«1968: سالی که جهان را تکان داد»
هر طور که به ۱۹۶۸ نگاه کنید، سالی غیرمعمول بود. در آمریکا، مارتین لوترکینگ و رابرت کندی به قتل رسیدند؛ لیندون جانسون جنگ را در ویتنام گسترش داد و اعلام کرد که در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری نامزد نخواهد شد؛ شورشهای نژادی طی فصل داغ تابستان، کشور را در نوردیدند. همزمان با راهپیماییهای ضدجنگ، هیپیها همراه با رهبرانِ دانشجویی که به شدت سیاسی شده بودند در تظاهرات بیسابقه، اشغالها و تحصنهایی که آغاز شده بود شرکت کردند و به سرعت خود را در رویدادهای ضدتشکیلات سیاسی نشان دادند.در اروپا، رویای اصلاحگران در بهار پراگ دانشجویان سراسر بلوک شرق را تحت تأثیر قرار داد تا دست به اعتراض زده و بر ضدحکومتهای اقتدارگرا تظاهرات کنند. در فرانسه، آلمان، ایتالیا و حتی اسپانیای محافظهکار، اعتراضهای دانشجویی باعث تعطیلی دانشگاهها شد و حکومت را واداشت تا با «نسل جدید» دور یک میز نشسته و با آنها مذاکره کند.اعتراضهای ضدحکومتی و ضداقتدارگرایی خیلی زود به فراسوی مرزها کشیده شدند و نظامهای کشورهای متفاوتی چون ژاپن، مکزیک و برزیل ناچار شدند تا با موج اعتراضهای خیابانی و اعتصابها مقابله کنند.
چگونه ممکن بود که این همه رویداد و گرایش در یک نقطه با هم تلاقی کرده و چنین نتایج انفجارآمیزی را در چنین زمانی کوتاه بهوجود آورند؟ به گفته مارک کولانسکی، نویسنده کتاب «1968: سالی که جهان را تکان داد»، وقایع بسیار دراماتیک این سال منتهی درجه یک روند چندین دههای بود که همزمان با پایان جنگ جهانی دوم آغاز شد. رشد بیسابقه زاد و ولد، نسلی را بهوجود آورد که در رفاه اقتصادی و جنگ سرد بزرگ شده بود. رونق دهه ۱۹۵۰ که به این نسل جدید فرصت تحصیل و آگاهی داده بود نیز بذرهای ضدیت با مصرفگرایی و شورش را پراکنده کرد…
انتشارات امید صبا «۱۹۶۸ سالی که جهان را تکان داد» به قلم مارک کولارنسکی و با ترجمه هوشنگ جیرانی را در ۵۵۲ صفحه با قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر کرده است.
جواد لگزیان