قطعهاي سنگ فيروزه را استخراج ميکنيم نميتوانيم آن را به همان صورت استفاده کنيم، بلکه بايد برش داده شده و تنها قطعه کوچکي از آن انتخاب شود، اما مهم اين است که آن برش کوچکي که انتخاب ميشود از قسمت مناسبي انتخاب گردد.
قزلي خاطرنشان کرد: من هم در اين کتاب سعي کردم از قلوهفيروزههايي که در ميان سنگها بودند بهترين نقاط آن را انتخاب کنم و بهترين تراش را به آن بدهم. آنچه از تراش به کار گرفتم ادبيات است و آنچه از جنس به کار گرفتم از همان کانِ اصلي و فيروزة اصل و واقعيت است. اثري که روبه روي شماست، نه خاطرة خاطره است و نه ادبياتِ ادبيات. اين بازنويسي ادبي از خاطراتي است که طي سه تا پنج سال انتخاب کردم.
***
در ادامه، ديگر حاضرين اين نشست به بيان نظرات و انتقادات خود درباره اين اثر پرداختند که از مهمترين نقاط قوت اثر، کوتاهبودن روايتها و کشش مخاطب براي اتمام کتاب و يکي از نقاط ضعف آن، عدم نقل مرجع و منبع مستند براي روايتها اعلام شد.
گزارشی از آرزو مستاجر حقیقی