1

حمّام و حمّامیان

«مردي شبانه به گمان اينكه سپیده صبح زده به حمام رفت. در حمام باز و كارگران مشغول كار بودند. به خدمت او درآمدند. مرد از دلاك پرسيد: آيا هوا روشن است؟ دلاك بالا بركشيد و سر از روزنه سقف به دركرد و گفت: هنوز روشنايي پديدنيست. مرد از ديدار اين شگفتي هراسان به سربينه دويد. جامه دار پرسيد: ترس تو از چيست؟ مرد ماجرا حكايت كرد. جامه دار گفت: بنگر تا من درازتر آيم يا دلاك؟ و به اندازه دو بالاي دلاك قدبركشيد. مرد ازهوش رفت و افتاد، تا بامداد كه مردان بيامدند و او را به هوش آورده به خانه بردند».

از این دست داستان‌ها در فرهنگ ما بسیار است!

بر اساس اوهام و خرافات رایج بین عموم مردم، طايفه جن در تاريكي شب در حمام‌ها، سرچشمه‌ها و بيشه و جنگل دور هم جمع می‌شوند. اما آيا رفتن به حمام آن هم در شب و تاريكي، گلاويزشدن با طايفه جن است؟ یا حمام از قديم يك مركز رفت وآمد و تبادلات فرهنگي و اجتماعي به شمار می‌آمده؟

شاید شما هم مثل من به خاطر داشته باشید که مرد حمامی بر کنج دیوار و پشت دخل می‌نشست، در حالی که در ظرف‌هایی صابون و شربتی و تیغ ریش تراشی بر روی میزش دیده می‌شد و لنگ های قرمز رنگ تا خورده در پشت سرش چیده شده بود. درحمام كوچك و ازجنس چوب با  چفت و ريزه و گل ميخ‌هاي درشت. سردر حمام‌ها را از  تصاوير پهلوانان باستاني كار و صحنه‌هاي نبرد نقاشي مي‌كردند و معنايش اين بوده كه حمام، استحمام كننده را نيرومند می‌کند. درون محوطه حمام، يك حوض پاشويه‌دار وجود داشت و دورتا دورش، سكوهايي تعبيه شده بود تا مردم بنشينند. گوشه‌اي از سربينه هم محوطه‌اي تاريك بود كه داخل آن قليان و چاي و بيشتر اوقات قهوه سياه به مشتريان تعارف مي‌كردند. اگر قديمي‌هاي روزگار از آن به خوشي ياد مي‌كنند. به اين محوطه تاريك «سرچاق كني» مي‌گفتند.

گرم خانه‌ها در داخل خود، خزينه داشتند كه كوره يا آتشداني بود آماده ايجاد حرارت با فضولات حيواني كه به آن «تون» مي‌گفتند. آب اين خزينه‌ها را درطول سال يك يا دوبار عوض مي‌‌کردند و حماميان درآن روز تعويض آب خزينه را با ساز و دهل به اطلاع مردم مي رساندند و هركس كه مي‌توانست دوسه روز اول تعويض آب، حمام كند، خوش اقبال بود.

از ديگر نكات قابل تأمل در بررسي حمام ها، آداب و رسومي است كه وابسته به حمام هستند.

حمام زنانه يكي از پرسروصداترين اماكن بود و امروزه نيز به جايي كه درآن همهمه‌اي باشد و همگان با صداي بلند حرف بزنند، به كنايه حمام زنانه مي‌گويند. اما درهمين حمام‌ها، آداب و رسوم متنوعي اجرا مي‌شد مانند مراسم حمام عروس، تولد نوزاد و…

از رسوم ديگري كه به نوعي ريشه در خرافه پرستي داشت، حمام باطل كردن سحر و جادو بود. دراين نوع، براي باطل كردن جادو، كارگشايي و رفع بستگي بخت دختران دم بخت، بعدازظهري به حمام مي‌رفتند و چهارگوشه آن را آب مي‌گرفتند و غسل مي‌كردند.

هر چه بود با آمدن بهداشت و رشد سریع جامعه شغل‌هایی نیز از میان رفت و مردان حمامی به تاریخ پیوستند و لنگ‌ها جایشان را به حوله‌ها دادند و خودشان را برای پاک کردن شیشه‌های اتوموبیل در دستان کودکان کار قرار دادند.

آی حمومی آی حمومی آب حموم تازه کن

خانم عروس میاد حموم شربتش آماده کن

این حموم و اون حموم و  حموم حاجی رضا

گلش از مکه بيارم آبش از امام رضا

آی حنابند آی حنابند اين حنا عالی ببند

داغ فرزندنت نبينی گل بیار حجلش ببند

یه جوون توی حموم سیصد جوون دور حموم

لاله ها بالا بگیرید در میاد سرو روون

شازده دوماد شازده دوماد اينقده آبي نپوش

رخت آبي در بیار و رخت دامادي بپوش

مادر داماد الهي نگيره دستت بلا

پيرهن دوماد رو دوختي زدي دکمه طلا

 

 

یادداشتی از سعید بابایی