نظرخواهی از مردم در امورات شهری، اولويت داشته باشد
ترکيب مديريت شهري يعني ترکيب شوراها و بهطور طبيعي شهرداري در تعدادي از مهمترين مراکز استانها، با تغييراتی جدي مواجه شده است. بعد از تهران، شهر مشهد بهعنوان دومين کلانشهر کشور، اين روزها با شوراي شهر و شهردار تازهنفس مواجه است. قاسم تقيزادهخامسي، از چهرههاي تکنوکرات و باسابقه در نظام مهندسي، مديريت استاني و شهري و حوزه وزارت نيرو، اکنون در ساختمان شهرداري مشهد مستقر شده است. بيراه نيست اگر گفته شود کار اين عضو فهرست انتخاباتي اصلاحطلبان شوراي شهر سوم تهران اگر سختتر از شهردار تهران نباشد، آسانتر نيست. علي ظفرزاده از مديران شناختهشده خراساني که سابقه نمايندگي مردم مشهد در مجلس ششم را در کارنامه داشته و امروز عضو هيئتمديره سازمان تأمين اجتماعي است، در گفتوگو با شرق از تهديدها و فرصتهاي مشهد سخن گفت.
تيم جديد مديريت شهري مشهد مقدس، شهرداري را با چه شرايطي در اختيار گرفته است؟
مشهد مانند تهران، شيراز، اصفهان، تبريز و ساير کلانشهرها، معضلات بسياري دارد و البته بعد از تهران، دومين کلانشهر کشور است، اما تفاوت اساسيای که با ساير کلانشهرها دارد، گردشگري مذهبي آن است و گفته ميشود اولين شهر بزرگ مذهبي جهان است. سومين خصیصه مشهد اين است که اين شهر سالانه حدود ٢٠ تا ٢٥ ميليون زائر را ميپذيرد. اين زائر و توريست به آن معنا نيست که مانند ساير گردشگران جهان و حتي ايران، با پول مازاد وارد شهر شود، گردش، تفريح و خريد کند. اکثريت اين زائران از اقشار کمدرآمد جامعه هستند و هزينه چنداني نميکنند که شهر از آن منتفع شود و بايد از سرانه شهروندان خود مشهد به آنان خدمات داد. ماهانه بالاي دو ميليون زائر و در ايام ويژه بيش از اين عدد و رقم در مشهد حضور بسيار چشمگيري دارند و مديريت و خدماترساني به اين عزيزان کار بسيار دشواري است. مسئله بعدي اين است که مانند همه شهرهاي بزرگ ديگر ما این شهر نیز به شکل آکرومگالي و بيرويه رشد داشته است؛ رشد مزاحم که ما در پزشکي به آن رشد سرطاني ميگوييم. در تهران هم همين اتفاق افتاده است. در تهران و مشهد، حقوق شهروندي مردم يا به قول نظريهپرداز بزرگ فرانسوي هنري لوفور «حق به شهر»، ناديده گرفته شده است. در توسعه نامتوازن سالهاي بعد از انقلاب، شهرها جولانگاه سرمايهداري شدهاند يا دولت فضاهاي شهري را تصاحب کرده يا مالکيت بخش خصوصي و بخش بورژوازي مستغلات، شهرها را تصرف کردهاند، زیرا محل رشد سرمايهداري عموما شهرها هستند. بخش متوسط رو به پايين جامعه هم در شهرها کار و تلاش کرده و ارزش افزوده ايجاد ميکنند، اما در نهايت اين سرمايهداران هستند که نرخ داراييهاي شهري را تعيين ميکنند. هزينههاي مسکن، زندگي و مراکز کسبوکار روزانه افزايش مييابند و خانوارهايي که از پس هزينهها برنميآيند به حاشيه رانده ميشوند. مشهد هم دچار همين بليه است و بسياري مناطق را نميتوان منطقه شهري دانست که در آن امکانات مناسب براي مردم تعريف شده است. فضاي عمومي که مردم بايد مصرف کنند بسيار کم است. شايد حدود ٦٠ تا ٧٠ درصد مساحت مشهد، وجهه يک شهر مدرن را ندارد و گفته ميشود بالغ بر يک ميليون حاشيهنشين در آن سکونت دارند که عمدتا در محلههاي نامناسب زندگي ميکنند و از امکانات بسيار کمي بهرهمند هستند.
اين تحليل شما يعني شهرداري مشهد نيز از نهاد اجتماعي- فرهنگي و خدماتي به يک بنگاه اقتصادي تبديل شده است. براي رفع اين مشکل چه بايد کرد؟
به همين نسبت که شهرداري بزرگ ميشود، نيروي انساني آن نیز افزايش مييابد و هزينهها سير صعودي پيدا ميکند. شهرداري براي اينکه اين شرايط را اداره کند مجبور ميشود بهعنوان بنگاه عمل کند و فضاهاي عمومي را که متعلق به همه مردم است تصرف کند. اين فضاها در اختيار چه کساني قرار ميگيرد؟ بورژوازي مستغلات از آن استفاده ميکند و بهجاي آنکه کيفيت زندگي افزايش يابد، ارزش مبادله پيدا ميکند. ساخت فضاهاي تجاري، مالهاي بيحسابوکتاب که بسياري از مشاغل کوچک را از بين ميبرد در اختيار چه کساني است؟ تهران و مشهد جولانگاه خودرو شده و مردم از شهرها رانده شدهاند. مردم دائم در حال دويدن هستند تا به جايي برسند. شهروند فرصت ندارد شهر خود را ببيند و زيست غيرکاري را تجربه کند. اگر بخواهد هم جايي باقي نمانده که چنين کنند. در تهران و مشهد جايي مانده که مردم در آن بايستند، گفتوگو کنند و گپ بزنند؟ نتيجه آن افزايش خشونتهاي اجتماعي، پرخاشگري، نامهرباني در رفتارهاي شهروندي و آسيبهاي فرهنگي و اقتصادي به شهروندان است.
فکر ميکنيد معدودي از اصلاحطلبان که همچنان نگاه فرهنگي و اجتماعي را بر نگاه اقتصادي برتري ميدهند، ميتوانند از مديريت شهري جديد بخواهند به اين معضلات جدي توجه کند؟
انتظار اين است که شوراهاي شهري که در اختيار اصلاحطلبان قرار گرفته با نگاه مردمسالارانه و انسانمحورانه اداره شوند و روشهاي ١٤ سال اخير را دگرگون کنند. آنها ميتوانند هزينههاي مازاد شهرداريها را کاهش دهند و جلوي ولخرجيها و هزينه غيرمربوط به شهرداريها را بگيرند. من به مهندس خامسي، شهردار مشهد، پيشنهاد دادم شهر را محلهمحور اداره کنند و مردم را در اداره شهر مشارکت دهند. در مشهد چه کساني تصميم گرفتند محلات قديمي را ويران کنند و پاساژ بسازند؟ در گذشته دور، از هر سوي شهر ميتوانستي به حرم نگاه کني و با امام رضا گفتوگو کني. اين چه تصميمي است که اطراف حرم مطهر برجهاي سر به فلک کشيده ساخته شود؟ در ميدان شهدا که ميدان نوستالژيکی است و خاطرات مشهديها سالهاست در آن شکل گرفته است، چند برج بزرگ ساختهاند که نسبتي با معماري شهر مذهبي ندارد. در اصفهان ميدان نقش جهان هارموني گذشته را حفظ کرده و از ٥٠٠ سال پيش تا امروز، نسلهاي مختلف از آن لذت بردهاند. معماري فعلي مشهد چه نسبتي با گوهرشاد خاتون و مسجد گوهرشاد دارد. ما امروز سنگ و شيشه و آجر را جايگزين کردهايم درحاليکه در پاريس، لندن، پراگ و حتي همين استانبول، چنين نيست. چقدر زمين و فضاهاي تجاري بفروشيم؟ در کوچههاي ما چه اتفاقي ميافتد؟ جايي براي نشست و برخاست وجود دارد و هر محلهاي، ورزشگاه، مسجد، محل جوانان و محل بازنشستگان دارد؟ من سالهاست آقاي مهندس تقيزادهخامسي را ميشناسم؛ او تجريبات گرانبهايي دارد و فرد فاضل و باسوادي در حوزه کار خودش است. فکر ميکنم اگر در ايران بگرديم، افرادي به اندازه انگشتان دست اين ميزان تجربه در حوزه کار خود داشته باشند. خوشبختانه جهان را هم ديده است و ميتوان اميد داشت در يک تعامل مناسب، شهردار و اعضاي شوراي شهر بتوانند روندها را معکوس کنند. همچنین دولت سهم خود را در خدمترساني به زوار از منابع ملي پرداخت کند. بايد براي هزينههاي جاري شهرداري راههاي تازهاي پيدا کرد. ميتوان از زائران براي يکسري خدمات، عوارض پاييني گرفت.
در صحبتهاي خود به تفاوتهاي مشهد با ساير کلانشهرها اشاره کردید. به نظر شما اين تفاوتها از چه عواملي پديد آمده است؟
شهر مشهد با تهران، اصفهان، شيراز و تبريز تفاوت دارد. بخشي از زوار وقتي از همه جا نااميد ميشوند پناه ميبرند به امام رضا. ممکن است در تهران براي کار بيايند يا حرکت تکاملي انجام دهند. مصائب مشهد به مراتب از تهران بيشتر است. اينها نيازمند برنامهريزي جامع و استفاده از تجربیات ملي و جهاني است. پيشنهادم به مهندس تقيزاده اين است که نهتنها از نخبگان ملي بلکه از افراد باتجربه و علاقهمند و دانشمند جهاني هم براي توسعه استفاده کند. نهفقط از مهندسان و معماران بلکه از روانشناسان اجتماعي، جامعهشناسان و استادان علوم انساني هم بهره بگيرد چون موضوع شهر، انسان است. موضوع ماشين، خيابان، تجاريفروشي، فضافروشي و تراکمفروشي نيست. در دنيا پارادايمهايي تعريف کردهاند که فراتر از حقوق شهروندي به دنبال اجراي کامل حقوق بشر در عملکرد اجتماعي شهر است. شهر بايد عملکرد اجتماعي داشته باشد. مديريت دموکراتيک و نظرخواهي از مردم، اولويت دارد. اينطور نيست که شبانه تصميم بگيرند فلان جا اتوبان ساخته شود و بيتوجه به نظر ساکنان آن محله، ناگهان يک اتوبان دوطبقه احداث شود که يک محله را تهديد کند. منابع طبيعي و ميراث فرهنگي بزرگترين دارايي شهر است نه مالها و فضاهاي تجاري و بزرگراهها.
پيشنهاد مشخص شما براي مشهد چيست؟
ميتوانيم در گام اول، شوراي محلات را به شکل واقعي تقويت کنيم نه اينکه براي ژستهاي انتخابات رياستجمهوري، از شهروندمحوري سخن بگوييم. تا کجا قرار است شهرها توسعه پيدا کنند؟ آيا فقط بلوار وکيلآباد بايد زيباسازي شود و در گلشهر و شهرک شهيد رجايي به کتابخانه، بوستان، سراي محله و سراي گفتوگوي سالمندان نياز ندارند؟ نگاه عدالتمحور و دسترسي عادلانه همه شهروندان به امکانات، حملونقل عمومي مناسب و ايمن و سريع براي رفتوآمد شهروندان ميان اداره و خانه براي کاستن از خستگي و کلافگي آنان ميتواند در يک دوره چهارساله، محقق شود.